ادلّه مشروعیّت تأدیب

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تعزیر و گستره آن
کلمات فقهامحور دوم: مقدار مجازات

براى اصل جواز تأدیب مى توان به سه دلیل استناد جست:

1ـ اطلاقات روایات تأدیب، که آن را یکى از حقوق فرزندان بر پدران مى داند. چرا که تأدیب گاه بدون مجازاتهاى بدنى حاصل نمى شود. به سه نمونه از این روایات توجّه کنید:

الف) یکى از راویان حدیث به نام «درست» از امام کاظم(علیه السلام) نقل مى کند که مردى خدمت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) رسید، و از آن حضرت در مورد حقوق فرزندش پرسید. حضرت فرمود:

«تُحْسِنْ اِسْمَهُ وَ اَدَبَهُ، وَ ضِعْهُ مَوْضِعاً حَسَناً(1);

نامى نیکى برایش انتخاب کن، و خوب ادبش نما، و جایگاه اجتماعى نیکویى برایش مهیّا کن.»

مقتضاى ادب نیکو و اطلاق آن، شامل تنبیه بدنى در موارد ضرورى نیز مى گردد.

ب) حضرت على(علیه السلام) مى فرماید: «وَ حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى الْوالِدِ اَنْ یُحْسِنَ اِسْمَهُ وَ یُحْسِنَ اَدَبَهُ وَ یُعَلِّمَهُ الْقُرْآنَ(2);

حقّ فرزند بر پدر آن است که نامى نیک برایش انتخاب کند، و نیکو ادبش نماید، و تعلیم قرآنش دهد.»

اطلاق کلمه ادب در دو روایت فوق، شامل تنبیه بدنى نیز مى گردد.

اضافه بر این، در برخى روایات به تنبیه و تأدیب بدنى کودکان تصریح شده است. به روایت زیر توجّه کنید:

غیاث بن ابراهیم از امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند که حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام)فرمود:

«اَدِّبِ الْیَتیمَ مِمّا تُؤَدِّبُ مِنْهُ وَ لَدَکَ، وَ اضْرِبْهُ مِمّا تَضْرِبُ مِنْهُ وَ لَدَکَ; یتیم را همانند فرزند ادب کن، و آن گونه که فرزندت را تنبیه بدنى مى کنى، او را نیز تنبیه کن.»

خلاصه این که اطلاق روایات تأدیب، بلکه صریح برخى از آن روایات، دلالت بر مشروعیّت تنبیه بدنى در موارد ضرورى دارد.

2ـ دلیل دوم احادیث و روایاتى است که مقدار تأدیب را بیان مى کند. این دسته از روایات ـ که در مباحث آینده خواهد آمد ـ به دلالت التزامى، دلالت بر جواز مجازات بدنى کودکان و نوجوانان در موارد ضرورى دارد.

3ـ سیره عقلا و متشرّعه، از دیگر ادلّه مشروعیّت تأدیب کودکان است. تفاوت این دو در این است که سیره عقلا زمانى حجّت خواهد بود که به امضا و تأیید شارع مقدّس برسد; هر چند امضاى شارع را از سکوت وى به دست آورده باشیم.

امّا سیره متشرّعه احتیاج به امضاى شارع ندارد. چرا که رضایت شارع در دل آن نهفته است. به هر تقدیر، سیره عقلا و متشرّعه اجمالا دلالت بر جواز تنبیه بدنى کودکان دارد.

نکته: مردم در این مسأله بر سه دسته اند:

1ـ عدّه اى معتقدند که اصلا مجازاتهاى بدنى جایز نیست.

2ـ برخى بر این اعتقادند که چنین مجازاتهایى مطلقاً جایز است.

3ـ و گروه سوم اعتقاد دارند که اجمالا چنین مجازاتهایى مشروعیّت دارد. ولى اصل و اساس بر نصیحت و تأدیب بدون مجازات بدنى است، و فقط در موارد ضرورت و ناچارى باید از چنان مجازاتهایى استفاده کرد.

این عقیده مطابق حقیقت است، و در وصیّت حضرت على(علیه السلام)به امام حسن(علیه السلام)نیز به چشم مى خورد. آنجا که فرمود:

«فَاِنَّ الْعاقِلَ یَتَّعِظُ بِالاَْدَبِ وَ الْبَهائِمَ لا تَتَّعِظُ اِلاّ بِالضَّرْبِ(3);

انسان عاقل با تأدیب و مجازاتهاى غیر بدنى پند مى گیرد، ولى چهارپایان تنها با مجازاتهاى بدنى پند مى گیرند.»

نتیجه این که مجازاتهاى بدنى کودکان و نوجوانان فى الجمله مشروع است. البتّه به عنوان آخرین راه حلّ، یعنى در مواردى که جایگزین مناسبترى نداشته باشد.

 

 


 
1. وسائل الشیعه، جلد 15، ابواب احکام الاولاد، باب 86، حدیث 1.
2. نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 391.
3. نهج البلاغه، نامه 31.

 

کلمات فقهامحور دوم: مقدار مجازات
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma