افکار التقاطى و نقش ابزار تولید

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
خطوط اصلی اقتصاد اسلامی
توسل به یک استدلال انحرافى: شرکت در تولید صنعتى و کشاورزى و تجارى

* آنها که حق ابزار تولید را بکلى منکرند به یک سلسله استدلالات ظاهراً اسلامى دست مى زنند! که به احتمال قوى نفوذ افکار التقاطى، و مرعوب شدن در برابر حمله احتمالى کمونیسم سرچشمه اینگونه استدلالات است.

جالب این که گاهى براى اثبات اسلامى بودن فرضیه نفى حق ابزار تولید، به دلائلى چنگ مى زنند که از تار عنکبوت هم سست تر است این دلائل بصورتهاى گوناگون ارائه مى شود:

1ـ غیر ممکن است که تأسیسات صنعتى امروز از طریق حلال به ملک کسى درآید.

2ـ در پاره اى از احادیث مى خوانیم غیر ممکن است که انسان بیش از ده هزار درهم از راه حلال جمع آورى کند!

3ـ بفرض جمع آورى مصداق «کنز» است و کنز در اسلام حرام است و انفاق واجبست.

4ـ همان گونه که انسان حق ندارد سرمایه خود را مثلا در راه مشروب فروشى و سایر کارهاى حرام بکار اندازد نمى تواند آن را وسیله اى براى دزدیدن حق کارگر قرار دهد بخصوص اینکه «ابزار» کار مرده محسوب مى شود و کار مرده درآمدى نمى تواند داشته باشد.

 

این گونه استدلالات و مانند آن شاهد خوبى است بر این نکته که آنها تصمیم خود را قبلا گرفته اند و دست و پا مى کنند بلکه دلیلى براى آن پیدا کنند مثلا چندین هزار حدیث را زیر و رو مى کنند تا آن حدیثى را که باب ذوق و سلیقه شان است پیدا کنند (هر چند حدیث ضعیفى باشد).

بهر حال جواب این گونه استدلالات با کمى دقّت روشن مى شود جوابى که خود استدلال کنندگان هم اگر گرفتار پیشداورى نبودند از آن غافل نمى شدند.

1ـ ما هم اطمینان داریم که مؤسسات عظیم تولیدى غالباً از طرق حلال به ملک یک نفر در نمى آید، ولى آیا اگر گروه زیادى بصورت شرکت سهامى در آن سرمایه گذارى کنند و هر کدام یک یا چند سهم در اختیار داشته باشند باز هم محال است؟

وآنگهى در مورد مؤسسات کوچک چه مى گوئید؟ آیا مانعى دارد که گروهى از کارکنان ادارات مثلا با صرفه جوئى، در حقوق خود یک مرغدارى تأسیس کنند که ده نفر کارگر در آن مشغول به کار شوند و درآمد بیشتر آن مال کارگران باشد و سهمى هم از آن نیز به سرمایه گذاران برسد؟ آیا این هم از طریق حلال محال است؟

 

2ـ حدیثى که در مورد محدود بودن مال حلال بحد معینى ذکر شده هر گاه از گفتگوئى که در سند آن است صرف نظر کنیم نه تنها دلیل بر گفتار شما نیست بلکه کاملا بر خلاف آن مى باشد و در این جا باز متأسفانه آن قسمتى را که ظاهراً بنفع آنها بوده گرفته اند و بقیه را فراموش کرده اند.

متن حدیث را عیناً مى آوریم:

عن ابراهیم بن محمد عن ابى عبدالله(علیه السلام). ما اعطى الله عبدا ثلاثین الفاً و هو یرید به خیرا و قال ما جمع رج قط عشرة آلاف درهم من حل و قد یجمعها لاقوم، اذا اعطى القوت و رزق العمل فقد جمع الله له الدنیا و الآخرة.(1)

«از امام صادق(علیه السلام) چنین نقل شده که فرمود: خداوند به کسى که خیر او را بخواهد سى هزار (درهم) نمى دهد، و فرمود هرگز کسى ده هزار درهم از طریق حلال جمع آورى نکرده است (سپس اضافه فرمود) ولى بدانید گاهى خداوند آن را براى گروهى جمع آورى مى کند، هر گاه انسان مقدار نیاز زندگى را داشته باشد و توفیق عمل پیدا کند دنیا و آخرت را براى او جمع کرده است».

همان گونه که ملاحظه مى کنید در آغاز حدیث سخن از سى هزار است و بعد از ده هزار و در پایان حدیث مى فرماید: گروهى هستند که خداوند این مقدار مال را از طریق حلال بآنها مى دهد.

از مجموع این سه تعبیر بخوبى مى فهمیم که این یک قانون کلى نیست و درست به این میماند که گاهى ما مى گوئیم امروز غذاى سالم و پاک بدست نمى آید منظور این است که کم است نه اینکه بکلى نایاب است.

بعلاوه بفرض که یک قانون کلى هم باشد حتماً مخصوص شرایط و زمان معینى بوده و در هر شرائطى قابل قبول نیست، چرا که ده هزار درهم در زندگى امروز ما چه نقشى مى تواند داشته باشد؟ آیا یک اطاق کوچک با آن مى توان ساخت؟ یا یک وسیله نقلیه ساده و چند قطعه فرش و وسائل منزل مى توان از آن تهیّه نمود؟ مسلّماً نه.

3ـ درست دقّت کنید سخن از «کنز» نیست بلکه سخن از عکس آن است، سخن از آن است که سرمایه را «کنز» نکنیم بلکه در یک واحد تولیدى کوچک یا بزرگ بکار اندازیم که در واقع یکنوع انفاق فى سبیل الله است چرا که تولید مؤسسه اى کردیم که عمده درآمد آن عائد کارگران مى شود و محصول آن نصیب جامعه.

4ـ این دیگر مصداق روشن «طى کردن نرخ در وسط دعوا» است، ما هم قبول کردیم که انسان نمى تواند سرمایه خود را وسیله دزدى و مانند آن قرار دهد، امّا چه کسى بشما گفته است که هر نوع بهره گیرى از ابزار تولید دزدى حق دیگران است! و شما تاکنون هیچ گونه دلیلى بر این کار اقامه نکرده اید، بلکه ما دلائلى روشن بر خلاف شما داریم.

دزدى حق دیگران در صورتى است که بیش از استحقاق ابزار تولید چزى ببرد و امّا اگر بمقدار استحقاق ببرد نام دزدى بر آن گذاشتن غلط است (البتّه منظور استحقاق سهمى بعد از کسر استهلاک است).

همچنین، این که مى گویند «ابزار کار مرده است و بیش از حق استهلاک ندارد» آن نیز در وسط دعوا نرخ طى کردن است چه کسى بشما گفته است این کار مرده است در حالى که منشاء تولید است و گاهى سطح تولید را تا صد برابر افزایش مى دهد آیا کار مرده چنین قدرتى دارد؟!

بهتر این است نام ابزار «کار زاینده» یا «کار متراکم» بگذاریم، درست است که در مرحله بعد از کار مستقیم قرار دارد و نقش آن نقش درجه دو است، ولى این بمعنى مرده بودن آن نیست.

 

در بحثهاى آیند بخواست خدا خواهیم دید که ما چهار نوع سرمایه گذارى تولیدى در اسلام داریم که از نظر سنت پیامبر و فقه اسلامى مسلم است و هیچ گونه ربطى با نظام سرمایه دارى و کاپیتالیسم هم ندارد و آن عبارت از: «مضاربه» و «مزارعه» و «مساقات» و «اجاره» است.

 

 


1. وسائل الشیعه، ج 12، ص 21.

 

توسل به یک استدلال انحرافى: شرکت در تولید صنعتى و کشاورزى و تجارى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma