قبل از بیان کلمات فقهاى اسلام، توجّه به این نکته لازم است که واژه تعزیر نه «حقیقت شرعیّه» دارد، نه «حقیقت متشرّعه»، و نه «حقیقت فقهیّه».
توضیح این که هرگاه قانونگذار اسلام براى کلمه و واژه اى معناى خاصّى در نظر بگیرد که دایره آن تنگ تر یا وسیع تر از معناى لغوى آن باشد، گفته مى شود که آن کلمه «حقیقت شرعیّه» دارد. مانند واژه «صلوة» که در لغت به معنى هر نوع دعا است، ولى قانونگذار اسلام براى آن تفسیر خاصّى بیان کرده، و آن را در دعاى مخصوص و ویژه، و با ارکان معیّنى به کار گرفته است.
و چنانچه واژه اى حقیقت شرعیّه نداشته باشد، امّا مسلمانان، که از آنان به متشرّعه تعبیر مى شود (کسانى که پایبند به احکام شرعى هستند)، براى آن به تدریج معنایى خاص در نظر بگیرند، که دایره آن تنگتر یا وسیع تر از معناى لغوى باشد، «حقیقت متشرّعه» نامیده مى شود.
ولى اگر کلمه اى نه حقیقت شرعیّه داشته باشد، و نه حقیقت متشرّعه; بلکه فقها آن را به معناى خاصّى تفسیر کنند، آن را «حقیقت فقهیّه» مى نامند.
کلمه تعزیر واژه اى است که داراى هیچ یک از حقیقت هاى سه گانه فوق نیست، زیرا در کلمات فقهاء ـ که خواهد آمد ـ در همان معناى لغوى ـ که شرح آن گذشت ـ استعمال شده است. پس از روشن شدن این مطلب، توجّه شما را به دیدگاه ده تن از فقهاى بزرگ اسلام در تفسیر تعزیر جلب مى کنیم: