2ـ ربا گنج بى رنج و درد بى درمان!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
خطوط اصلی اقتصاد اسلامی
1ـ ربا خوارى با فلسفه پیدایش پول تضاد دارد 3ـ رباخوارى دشمن بزرگ ارزشهاى اخلاقى

چرا رباخواران، اعم از اشخاص و مؤسسات رباخوار، روز به روز چاق و چله تر مى شوند و ربادهندگان ضعیف تر و لاغرتر و سرانجام همه زندگى خود را در این راه از دست مى دهند؟!

شناخت قوانین اسلامى (محتواى واقعى کتاب و سنت) مخصوصاً در زمینه هاى اقتصادى، دور از هر گونه گرایش به «راست» و «چپ» امروز از کارهاى مشکل شده است، نه بخاطر پیچیدگى موضوع، بلکه بخاطر این که بسیارى از گروهها قبلا تصمیم هاى خود را گرفته اند و تمام سعیشان این است که «مجوّز» آن را از اسلام تحصل نمایند، تا در جمهورى اسلامى به عنوان یک فرک اسلامى «خرج» کنند!

آنها سخت به تکاپو افتاده اند که در گوشه و کنار فقه اسلامى فتوائى، و یا در لابلاى آیات کتاب الله آیه اى، و در میان احادیث روایتى پیدا کنند، و با «تفسیر» و «تأویل» و حتى گاهى «تغییر» و «تحریف» بر مقصودشان منطبق سازند.

آیا اینها قبول ندارند که اسلام یک آئین کامل است و شاید آنچه را من خیال مى کنم غیر عملى و نارساست از نارسائى فکر من است؟!

آیا آنها فکر نمى کنند که اسلام راسین همان تسلیم مخلصانه و بى قید و شرط در برابر دستورات خدا است، نه دستورات الهى را به دنبال فکر قاصر خود کشاندن؟

ایا آنها نمى اندیشند که «پیش داوریها» و «گرایشها» را در خطوط فکرى اسلامى دخالت دادن اصالت قوانین این آئین جاودانى را بکلى از میان مى برد، و هر روز، و در هر منطقه، و در برابر هرگرایش، شکل آن روز و آن منطقه و آن گرایش را به خود مى گیرد؟ و اسلام بجاى رهبرى انسانها تا سر حد یک «توجیه گر گرایشها» سقوط مى کند؟!

و شبیه داستان مشاور یکى از سلاطین قدیم مى شود که روزى شاه از او پرسید: «مى خواستم نظر اسلام را در فلان مسأله بدانم».

مشاور مخصوص گفت: «قربان! نظر شرع مقدّس وسیع است تا اراده ملوکانه چه باشد»؟!

 

چه تفاوتى دارد که کسى توجیه گر «اراده ملوکانه» باشد، یا توجیه گر خواسته هاى گروهى و گرایش هاى خاص خود؟!

مسلمانان راستین و مخلص و فداکار مخصوصاً جوانان تحصیل کرده و انقالبى باید به هوش باشند تا گرایشهاى چپ و راست را به نام اسلام به آنها قالب نکنند، و از عشق و علاقه آنان به اسلام عزیز سوءِ استفاه ننمایند.

 

بگذرم ... که این رشته سر دراز دارد و به سراغ «فلسفه هاى تحریم ربا» که بحث اصلى ما را تشکیل مى داد باز گردم.

اگر در اسلام رباخوارى با آن همه شدت و به عنوان منفورترین کارها و «شر المکاسب» تحریم شده دلیل بسیارى دارد که یک دلیل آن «گنج بى رنج» بودن آن است.

مى دانیم خمیر مایه اصلى همه درآمدهاى سالم در اسلام «کار» است، کار در شکل تولیدى، در شکل فکرى، در شکل خدمات، و در شکل سازنده و مفید و ثمربخش دیگر.

و هر درآمدى که به کار منتهى نشود درآمد غیر سالمى است، حتى اگر ما سهم عادلانه اى از نظر فقه اسلامى براى ابزار تولید قائل هستیم (و مزارعه و مضاربه و مساقات) را شرائطش مشورع مى دانیم بخاطر آن است که آنها نیز یک نوع کار متبلور و متراکم، و فشرده مى باشد.

و حتى اگر «ارث» یک اصل اسلامى و هماهنگ با قانون و راثت در جهان طبیعت است، آن نیز بخاطر زحمت و رنجى است که «پدر» فى المثل کشیده و آن را براى «پسر» که ادامه وجود او محسوب مى شود واگذارده است. درست همانند این که من دسترنج امروز خود را به برادرم مى بخشم.

خلاصه گنج بى رنج نه از نظر ساختمان طبیعى انسان در رابطه با جهان طبیعت مفهوم دارد، و نه از نظر قوانین اسلامى که هماهنگ با قوانین تکوین است.

و اصولا گنج بى رنج سرتا پا رنج و بلا است و به گفته آن شاعر نکته پرداز «نارنج مخور که درد بى درمان است»! (توجّه داشته باشید که نارنج در این جا مرکّب دو کلمه «نا»و «رنج» یعنى «بدون رنج» است) و راستى درد بیدرمان جامعه هاست، خدمتى در جامعه نکردن و بهره اى دریافت داشتن!

«شخص» یا «مؤسسه» رباخوار، ثروت خود را (و گاهى همچون بانکها، ثورت دیگران را!) از طریق وام بهره بردار با سود ثابتى که «سوخت و سوز»و حتى «دیر و زود» هم ندارد (چون وثیقه کافى را قبلا گرفته، و انواع محکم کاریها را کرده!) به افرادى که نیازمندند مى دهد، و دیر کرد آن را نیز تا آخرین ریال (حتّى براى یک روز تأخیر!) محاسبه و دریافت مى کند و کمترین زیانى را هم قبول نمى کند.

 

بنابراین اگر وام گیرنده در کار تولیدى یا تجارى خود کم کند! (هر آنچه باداباد!).

به همین دلیل رباخوار دائماً چاق و چله تر مى شود، و وام گیرندگان (توده مردم لاغرتر و ضعیفتر، و چه بسیار رباخوارانى اعم از اشخاص و بانکها که حتى خانه و لانه و زندگى و فرش زیر پاى بدهکاران خود را به خاطر عدم قدرت بر پرداخت «وام» و «بهره» از آنها گرفتند، و آنها را بر خاک سیاه نشاندند!

و یک روز نگاه مى کنیم مى بینیم، رتاسر خیابانها و کوچه ها را بان کها رباخوار گرفته اند، و تمام یا غالب خانه ها و مغازه ها و دستگاههاى تولیدى در گرو آنها (یعنى در واقع در ملک آنها) است!.

 

و از این جا مى فهمیم اگر در اسلام «ربا» شدیداً تحریم شده و مزارعه و مضاربه و مانند آنها (شرکت کار و سرمایه در امر تولید و تجارت) اجازه داده شده بخاطر آن است که رباخوار سود بى ضرر مى برد، ولى مزارعه کننده و مانند آن در سود و زیان هر دو (با نرخ عادلانه اى) شرکت دارند، اگر درآمدى نداشت هیچ کدام نمى برند و اگر زیانى داشت هر دو آن را مى پذیرند، و اگر سود دات به نحو عادلانه هر دو استفاده مى کنند.

و این مغلطه اى را که ناآگاهان از مسائل اسلامى مى کنند و مى گویند شرکت در ابزار تولید یک نوع رباخوارى است، دلیل بر آن است که یا رباخوارى را درست تجزیه و تحلیل نکرده اند، و یا احکام اسلامى را در این زمینه نمى دانند.

به هر حال (ربا) به عنوان یک گنج بادآورده در اسلام محکوم است و یک درد بى درمان محسوب مى شود.

رباخوارى مفتخوارى، و مکیدن خون دیگران و دزدى حاصل دسترنج زحمتکشان است.

و این یکى دیگر از فلسفه هاى تحریم ربا محسوب مى شود.

 

 

1ـ ربا خوارى با فلسفه پیدایش پول تضاد دارد 3ـ رباخوارى دشمن بزرگ ارزشهاى اخلاقى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma