سر مریدها سلامت

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
ارمغان خانقاه
یک بام و چند هواطریقت و رؤساى اهل سنّت


خود شاه نعمت اللّه هم عبداللّه یافعى و پس از او با چند واسطه احمد غزالى را از مشایخ خود شمرده و سلسله را به معروف و از او به حسن بصرى مى رسانَد(1) و یافعى به قول ابن حجر عسقلانى(2)و غزالى به گفته ابن خلکان هر دو سنّى شافعى بوده اند.
اتّفاقاً کلمات خود شاه نعمت اللّه نیز صریحاً عقیده شافعى ها و غزالى ها را منعکس مى کند، منتهى قدرى ملایم تر. اکنون براى مریدانشان این چند بیت را مى خوانیم:
اى که هستى محبّ آل على *** مؤمن کاملى و بى بدلى
ره سنّى گزین که مذهب ماست *** ورنه گم گشته اى و در خللى
رافضى کیست؟ دشمن بوبکر *** خارجى کیست؟ دشمنان على
هر که او چار یار دارد دوست *** امّت پاک مذهب است و ولى
دوستدار صحابه ام به تمام *** یار سنّى و خصم معتزلى(3)
 
اینجا شاه نعمت اللّه با اینکه دوستداران على(علیه السلام) را کامل الایمان مى داند، خود را سنّى مذهب معرّفى کرده است. ناگفته نمانَد که اغلب سلسله هاى صوفیان ایرانى روى همین ریشه ها سبز شده، از جمله «گنابادى»ها چنانکه از سعادتنامه(4) نقل مى کنند که سلسله گنابادى را به رحمت علیشاه و بالاخره به معصومعلیشاه و از او با چند واسطه به شاه نعمت اللّه مى رساند و نیز مى گویند سلسله صفى علیشاه را به رحمت علیشاه مى رسانند وهمچنین ذوالریاستین(5) و... .
به هر حال آبرومندترین سلسله هاى ایرانى کسانى اند که بتوانند دست خود را به دامن شاه نعمت اللّه برسانند و این سلسله آبرومند چنانکه دیدیم به تسنّن نزدیک تر بود تا تشیّع و امّا سایر سلسله ها از این نظر به بن بست هاى مشکل ترى برخورد مى کنند که الان مجال نداریم به شرح هر یک بپردازیم.
این هم ناگفته نمانَد که یکى از سلسله هاى معروف ایران «ذهبیه» هستند. این سلسله به سیدعبداللّه ذهبى و از او به اسحاق ختلانى و از او به احمد غزالى(6) مى رسد و نیز سلسله نوربخش به احمد غزالى سنّى که قبلا اشاره شد منتهى مى شود.(7)
ریاضعلى: چه عیبى دارد اگر برخى مشایخ تصوّف سنّى باشند؟
ادیب زاده: چه عیبى دارد جنابعالى از اصل کوسه باشید و سه وجب و نیم هم ریش و سبیل داشته باشید؟! بیچاره شماها از یک سو مى گویید شیعه اثنى عشرى هستیم و ائمّه را حامل مقام ولایت و طریقت مى دانید و از سوى دیگر، سلسله خود را به رجال سنّى مى رسانید و از رؤساى اهل سنّت دفاع مى کنید، مگر این غزالى و یافعى نیستند که از سنّى هاى شافعى بودند؟ چه شد اینجا شیعه اثنى عشرى از آب درآمدند؟ ولى برادر جان، این اوّل تناقض نیست که حضرات ملتزم شده اید، چه باید کرد قافیه تنگ آمده و لذا هر اندازه چسب و سریش به کار برده اید بالاخره نتوانسته اید درزهاى مطلب را بگیرید، گناهى هم ندارید، تقصیر مطلب است که نمى چسبد، شما هم مى خواهید از حریم مشایخ خود که بیشترشان سنّى بوده اند دفاع کنید و هم مسلک خود را در
لیست مذاهب شیعه جا بزنید و لذا به این محذورات برخورد مى کنید.
آقاى فاضل: ولى صوفیان قرن هاى اوّلیّه و قرون وسطى از این دردسرها راحت بوده اند. اگر بگوییم مثلا حسن بصرى دوست على(علیه السلام) نبود که طریقت را از آن حضرت گرفته باشد، مى گویند مانعى ندارد. اگر بگوییم سفیان ثورى و ابى هاشم کوفى و دار و دسته آنها از مخالفان ائمّه بوده اند مى گویند چه عیبى دارد؟ اگر بگوییم چگونه مى شود هم ائمّه را قبول کرد و هم مخالفانشان را، مى گویند امام مطلق کسى است که «ولىّ» باشد، خواه على زاده باشد خواه عمرزاده.
و به قول مولوى:
پس امام حىّ مطلق آن ولیست *** خواه از نسل عمر یا علیست
اگر بگوییم منصور حلاّج اظهارات بیگانه از اسلام کرد و به امر نائب خاصّ ولىّ عصر به دار رفت، مى گویند:
چون قلم در دست غدّارى رود *** لا جرم منصور بر دارى رود
اکنون براى اینکه اطمینان به این مطلب پیدا کنید سخنانى از پیشروان تصوّف نقل مى کنیم:
هجویرى که از نویسندگان مبرّز آنهاست در کتاب کشف المحجوب از خلفا و رؤسا و اهل سنّت مدایحى گفته، آنان را از ارباب طریقت شناخته است. مثلا درباره ابوبکر گوید: شیخ الاسلام و بعد از انبیا خیر انام و امام و سیّد، اهل تجرید و شاهنشاه ارباب تفرید، وى را کرامات مشهور و آیات و دلایل ظاهر و مشایخ او را مقدم ارباب مشاهدت نهند.(8)
و در مورد عمر گوید: سرهنگ اهل ایمان، امام اهل تحقیق، وى را کرامات مشهور است و عمر را مقدم ارباب مجاهدت نهند. پیامبر فرمود: «الحَقُّ یَنطِقُ عَلى لِسانِ عُمَر; حق به زبان عمر سخن مى گوید».(9)
ادیب زاده: این حدیث نبوى را اگر عمر قبول نکند باید دید; زیرا عمر در بسیارى موارد به اشتباهات خود اعتراف مى کرد، امّا هجویرى مى گوید: عمر لسان الحق است.
آقاى فاضل: همو براى عثمان گوید: ... گنج حیا و اَعبد اهل صفا و متجلّى به طریق مصطفى، عثمان بن عفان، وى را فضایل هویدا و مناقب ظاهر است.(10)
جوان محصّل: راستى اهل مجاهدت و فضل و کشف و کرامت شدن چه آسان است!
ریاضعلى و مجذوب جز سکوت پرمعنى حرفى ندارند.


 (1). طرائق الحقائق، ج 3، ص 145.
(2). الدرر الکامنه، ج 2، ص 248.
(3). دیوان شاه نعمت اللّه، ص 682.
(4). به نقل حقیقة العرفان، ص 194.
(5). حقیقة العرفان، ص 195.
(6). در تذکرة الاولیاء شمس الدّین پرویزى احمد غزالى را از مشایخ ذهبیه شمرده است.
(7). حقیقة العرفان، نقل از مقالات الحنفاء و تحفة الاخیار، ص 202.
(8). کشف المحجوب، ص 45.
(9). همان.
(10). همان.
یک بام و چند هواطریقت و رؤساى اهل سنّت
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma