عوارض خانقاه

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
ارمغان خانقاه
بازگشت از خانقاه ازدواج لاهوتى


امّا مسافرت من به خراسان، اوّل که براى ملاقات قطب طریقت و امام حى که در همان حوالى خیمه دارد و نیز براى پرداخت «عُشریه» بود، سپس براى زیارت حضرت رضا(علیه السلام).
ادیب زاده: نفهمیدم عُشریه کدام است؟
مجذوب: دَه یک اموال که باید به قطب بپردازیم.
ادیب زاده: آخر این عُشریه زکات است یا خمس؟ در اسلام چنین چیزى نداریم.
مجذوب: نمى دانیم، خلاصه آنچه ما در باب واجب مالى داریم از این قرار است:
1. حقّ تشرّف که عبارت است از چیزى که مرید هنگام تشرّف به فقر باید به قطب بدهد، تا نامش در دفتر صوفیان ثبت شود و او را برادر خطاب و با او صفا کنند.
2. زکات فطر که آن هم باید به قطب داده شود و اگر مرید با قطب در یک محل نباشند پول آن را براى قطب بفرستد.
3. بعد از تشرّف به فقر از هر راهى که مرید مالى به دست آورد اعمّ از سود کسب، اجاره املاک، حقوق دیوانى، گدایى، هدایا، ارث و... باید دَه یک (عشریه) آن را به قطب بپردازد تا باقى مال بر او حلال شود، در غیر این صورت همه بر او حرام است، زیرا مرید مالک هیچ مالى نمى شود مگر آنچه را که قطب به او تملیک کند.
جوان محصّل: حالا مصارف این پول ها چیست، امور خیریه است، بنیان مسجد، مدرسه، مریض خانه یا موارد دیگر، هنوز کسى نتوانسته بفهمد، ولى از خود مجذوب که مى پردازند مى پرسیم.
مجذوب: من هم نمى دانم، همین قدر که وظیفه ما پرداخت است.
ریاضعلى: لازم نیست بدانیم، مولانا مى گوید:(1)
قطب شیر و صید کردن کار او *** باقیان این خلق باقى خوار او
تا توانى در رضاى قطب گوش *** تا قوى گردد کند در صید جوش
ادیب زاده: اینجا سخن کیوان به یادم آمد که مى گوید:(2) غالباً اقطاب در این مورد رسوا مى شدند و در همین عصر ما چند قطب کوس رسوایى شان زده شد، بیشتر مریدانشان آنها را ترک گفتند و کلاهبردار و دزد نامیدند، زیرا براى خود املاک بسیار خریدند.
اکنون از عوارض خانقاه بیرون بیاییم و رشته سخن را به دست مجذوب بدهیم تا سرگذشت درویش شدن خود را بگوید.


(1). مثنوى، ص 481.
(2). استوارنامه، ص 128.

 
 
بازگشت از خانقاه ازدواج لاهوتى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma