دلایل ابن زهره و پیروانش بر گسترش تعزیر

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تعزیر و گستره آن
دلایل صاحب جواهر بر انحصار تعزیر به کبائرنکته اى تازه و اشکالى جدید

ادلّه این دسته از فقها ـ که تفاوتى بین گناهان کبیره و صغیره قائل نیستند، و تعزیر را در هر دو نوع جارى مى دانند ـ همان ادلّه وجوب تعزیر است، که قبلا گذشت. زیرا ادلّه امر به معروف و نهى از منکر اختصاص به گناهان کبیره ندارد، بلکه شامل صغائر نیز مى گردد. بنابراین، دلیل فوق عام است; و امّا روایات عامّه، که متجاوزین از قوانین و احکام شرعى را مستحق تعزیر مى دانست، نیز مطلق بود، و شامل هر دو نوع از گناهان مى شود، و همان گونه که تعزیرات ضمانت اجرایى براى جلوگیرى از گناهان کبیره تلقّى مى گردد، ضمانت اجرایى در گناهان صغیره، نیز مى باشد.

و امّا دلیل سوم، یعنى روایات و احادیث خاصّه، که در برخى از آن روایات به تعزیر در گناهان صغیره، تصریح شده است. از جمله روایت اوّل که حضرت شخصى را که در مسجد قصّه هاى پوچ و بى اساس و خرافه اى مى گفت را تعزیر کرد، و حدیث نهم که امام صادق دستور تعزیر مرد مسلمانى را که بدون اجازه همسر مسلمانش با زنى از اهل کتاب ازدواج کرده بود، صادر کرد، و روایت مسعدة بن صدقه از امام صادق از پدرش، از پدرانش، از حضرت على(علیهم السلام) که مى فرماید:

«مَنْ قالَ لِصاحِبِه: لا أَبَ لَکَ وَ لا اُمَّ لَکَ فَلْیَتَصَدَّقَ بِشَىْء...(1)،

کسى که به دوستش بگوید: «اى بى پدر و مادر!» باید چیزى (به عنوان تعزیر) صدقه دهد...»

صدقه دادن به فقیر، با إعطاى قرص نانى تحقّق پیدا مى کند، و روشن است چیزى که تعزیر آن إعطاى قرص نانى باشد، گناه کبیره محسوب نمى شود، بلکه از صغائر است.

و بالاخره در حدیث ابن ابى یعفور از امام صادق(علیه السلام)، نیز مى خوانیم:

«جاءَ رَجُلٌ اِلَى النّبِىِّ(صلى الله علیه وآله) فَقالَ: یا رسُولَ اللّهِ اِنّى سَأَلْتُ رَجُلا بِوَجْهِ اللّهِ فَضَرَبَنى خَمْسَةَ اَسْواط، فَضَرَبَهُ النَّبِىُّ(صلى الله علیه وآله) خَمْسَةَ اَسْواط اُخْرى وَ قالَ: سَلْ بِوَجْهِکَ اللَّئیمِ(2);

مردى خدمت پیامبر اسلام رسید و عرض کرد: اى پیامبر خدا! شخصى را به نام خدا قسم دادم که به من کمک کند. او در پاسخ، پنج ضربه شلاّق به من زد. پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز پنج ضربه شلاّق بر وى جارى کرد. سپس فرمود: براى گدایى قسم نخور»

در پاورقى تهذیب الاحکام، جلد 10، صفحه 170 مى خوانیم:

«یفهم منه ان التکدى باسم الله و الطلب منهم به معصیة و موجب للتعزیر; از روایت مذکور استفاده مى شود که طلب کمک از مردم با قسم به نام خدا معصیت است، و تعزیر دارد.»

ولى بدون شک عمل مذکور از گناهان کبیره محسوب نمى شود. نتیجه این که مقتضاى تمام ادلّه اى که بر اصل وجوب تعزیر اقامه شد، آن است که تعزیر در تمام گناهان صغیره و کبیره جارى است، و تفاوتى بین انواع گناهان نمى باشد.

 


 
1. وسائل الشیعه، جلد 18، ابواب حدّ القذف، باب 19، حدیث 7.
2. وسائل الشیعه، جلد 18، ابواب بقیّة الحدود، باب 2، حدیث 1.

 

دلایل صاحب جواهر بر انحصار تعزیر به کبائرنکته اى تازه و اشکالى جدید
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma