قسم اوّل و دوّم حیله، هر دو واقعى وجدّى بود، هر چند یکى
مذموم بود و دیگرى ممدوح، ولى قسم سوّم از حیله ها، غیر واقعى و صورى است، و قصد جدّى در آن وجود ندارد، همان گونه که قسمتى از حیله هاى ربا، که مورد بحث قرار خواهد گرفت، داخل این قسم است.
مثلاً «ضمّ ضمیمه» براى فرار از ربا، یک حیله صورى است; زیرا کسى که براى فرار از «رباى قرضى» یک میلیون تومان پول، به اضافه یک قوطى کبریت مى دهد، و پس از یک سال دو میلیون تومان باز پس مى گیرد، و در واقع یک قوطى کبریت را به قیمت یک میلیون تومان مى فروشد، قصد جدّى ندارد. کدام آدم عاقلى یافت مى شود که یک قوطى کبریت را به این قیمت سرسام آورِ غیر عقلایى بخرد ؟ ! بنابراین معامله مذکور جدّى نیست، و این حیله، نوعى فرار از ربا به شکل صورى و غیرواقعى است.
مثال دیگر : در باب «شُفعه» نیز حیله اى مطرح شده، که آن هم صورى است. مثلاً شخصى که با دیگرى در خانه اى شریک است، و قصد فروش سهم خود را به شخص ثالث دارد، و مى خواهد شریکش از حقّ شفعه خود استفاده نکند، اقدام به حیله زیر مى کند :
«سهم خود را به ده برابر قیمت واقعى به شخص مورد نظر واگذار مى کند. شریکش طبیعتاً با این قیمت گران حاضر به خرید سهم او نمى شود. به ناچار نمى تواند از حقّ شفعه خود استفاده کند، و معامله قطعى مى گردد. سپس فروشنده اضافه قیمت معامله را به مشترى باز مى گرداند».
این حیله نیز صورى است، و قصد جدّى در آن وجود ندارد، و به همین دلیل باطل و غیر مجاز است.
نتیجه این که حیله بر سه قسم است، که تنها یک قسم آن مجاز است.