نکته مهمى که غفلت از آن، به اصطلاح، موجب پشیمانى است، تنوع فوق العاده و روز افزون چهره هاى استعمار است، و بى شک آن «موجود هزار چهره» که شنیده ایم همین است.
گاه در لباس نوآورى و روشنفکرى!
گاه در لباس فرهنگ و علم
گاه در لباس دین و مذهب
گاه در لباس آزادیخواهى و حقوق بشر!
گاه در لباس کمکهاى بلاعوض اقتصادى
گاه در لباس مبشران و تارکان دنیا!
گاه در لباس کمکهاى طبى و بهداشتى و ساختن بیمارستانها و کتابخانه ها
گاه در لباس مبادله استاد و دانشجو و تعیین بورسهاى دانشجوئى
گاه در لباس گسترش صنایع سبک و سنگین
گاه در لباس نمایشگاههاى بین المللى
گاه در لباس ارگانهاى سازمانهاى جهانى!
خلاصه «هر لحظه به شکلى بت عیار در آید» و دل مى برد و نهان مى شود « ... و «هر دم به لباس دگر استعمار بر آید» ... و «داراى جهان مى شود»! ...
این مهم نیست مهم این است او را با ویژگیهایش در هر لباس و هر قیافه بشناسیم، و دست رد بر سینه اش بکوبیم.
و این تنها درصورتى است که ویژگیهاى استعمار را بخوبى بدانیم حتما خواهید گفت کار مشکل و پیچیده اى است، ولى نه، اینطور نیست زیرا:
استعمار رابا ویژگیهاى سه گانه زیر مى توان شناخت: