وحدت وجود صوفیان چه مى گوید و چه مى آورَد

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
ارمغان خانقاه
آیا خودبینى بود یا خدابینى دعاوى دیگر اقطاب


کسانى که با منطق دین و براهین عقلى آشنایى دارند مى دانند این طرز فکر صددرصد مردود است، زیرا اتّحاد خالق و مخلوق که از لوازم این عقیده است، به یقین غیرممکن و محال است. چگونه مى شود گفت انسان، حیوان، شجر، حجر و موجودات دیگر با اینکه مخلوق و ناقص و محتاجند در عین حال خالق کامل، غنى و بى نیازند؟ اگر کامل و غنى بودند قطعاً به غیر این صورت فعلى بودند آن وقت دیگر مسأله خالق و مخلوق در کار نمى آید.
ادیب زاده: زیان هایى که این طرز فکر خصوصاً از جنبه اخلاقى و اجتماعى و قانونى به وجود مى آورَد قابل توجّه است، زیرا بنابر این عقیده همه چیز بر همه کس مباح خواهد بود، اخلاق و کنترل قانونى مفهومى ندارد، به مجرم نباید اعتراض کرد و این خود بدیهى است که اگر قانون و اخلاق و مسؤولیّت اجتماعى در کار نباشد سیل ظلم و خیانت و شهوترانى و هرزگى از حد خواهد گذشت و اجتماع انسانى به صورت یک اجتماع بهیمى و وحشیگرى در خواهد آمد.
آقاى فاضل: و نیز بنابراین مرام انحرافى، بعثت انبیا که با تاریخ زندگى بشر توأم بوده نامفهوم است. اگر مخلوق با خالق یکى بوده، پس پیامبران از طرف کدام خالق پیام مى آوردند به سوى مخلوق و با کدام دستورالعمل و کدام قانون مردم را دعوت مى کردند.
اساساً مبانى ادیان آسمانى با این تفکّرات منافات دارد. از نظر دین چنین عقاید شرک و کفر و الحاد است. اسلام با نواى عالمگیرش این نغمه را درگوش جهانیان نواخت که: «(وَمَنْ یَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّى اِلَـهٌ مِنْ دُونِهِ فَذلِکَ نَجْزِیهِ جَهَنَّمَ); هر که از حلقوم بشرى، نغمه الوهیّت ساز کند کیفرش دوزخ است».(1) امیرمؤمنان على(علیه السلام)فرمود: «خدا با همه چیز است و عین هیچ چیز نیست. اصلا حقیقت او غیر از حقیقت مخلوقات است و در عین حال احاطه به همه چیز دارد».(2)
امّا هنوز محى الدّین مى گوید: بت ها خدا بودند. مولوى مى گوید:
با مریدان آن فقیر محتشم *** بایزید آمد که یزدان نک منم
 
و نجم الدّین رازى مى گوید:(3)
 
ما ذات ذوالجلال خداوند اکبریم *** قدّوس ذات و از همه الواث برتریم
ریاضعلى: البتّه اینها حقایقى است که از نظر عقل و شرع انکار نشده، ولى گو اینکه گاه عقیده وحدت وجود را به فلاسفه هم نسبت مى دهند، چرا این اعتراضات به آنها نمى شود؟
آقاى فاضل: اوّلا ما اینجا در مقام بحث و بررسى عقاید فلاسفه در این باب نیستیم و کار نداریم که گفتار آنها تا چه حد قابل قبول است، ولى این را توجّه داشته باشید که طرز فکر فلاسفه در موضوع «وحدت وجود» با طرز فکر صوفیان تفاوت دارد. صوفیان چنانکه دیدیم مى گفتند در جهان جز خدا چیزى نیست «ماهیّات» مخلوق و ساخته خیالات و اوهام ماست. خلاصه آنکه آنها به اصطلاح قائل به وحدت وجود «مصداقاً و مفهوماً» بودند، امّا فلاسفه این را نمى گویند، از فلاسفه کسانى که قائل به وحدت وجودند عقیده دارند اشیا یک مفهوم جامع مشترک دارند که آن وجود و هستى آنهاست، انسان هست، حیوان هست، گیاه هست و... همه اینها هستند، امّا در عین حال که از نظر مفهوم هستى این جامع اشتراک را دارند، هر موجودى با موجود دیگر از نظر حدود وجودى تفاوت دارد; انسان غیر از حیوان است، گیاه غیر از جماد، آسمان غیر از زمین و سرانجام مخلوق غیر از خالق. این آقایان ماهیّات را ساخته خیال نمى دانند، بلکه مراتب شدید و ضعیف که آن هم از حدود وجودى هر شىء گرفته مى شود مابه الامتیاز اشیاء مختلف مى دانند. به نظر اینها حیوانیّت حیوان و انسانیّت انسان و خلاصه خصوصیّات و حدود وجودى هر چیزى محفوظ است. اینها نمى گویند مخلوق در برابر خالق مانند موج آب دریا در برابر دریاست.
بنابراین نتایج غلطى که بر عقیده وحدت وجود صوفیان مترتّب بود اینجا مترتّب نیست. البتّه تشریح عقیده فلاسفه و طرز تفکّر آنها در این مسأله و اثبات و نفى آن خود بحث جداگانه اى است که در این فرصت کم حتّى فهرستى از آن را نمى توان ارائه داد، فقط براى اینکه مطلب اشتباه نشود ذکر این چند نکته ضرورى به نظر مى رسید.


 (1). سوره انبیاء، آیه 29.
(2). نهج البلاغه و دعاى صباح.
(3). این شعر از کتاب مرصادالعباد نجم الدّین نقل شده است.


 

آیا خودبینى بود یا خدابینى دعاوى دیگر اقطاب
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma