آیا قطع رابطه درآمد و کار منطقى است؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
خطوط اصلی اقتصاد اسلامی
ضایعات قطع رابطه کار و در آمد محو دولت، آخرین گام

گفتیم مالکیّت انسان نسبت به نیروهاى فکرى و جسمى خویش یک مالکیّت طبیعى است که بدون نیاز به تنظیم سند و مدرک رسمى براى او ثابت است و هیچ کس نمى تواند آنرا از او سلب کند، همانگونه که سایر ویژگیهاى جسمانى و روحى او، جدا شدنى نیست.

و مى دانیم «کار» محصول این نیروها است چرا که کارگر «کار فکرى» باشد مانند «مدیریت» و «آموزش» و «طرح نقشه هاى تولید و عمرانى» و «ابداع و اختراع و اکتشاف» محصول مستقیم قدرت فکرى و خلاقیت انسان، و اگر «کار جسمى» باشد محصول نیروى بازوى او است.

بنابراین هر قانونى که بخواهد رابطه میان انسان و مالکیّت او را نسبت به کارش ببرد قانونى بر ضد مسیر طبیعت و آفرینش و همان چیزى است که به زبان مذهبى آنرا جنگ با خدا مى نامیم، چرا که طبیعت چیزى جز فعل و خواست خدا نیست.

این همان جنگى است که هیچگاه در آن پیروزى وجود ندارد.

ما باید قوانین خود را هماهنگ با قوانین آفرینش کنیم و از آنها باید براى پیشبرد اهداف مقدس خود استفاده نمائیم. مبارزه با آنها مشت بر سندان کوبیدن و سر به دیوار زدن است!

از این گذشته، با قطع این پیوند منطقى یعنى پیوند «درآمد» و «کار» چگونه مى توان حرکت اقتصادى توأم با نشاط را در جامعه تضمین کرد.

چگونه مى توان افراد را با علاقه و حرکت درون ذاتى به سرمایه گذارى تمام نیروهاى فکرى و جسمى در راه شکوفانى اقتصاد بسیج کرد.

هیچ چیز نمى تواند جانشین این پیوند طبیعى و حرکت آفرین شود، نه تبلیغات وسائل ارتباط جمعى و نه مفاهیم ذهنى فرهنگى و نه غیر آنها، و بهترین گواه ما تجربه هاى عینى که ثابت کرده با از میان رفتن رابطه درآمد و کار، چرخهاى اقتصادى على رغم همه تبلیغات پر سرو صداى طرفداران این تز از حرکت باز مى ایستد.

و همانگونه که گفتیم ـ درست به همین دلیل ـ تاکنون این مکتب در هیچ نقطه دنیا پیاده نشده و همه قرائن نشان مى دهد که دنیا هر روز از آن بیشتر فاصله مى گیرد!

باز هم تأکید مى کنیم در این مسائل باید به سراغ غنیمت و واقعیتهاى خارجى رفت و ذهن گرائى را کنار گذاشت فى المثل:

1ـ تربه تلخ «زراعت اشتراکى روسیه» را پس از انقلاب اکتبر فراموش نکنیم که چگونه بریدن رابطه درآمد و کار سبب سقوط کشاورزى شد، و کشاورزان به کم کارى و بیکارى روى آوردند، تا آنجا که دولت روسیه مجبور شد در برنامه زراعت اشتراکى (دولتى) تجدید نظر کند، و نوعى رابطه میان کار بیشتر و درآمد بیشتر را منظور دارد.

2ـ سرنوشت کارخانه هاى بخش خوصى را که به دست بخش عموى مى افتد همه ما دیده یا شنیده ایم، که چگونه کارخانه هائى که پر درآمدند یک مرتبه تبدیل به زیان آور مى شوند، بى آنکه چیزى بر پرسنل آنها افزوده یا از آن کاهش داده شده باشد؟!

اشتباه نشود نمى گوئیم باید دست بخش خصوصى را آن چنان آزاد گذاشت که به استثمار و دو قطبى شدن جامعه کمک کند، بلکه مى گوئیم در عین نظارت دقیق دولت بر این بخش، باید رابطه کار بیشتر، مدیریت بهتر، و ابتکار فزونتر، را با درآمد زیادتر، همیشه در نظر داشت، و به مقتصاى «ان لیس للانسان الا ما سعى و ان سعیه سوف یرى» نتیجه سعى بیشتر او را (به طرز عادلانه اى) در اختیار او گذارد.

3ـ چرا همه مى گویند دولت تاجر خوبى نیست و تجربیات نیز این واقعیت را تأیید مى کند؟!

بخاطر این که در تجارت دولتى رابطه کار و درآمد بریده مى شود، در نتیجه فعالیتها کاهش مى یابد، کمکارى و بیکارى مرئى و نامرئى جاى آنرا مى گیرد.

البته هیچ مانعى ندارد که صنایع بزرگ و مادر بخاطر مصالح سیاسى و اجتماعى و اقتصادى زیر نظر دولت قرار گیرد ولى هرگز این کار را با همه فعالیتهاى تولیدى و تجارى نمى توان انجام داد که خطرناک است.

ضایعات قطع رابطه کار و در آمد محو دولت، آخرین گام
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma