بازگشت به شهر

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
ارمغان خانقاه
پرونده کثیف وجد و رقص اعلام خطر


چندین روز منزل آقاى فاضل براى درویش ریاضعلى آسایشگاه شد. انس بیشتر و آشنایان جدیدى پیدا کرد... یک هفته گذشت و خستگى سفر او به کلّى فراموش گردید... جمعه دوم رسید، جوان محصّل به همان وعده مقرّر آمد و ادیب زاده با یک ناشناس وارد شدند.
آقاى فاضل دستور پذیرایى داد... بار دیگر محفل انس تشکیل شد... شخص تازهوارد رو به ریاضعلى کرد و گفت: گل مولا جمالت را عشق است!...
ریاضعلى: اى واللّه فقیر! اینجا کجاست تو را مى بینم.
شخص تازهوارد: چند روز قبل از خراسان مى آمدم و در ملاقات کوتاهى که با آقاى فاضل داشتم مجذوب فضایل ایشان شدم و الان به اینجا آمدم.
ادیب زاده رو به شخص تازهوارد کرد و از نام و نسب و مسلک او پرسید.
تازهوارد گفت: نام فقیر «مجذوب» است، پیرو مسلک فقرم، سرگذشتى دارم که با اجازه آقایان به عرض مى رسانم.
آقاى فاضل رو به جوان محصّل کرد و گفت: پیش از آنکه ایشان شرح حالى اظهار دارند شما دنباله سرگذشتتان را بگویید.
 
 

پرونده کثیف وجد و رقص اعلام خطر
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma