ظالِمِین ـ ظَهِیْرَة

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
لغات در تفسیر نمونه
طَفِق ـ طینعائل ـ عُدْوَة

ظالِمِین:
(الظّالِمینَ لَهُمْ عَذابٌ)
تعبیر به «ظالِمِین» از مادّه «ظُلْم»، درباره مشرکانى که عقیده به تشریع هایى در برابر قوانین الهى داشتند، به خاطر وسعتى است که در مفهوم «ظلم» وجود دارد، و به هر کارى که در غیر موردش صورت گیرد، اطلاق مى گردد.(1)
ظُفُر:
(حَرَّمْنَا کُلَّ ذی ظُفُر)
«ظُفُر» (بر وزن شتر) در اصل، به معناى «ناخن» مى باشد، ولى به سمّ حیوان هاى سمّ دار (آنها که همچون اسب، سم هایى دارند که شکاف ندارد نه مانند گوسفند و گاو که داراى سم شکافته مى باشند) نیز اطلاق شده; زیرا سمّ هاى آنها شبیه ناخن است، و نیز به پاى شتر که نوک پاى او یکپارچه است و شکافى ندارد، گفته اند.
بنابراین، از آیه فوق چنین استفاده مى شود که تمام حیواناتى که «سم چاک» نیستند اعم از چهارپایان یا پرندگان، بر یهود تحریم شده بود.(2)
ظِلال:
(وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ)
«ظِلال» جمع «ظلّ» به معناى سایه است، خواه، سایه اى مانند سایه درختان در روز، و یا سایه اى که در تاریکى شب حاصل مى شود.(3)
ظلاّم:
(بِظَلاّم لِّلْعَبید)
«ظلاّم» از مادّه «ظُلْم»، صیغه مبالغه و به معناى بسیار ظلم کننده است، انتخاب این کلمه در اینجا با آن که خداوند کمترین ظلمى روا نمى دارد، شاید به خاطر این باشد که اگر او مردم را مجبور به کفر و گناه کند و انگیزه هاى کارهاى زشت را در آنان بیافریند و سپس آنها را به جرم اعمالى که جبراً انجام داده اند کیفر دهد، ظلم کوچکى انجام نداده، بلکه «ظلاّم» خواهد بود!
و ممکن است اشاره به این باشد که مقام علم و قدرت و عدل خداوند، چنان است که اگر ستم کوچکى به کسى کند، بزرگ و بسیار خواهد بود، و مصداق «ظلاّم» خواهد شد، بنابراین او از هر گونه ستمى بر کنار است.
و یا ناظر به کثرت افراد و مصادیق است; چرا که اگر ستم کوچکى به بنده اى کند، افراد شبیه او بسیارند، و مجموعاً ظلم بسیار مى شود. به هر حال، این تعبیر، دلیل بر اختیار و آزادى اراده بندگان است، نه شیطان مجبور است شیطنت کند، نه کافران مجبورند راه کفر و عناد و راه شیطان را پیش گیرند، و نه سرنوشت قطعى و خارج از اراده، براى کسى مقرر شده است.(4)
ظُلَل:
(فی ظُلَل مِّنَ الْغَمَامِ)
«ظُلَل» جمع «ظُلَّة» (بر وزن قلّه) به هر چیزى گفته مى شود که سایه افکن باشد.
مفسران نیز براى آن چند معنا ذکر کرده اند: «راغب» در «مفردات» مى گوید: «ظُلّه» به معناى «ابرى است که سایه مى افکند»، و غالباً در مواردى به کار مى رود که موضوع ناخوشایندى در کار است.
بعضى نیز، آن را به معناى «سایبان» از مادّه «ظلّ» دانسته اند. و بعضى نیز، آن را به معناى کوه گرفته اند.
گر چه این معانى ـ در رابطه با آیه 32 سوره «لقمان» ـ تفاوت زیادى با هم ندارد، ولى، با توجّه به این که در قرآن کراراً این کلمه به معناى ابرهاى سایه افکن آمده، و با توجّه به این که تعبیر «غَشِیَهُم» (آنها را مى پوشاند) تناسب بیشترى با معناى ابر دارد ، این تفسیر نزدیک تر به نظر مى رسد. یعنى امواج عظیم دریا آن چنان برمى خیزد، و اطراف آنها را احاطه مى کند که گویى ابرى بر سر آنان سایه افکنده است،سایه اى وحشتناک وهول انگیز.
«ظُلَل» به معناى پرده اى است که در طرف بالا نصب شود، بنابراین اطلاق آن در سوره «زمر» بر فرشى که در زیر پا گسترده است، یک نوع اطلاق مجازى و از باب توسعه در مفهوم کلمه است.
بعضى از مفسران، گفته اند: چون دوزخیان در میان طبقات جهنم گرفتارند پرده هاى آتش هم بالاى سر آنها، و هم زیر پاى آنها است، و حتى اطلاق کلمه «ظُلَل» بر پرده هاى پایینى، مجاز نیست.(5)
ظلم:
(لا یَنَالُ عَهْدِی الظّالِمینَ)
«ظلم» تنها ستم کردن به دیگران نیست، بلکه ظلم (در برابر عدل) در سوره «بقره» به معناى وسیع کلمه به کار رفته و نقطه مقابل عدالت به معناى گذاردن هر چیز به جاى خویش است. بنابراین ظلم آن است که شخص یا کار یا چیزى را در موقعیتى که شایسته آن نیست قرار دهند.
«ظلم» در سوره «زمر» معناى وسیعى دارد که هم شرک را شامل مى شود، و هم مظالم دیگر را.(6)
ظُلُمَاتِ الأَرْضِ:
(فِى ظُلُمَاتِ الأَرْضِ)
«ظُلُمَاتِ الأَرْضِ» در روایات به معناى رحم مادران و در لغت به معناى تاریکى هاى زمین است.(7)
ظُلُمَات ثَلاث:
(فی ظُلُمَات ثَلاث)
تعبیر به «ظُلُمَات ثَلاث» (ظلمت هاى سه گانه) اشاره به ظلمت شکم مادر، ظلمت رحم، و مشیمه (کیسه مخصوصى که جنین در آن قرار گرفته است) مى باشد که در حقیقت سه پرده ضخیم است که بر روى جنین کشیده شده.(8)
ظَلُّوا:
(فَظَلُّوا فیهِ یَعْرُجُونَ)
«ظَلُّوا» از مادّه «ظِلّ» دلیل بر استمرار کارى در روز مى باشد، و عرب این تعبیر را در مورد شب نمى کند، بلکه به جاى آن «باتُوا» که از مادّه «بیتوته» است، استعمال مى کند.(9)
ظُلَّه:
(عَذابُ یَوْمِ الظُّلَّةِ)
«ظُلَّه» از مادّه «ظِلّ» در اصل به معناى قطعه ابرى است که سایه مى افکند، بسیارى از مفسرین در ذیل آیه، چنین نقل کرده اند: هفت روز، گرماى سوزانى سرزمین آنها را فرا گرفت، و مطلقاً نسیمى نمىوزید، ناگاه قطعه ابرى در آسمان ظاهر شد، و نسیمى وزیدن گرفت، آنها از خانه هاى خود بیرون ریختند و از شدت ناراحتى به سایه ابر پناه بردند. در این هنگام، صاعقه اى مرگبار از ابر برخاست، صاعقه اى با صداى گوش خراش، و به دنبال آن آتش بر سر آنها فرو ریخت، لرزه اى بر زمین افتاد، و همگى هلاک و نابود شدند.(10)
ظَلیل:
(وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَلیلاً)
«ظَلیل» از مادّه «ظِلّ» به معناى سایه است و در اینجا براى تأکید به کار رفته است; زیرا «ظِلِّ ظَلِیْل» مجموعاً معناى «سایه سایه دار» مى دهد و آن کنایه از یک سایه کامل و همیشگى و مرفه است.(11)
ظنّ:
(یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُّلاقُوا)
«راغب» در «مفردات» مى گوید: «ظنّ» به معناى «اعتقادى» است که از دلیل و قرینه حاصل مى شود، این اعتقاد گاه قوى مى شود و به مرحله یقین مى رسد و گاه ضعیف است و از حد گمان تجاوز نمى کند.(12)
ظَنُّوا:
(تَظُنُّونَ بِاللّهِ الظُّنُونَا)
«ظَنُّوا» از مادّه «ظنّ» در لغت، معناى وسیعى دارد: گاه به معناى «یقین»، و گاه به معناى «گمان» مى آید; و در سوره «فصّلت» به معناى «یقین» است، چه این که آنها در آن روز یقین پیدا مى کنند که، راه فرار و نجاتى از عذاب الهى ندارند.(13)
ظنون:
جمعى از مفسران، «ظنون» را در اینجا به معناى اعم از گمان بد و خوب گرفته اند، ولى قرائن موجود در این آیه و آیه بعد نشان مى دهد که مراد گمان هاى بد است.(14)
ظَهِیْرَة:
(ثِیابَکُمْ مِّنَ الظَّهیرَةِ)
«ظَهِیْرَة» از مادّه «ظَهْر» چنان که «راغب» در «مفردات» و «فیروزآبادى» در «قاموس» مى گویند: به معناى نیمروز و حدود ظهر است که مردم در این موقع، معمولاً لباس هاى روئین خود را در مى آورند و گاه، مرد و همسرش با هم خلوت مى کنند.(15)


(1) . شورى، آیه 21 (ج 20، ص 426).
(2) . انعام، آیه 146 (ج 6، ص 31).
(3) . رعد، آیه 15 (ج 10، ص 186) ; مرسلات، آیه 41 (ج 25، ص 423).
(4) . آل عمران، آیه 182 (ج 3، ص 253) ; انفال، آیه 51 (ج 7، ص 248) ; ق، آیه 29 (ج 22،
ص 282).
(5) . بقره، آیه 210 (ج 2، ص 105) ; لقمان، آیه 32 (ج 17، ص 99) ; زمر، آیه 16 (ج 19، ص 426).
(6) . بقره، آیه 124 (ج 1، ص 505) ; زمر، آیه 37 (ج 19، ص 510).
(7) . انعام، آیه 59 (ج 5، ص 343).
(8) . زمر، آیه 6 (ج 19، ص 404).
(9) . حجر، آیه 14 (ج 11، ص 52).
(10) . شعراء، آیه 189 (ج 15، ص 366).
(11) . نساء، آیه 57 (ج 3، ص 545).
(12) . بقره، آیه 46 (ج 1، ص 262) ; فصّلت، آیه 48 (ج 20، ص 338).
(13) . فصّلت، آیه 48 (ج 20، ص 338).
(14) . احزاب، آیه 10 (ج 17، ص 240).
(15) . نور، آیه 58 (ج 14، ص 575).
 
 
طَفِق ـ طینعائل ـ عُدْوَة
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma