علم، حجاب اکبر

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
ارمغان خانقاه
پیشگاه قرآن و عذر صوفیان به خانقاه برویم


آقاى فاضل: ناگفته نگذاریم که در مسلک تصوّف، علم حجاب اکبر و سدّ راه عشق است.(1)
ابوسعید ابوالخیر گوید: «رأس هذا الامر کبس المحابر وخرق الدفاتر ونسیان العلوم»، یعنى اوّل مرحله تصوّف این است که درِ دوات ها را مُهر کنى و دفترها را پاره کنى و دانش ها را فراموش.(2)
و نیز گوید: ما جمله کتاب ها را در خاک کردیم و بر سر آن دکّان ساختیم(3) (آرى دکّان این آقایان با سرمایه جهل مردم است) و لذا مى بینیم که بسیارى از رهبران صوفیّه حتّى با خواندن و نوشتن مبارزه مى کرده اند. عطّار گوید: جنید معتقد بوده که خواندن و نوشتن سبب پراکندگى حواس صوفى است.(4)
به گفته عطّار، بُشر حافى هفت صندوق کتاب حدیث داشت و همه را زیر خاک دفن کرد. شبلى هفتاد صندوق کتاب را که خود نوشته بود در دریا غرق کرد. و نیز احمد بن ابى الحوارى همه کتاب هایش را به دریا ریخت. ابوسعید کندى (یکى از صوفیان معروف) در خانقاهى منزل داشت و در جمع دراویش به سر مى برد، گاه پنهانى به حوزه درسى وارد مى شد، روزى در خانقاه دواتش از جیبش افتاد «یکى از صوفیان به او گفت عورتت را بپوشان»(5) (صداى خنده حضار بلند شد).
خلاصه از این قبیل داستان ها در کتاب هاى صوفیان زیاد دیده مى شود تا آنجا که محمّدطاهر قمّى گفته است:(6)
بناى قاعده دینشان بود بر جهل *** ز اهل دانش و بینش از این کنند کنار
 
درویش: چون عشّاق جمال اللّه محو جمال معشوقند، هر چه جز جمال معشوق، حجاب جمال اوست خواه علم و دانش و کتاب و دفتر باشد یا چیز دیگر باید از میان بردارند تا تمام توجّهشان به حق مصروف شود.
عاشقان را شد معلّم حسن دوست *** دفتر و درس و سبقشان روى اوست
جوان محصّل: راستى من باور نمى کنم در این دنیاى علم و دانش که هر گوشه اى از دنیا دم از تعلیم و تعلّم مى زنند هنوز هم کسانى باشند که علم را حجاب اکبر بدانند! اگر ما علم و دانش را کنار گذاشتیم دیگر چه چیز برایمان مى مانَد؟
آقاى فاضل: حقیقت همین است و ازاین رو اسلام مردم را به تحصیل علم و کسب فضایل دعوت مى کند و براى کسى که فى الجمله سر و کار با تعالیم اسلامى داشته باشد این حقیقت از آفتاب روشن تر است... و بحث درباره این مطلب از این بیشتر ضرورت ندارد. اکنون رشته سخن را به دست شما مى دهم که سرگذشتتان را بگویید.


 (1). تاریخ تصوّف، ص 506 و تاریخ فلسفه دکتر خزائلى، ص 57.
(2). اسرار التوحید، ص 33.
(3). تذکره، ج 2، ص 327.
(4). تاریخ تصوّف، ص 508، نقل از تذکره.
(5). مکارم شیرازى، جلوه حق.
(6). تحفة الاخیار.

 
پیشگاه قرآن و عذر صوفیان به خانقاه برویم
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma