گروه دوم: دیگران نیز حظّ و بهره اى دارند

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
از تو سوال می کنند
براساس گروهى از آیات قرآن مجید برخى از پیامبران گذشته داراى علم غیب بوده اند. اگر پیامبران پیشین داراى علم غیب بوده اند، به طریق اولى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) و جانشینان آن حضرت نیز بهره اى از علم غیب داشته اند. به بخشى از این آیات توجّه کنید:

1ـ طبق آیه شریفه 49 سوره آل عمران، حضرت مسیح(علیه السلام) مدّعى علم غیب بود. به این آیه توجّه کنید:

«(وَرَسُولا إِلَى بَنِى إِسْرَائِیلَ أَنِّى قَدْ جِئْتُکُمْ بِآیَة مِّنْ رَّبِّکُمْ أَنِّى أَخْلُقُ لَکُمْ مِّنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْراً بِإِذْنِ اللهِ وَأُبْرِءُ الاَْکْمَهَ وَالاَْبْرَصَ وَأُحْىِ الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللهِ وَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لاَیَةً لَّکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُّؤْمِنینَ); و به سوى بنى اسرائیل فرستاده خواهد شد (تا به آنها بگوید:) من نشانه اى از طرف پروردگار شما، برایتان آورده ام. من از گل، چیزى به شکل پرنده مى سازم; سپس در آن مى دمم و به اذن خدا، پرنده اى مى گردد. و به اذن خدا، کور مادرزاد و مبتلا به بیمارى پیسى را بهبودى مى بخشم، و مردگان را به اذن خدا زنده مى کنم; و به شما خبر مى دهم از آنچه مى خورید و از آنچه در خانه هاى خود ذخیره مى کنید به یقین در این (مجازات) نشانه اى براى شماست، اگر ایمان داشته باشید».

طبق آنچه در آیه شریفه فوق آمده حضرت مسیح معجزاتى در اختیار داشت، یکى از آنها آگاهى از امور پنهانى مردم در عصر خود حضرت بود. او مى توانست به آنها خبر دهد که چه غذاهایى مى خورند، و چه چیزهایى ذخیره کرده اند. بنابراین علاوه بر خداوند متعال یکى از پیامبران اولوالعزم، یعنى حضرت عیسى(علیه السلام) نیز حظّ و بهره اى از علم غیب داشته است.

2ـ در داستان حضرت موسى و خضر(علیهما السلام)، که به طور مفصّل در سوره کهف مطرح شده، آمده است که: آن دو بزرگوار سوار بر کشتى شدند. حضرت خضر(علیه السلام)کشتى را سوراخ کرد. هنگامى که حضرت موسى(علیه السلام)این صحنه را دید لب به اعتراض گشود، حضرت خضر(علیه السلام) گفت: قرار بود اعتراض نکنى تا رمز و حکمت کارهایم را برایت بازگو کنم. حضرت موسى(علیه السلام) عذرخواهى کرد و به سفر ادامه دادند. در ادامه سفر حضرت خضر(علیه السلام) جوانى را به قتل رساند. باز حضرت موسى، نتوانست تحمّل کند و به این کار نیز اعتراض کرد. حضرت خضر(علیه السلام) همان تذکّر را یادآور شد، و با اعتذار حضرت موسى(علیه السلام) به سفر ادامه دادند. وارد شهرى شدند که مردم آن اصلاً از این دو مهمان بزرگوار پذیرایى نکردند. امّا خضر(علیه السلام) به هنگام خروج از شهر، از موسى(علیه السلام) خواست که مصالح ساختمانى تهیّه نموده، و به او در اصلاح دیوارى که در آستانه فرو ریختن بود کمک کند. براى بار سوم حضرت موسى(علیه السلام) اعتراض کرد. حضرت خضر(علیه السلام)گفت: اینجا پایان سفر مشترک ماست. تو عالم شریعت هستى، و من عالم تکوین، و هر کدام مسیر جداگانه اى دارد.

من به دنبال مسؤولیّتهاى خویش مى روم و تو به دنبال وظایف خود; امّا قبل از جدا شدن، حکمت کارهایم را برایت بازگو مى کنم. امّا کشتى که سوراخ کردم، علّت آن این بود که پادشاه آن منطقه تمام کشتى هاى سالم را توقیف مى کرد، و آن کشتى متعلّق به عدّه اى از فقرا بود که با آن امرار معاش مى کردند. آن را سوراخ کردم تا مأموران حکومت آن را توقیف نکنند، و صاحبانش پس از اصلاح آن بتوانند همچون سابق به وسیله آن ارتزاق کنند. و امّا جوانى را که کشتم علّت آن این بود که آن جوان به خاطر ارتداد مهدورالدم و مستحقّ قتل بود و اگر زنده مى ماند پدر و مادرش را نیز گمراه مى کرد، لذا مأمور بودم او را بکشم. و امّا دیوارى که تعمیر کردیم بدان جهت بود که در زیر آن گنجى وجود داشت که متعلّق به دو بچّه یتیم بود، لذا آن را تعمیر کردم تا کسى از آن آگاه نشود، و آن بچّه ها در زمان لازم از آن گنج استفاده کنند.

طبق آیات فوق حضرت خضر از قصد پادشاه ظالم جهت غصب کشتى ها، و نیّت آن جوان براى گمراه ساختن پدر و مادرش، و نیاز یتیمان به آن گنج در آینده، که همه از امور مخفى و پنهانى بود، اطّلاع داشت. بنابراین حضرت خضر هم بهره اى از علم غیب برده بود. در جایى که حضرت خضر که پیامبر اولوالعزم نیست بلکه جزء پیامبران درجه دوّم است علم غیب مى داند، مگر مى شود پیامبر اسلام که سرآمد پیامبران و خاتم آنان است علم غیب نداشته باشد.

علاوه بر تعدادى از پیامبران (اولوالعزم و غیر اولوالعزم) برخى افراد عادى نیز به اذن اللّه بر امور غیب آگاه مى شوند. مادر حضرت موسى چگونه قنداقه فرزند شیرخوارش را به آب خروشان رود نیل سپرد؟ آیا جز از طریق الهام الهى بر او، و آگاه شدن از آینده حضرت موسى بود؟(1)

نتیجه این که گروهى از آیات قرآن علم غیب را منحصر به خداوند کرده، و از دیگران نفى مى کند، و گروهى دیگر براى پیامبران اولوالعزم و غیر اولوالعزم و حتّى غیر پیامبران نیز اثبات مى کند. با این دو گروه از آیات قرآن چه باید کرد؟ پاسخ این سؤال، و نحوه تفسیر این دو گروه از آیات قرآن، در آیاتى دیگر از قرآن مجید آمده است، و باید قرآن را با قرآن تفسیر کنیم.

در آیه شریفه 26 و 27 سوره جن مى خوانیم:

«(عَالِمُ الْغَیْبِ فَلاَ یُظْهِرُ عَلَى غَیْبِهِ أَحَداً  * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَّسُول فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَداً); داناى غیب اوست، و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمى سازد، مگر پیامبرانى که (آنان را برگزیده و) از آنها راضى است. مراقبینى از پیش رو و پشت سر براى آنها قرار مى دهد».

معناى این آیه این است: «کسى که بالذّات عالم بر غیب است فقط خداست، اما ممکن است انبیا و اولیا نیز به تعلیم الهى عالم بر غیب شوند» بنابراین منظور از گروه اوّل که علم غیب را منحصر در خدا مى کند علم غیب ذاتى است، و گروه دوم ناظر بر علم غیبى است که خداوند به انبیا و اولیایش تعلیم داده است. این مطلب در خطبه 128 نهج البلاغه که در مباحث پیشین به آن اشاره شد نیز آمده است.

آیه شریفه 59 سوره انعام شاهد دیگرى بر مدّعاى ماست. به این آیه توجّه کنید:

«(وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لاَ یَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ); کلیدهاى غیب تنها نزد اوست; و جز او کسى آن را نمى داند».

طبق این آیه شریفه کلیدهاى غیب تنها نزد خداست و غیر از او کسى آن را در اختیار ندارد; امّا طبق آنچه حضرت على(علیه السلام) در خطبه 128 نهج البلاغه آورده، گاه مى شود که حتّى غیر پیامبر و امام، همچون مادر حضرت موسى(علیه السلام) نیز به تعلیم الهى بر امور پنهانى و غیب آگاه مى شوند، که شرح آن گذشت.

نتیجه این که علم غیب ذاتاً فقط در اختیار خداست و کلیدهاى غیبت را فقط او دارد، امّا هر کس که او اراده کند بر غیب آگاه مى شود. به تعبیر دیگر، علم غیب ذاتى تنها در اختیار اوست، امّا علم غیب اکتسابى براى پیامبران و امامان و اولیاى خدا نیز امکان پذیر است.

 

 

1. خداوند متعال به این مطلب در آیه شریفه 7 سوره قصص اشاره کرده است; توجّه فرمایید:

«(وَأَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِى الْیَمِّ وَلاَ تَخَافِى وَلاَ تَحْزَنِى إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ); ما به مادر موسى الهام کردیم که: «او را شیر ده; و هنگامى که بر (جان) او ترسیدى، وى را در دریا (ى نیل) بیفکن; و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو باز مى گردانیم، و او را از پیامبران قرار مى دهیم».
null
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma