به عشق زیبا پسران کافرى رواست

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
ارمغان خانقاه
نمایش دیگرى از عشق لاابالى چه کند دفتر دانایى را؟


آقاى فاضل: و رسواکننده تر از اینهاست آنچه در نفحات(1) در شرح حال یکى از مشایخ صوفیّه به نام «اوحدالدّین کرمانى» که به قول جامى از عرفاى بزرگ و صاحب کرامات و مورد تحسین مشایخ بوده، مى خوانیم «...  وقتى گرم سماع (استماع خوانندگى) مى شد، پیراهن اَمرَدان (پسران ساده رو) را چاک مى کرد و سینه به سینه آنها مى نهاد و چون وى به بغداد رسید خلیفه پسرى باجمال داشت، گفت اگر در صحبت من این مرشد این گونه حرکتى کند، او را به قتل مى رسانم، چون گرم «سماع» شد به کرامت دریافت و گفت:
سهل است مرا به سر خنجر بودن *** در پاى مراد دوست بى سر بودن
تو آمده اى که کافرى را بکشى *** غازى چو تویى رواست کافر بودن
 
شیروانى هم این داستان را با تفاوت مختصر نقل کرده و این مرشد «بچّه پرست» را به نام عارف دانشمند و صوفى بلندپایه و صاحب ید بیضا قلمداد کرده است.(2)
ادیب زاده: ضمناً معناى عارف دانشمند و صوفى بلندپایه را فهمیدیم و نیز از کرامت هاى این مرشد ارزش کرامتشان را دریافتیم.
درویش: باز هم عجولانه قضاوت کردید، عشّاق جمال حق و دلباختگان معشوق ازلى در پى خطّ و خال و زلف و جمال نیستند، آنها جمال حق را در جمال ماهرویان تماشا مى کنند. اگر «حامد کرمانى» سینه به سینه پسران ساده رخ مى نهاده به عشق خدا بوده است و لذا مى گویند وى در شهود حقیقت به مظاهر صورى توسّل جسته، جمال مطلق را در صور مقیّدات مشاهده مى کرده است.(3) اینها عارفان پاکباز بوده اند.


 (1). نفحات الانس، ص 590.
(2). بستان السیاحه وریاض السیاحه، ص 17.
(3). نفحات جامى، ص 52.

 

 

نمایش دیگرى از عشق لاابالى چه کند دفتر دانایى را؟
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma