مرحوم صدوق (رحمه الله) در کتاب شریف «من لا یحضره الفقیه» روایات مربوط به قضاوت، باب مستقلّى را به حیله هاى شرعى در احکام اختصاص داده، و در این باب سیزده روایت نقل مى کند(1).
مرحوم علاّمه مجلسى (پدر) در روضة المتّقین(2) ـ شرح من لا یحضره الفقیه ـ به صورت گسترده به تفسیر روایات سیزده گانه مى پردازد. علاوه بر این، به برخى از قضاوتهاى حضرت امیر مؤمنان(علیه السلام) نیز اشاره نموده، و آنها را نوعى چاره جویى و حیله مثبت مى شمرد.
در این جا سؤالى مطرح است و آن این که :
آیا قضاوتهاى معصومین (علیهم السلام)، شبیه آن چه از امیرالمؤمنین(علیه السلام)نقل شده، اختصاص به خود آن بزرگواران دارد، یا سایر قضات هم مى توانند چنین قضاوتهایى داشته باشند، و از این طریق حکم صادر کنند ؟
پاسخ این است که قضات دیگر نیز مى توانند براى کشف حقیقت تلاش کنند و از راههایى، شبیه آن چه در قضاوتهاى آن حضرات آمده، حقیقت را روشن نموده و حکم صادر کنند; بلکه در بعضى روایات این مسأله مورد تأکید قرار گرفته است، مثل این که قاضى موظّف شده، در صورت شک و احتمال تبانى، شهود را از یکدیگر جدا کند، و از هر کدام جداگانه بازجویى نماید، تا حقیقت روشن گردد(3).
بنابراین قضاوتهایى شبیه قضاوتهاى آن بزرگواران، اختصاص به آنها ندارد، و قضات غیر معصوم نیز مى توانند مانند آن را انجام دهند.
1 . من لا یحضره الفقیه، جلد 3، ابواب القضایا والاحکام، باب 12.
2 . روضة المتقین، جلد 6، صفحه 59 به بعد.
3 . وسائل الشیعه، جلد 18، ابواب کیفیة الحکم، باب 20.