در حالى که سوسیالیسم و کمونیسم روى مالکیّت کمون ها و جامعه تکیه مى کنند، و کاپیتالیسم روى مالکیّت فرد، اسلام ماکلیت را به معنى واقعى کلمه براى خدا مى داند و طرح کاملا جدیدى در زمینه ارائه مى دهد و مى گوید: وانفقوا مما جعلکم مستخلفین فیه: «از آنچه خداوند شما را جانشین و نماینده خود در آن قرار داده انفاق کنید» (سوره حدید، آیه 7). این احساس که «در حقیقت مالک اصلى خداست، و این امانت چند روزى دست ماست»، دید و درک تازه اى به انسان در مسائل مربوط به تولید و مصرف مى دهد، و او را در تمام زمینه ها بصورت یک «امانت دار» همان امانت دارى که موظف به رعایت نظر صاحب امانت در تمام زمینه هاست و نمى تواند هرگز، فعال ما یشاء باشد و آن کند که شخصاً مى پسندد و علائق خاص یا تمایلات و هوسهاى او ایجاب مى نماید، در آورد. این احساس لطیف روحانى در مسأله مالکیّت سرچشمه دگرگونیها فراوانى است که با ادعام در عامل گذشته اثر آن را مضاعف و چندین برابر مى کند.