مقدّمه

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
از تو سوال می کنند
مطابق سنّت هر سال در ماه مبارک رمضان، که ماه نزول قرآن مجید است، امسال (1386 ش.ق) نیز خداوند توفیق داد که به تفسیر موضوعى قرآن مجید بپردازیم.

موضوع بحث ما در این سال، سنه 1428 هـ . ق، سؤالها و جوابهاى قرآنى است. امّا قبل از ورود به اصل بحث، و پرداختن به آیات مورد نظر، لازم است مقدّماتى ـ که بیان آن ضرورى به نظر مى رسد ـ تقدیم گردد:

 
الف) کدام سؤالات؟

در قرآن مجید سؤالات فراوانى با الفاظ و تعبیرات مختلف وجود دارد که تمام آن سؤالها و جوابها مورد بحث ما نیست، بلکه تنها سؤالاتى که با جمله «یسئلونک» آغاز مى شود مورد بحث قرار خواهد گرفت. لازم به ذکر است که در قرآن مجید 15 جمله با «یسئلونک» شروع شده، که خداوند طىّ آن سؤالات مردم از پیامبر(صلى الله علیه وآله)را نقل کرده، و سپس پاسخ آنها را بیان مى دارد. این 15 آیه بر محور 12 موضوع دور مى زند. توجّه کنید:

1ـ «هلال ماه» هدف از آفرینش ماه و تغییرات آن چیست؟

این موضوع در آیه 189 سوره بقره مورد بحث قرار گرفته است.

2ـ «انفاق» چه چیز و به چه کسانى انفاق نماییم؟

این مطلب در آیات 215 و 219 سوره بقره مطرح شده است.

3ـ «ماههاى حرام» جنگ در این ماهها چه حکمى دارد؟

این موضوع در آیه 217 سوره بقره مورد بحث قرار گرفته است.

4ـ «شراب و قمار» موضوع دیگرى است، که در آیه 219 سوره بقره مورد بحث قرار گرفته است.

5ـ «یتیمان و کودکان بى سرپرست» موضوع مهمّ دیگرى است که مردم در مورد آن از پیامبر خود سؤال کرده، و خداوند سؤال و جواب مربوط به آن را در آیه شریفه 220 سوره بقره مطرح کرده است.

6ـ «عادت ماهانه زنان» موضوع دیگرى است که در آیه 222 سوره بقره به آن پرداخته شده است.

7ـ «خوردنى هاى حلال» نیز از جمله موضوعات مورد سؤال مردم زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) بوده، که در آیه شریفه 4 سوره مائده بدان اشاره شده است.

8ـ «قیامت و زمان برپایى آن» موضوع دیگرى است که از آن پرسیده شده و آیه 187 سوره اعراف و آیه 42 سوره نازعات به آن پرداخته است.

9ـ «انفال» نهمین موضوع مورد بحث است. این مطلب در آیه اوّل سوره انفال آمده است.

10ـ «روح» موضوع دیگرى است که در آن زمان و در هر عصر و زمانى مورد پرسش انسان هاست. این مطلب در آیه 58 سوره اسراء آمده است.

11ـ «جبال و کوهها» موضوع مورد بحث دیگرى است که در آیه 105 سوره طه آمده است.

12ـ «ذوالقرنین» که از موضوعات تاریخى است، از دیگر موضوعات این مبحث است، که در آیه شریفه 83 سوره کهف به آن اشاره شده است.

 
[15]
ب) گستره سؤالات

سؤالات و جواب هاى قرآنى، که بر محور دوازده موضوع فوق دور مى زند، از زاویه دیگر به نُه گروه تقسیم مى گردد: برخى جنبه عقیدتى دارد، و بعضى پیرامون احکام شرعى و حلال و حرام سخن مى گوید، و برخى از آیات مذکور بر محور مسائل اخلاقى و مستحبّات ـ نظیر انفاق و بخشش به دیگران ـ دور مى زند، و برخى دیگر جنبه تاریخى دارد، و بعضى جنبه فلسفى.

از گستره مباحث این آیات، و موضوعات متعدّدى که پیرامون آن بحث شده، استفاده مى شود که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مأمور بود به هر سؤالى پاسخ دهد، و لازمه این مطلب آن است که در اسلام سؤال بى جواب نیست. و لذا علما و دانشمندان به جوانان اجازه مى دهند سؤالات خود را بپرسند و روز به روز بر دانستنیهاى خود بیفزایند. انسان به هنگام تولّد از مادر، مجموعه اى از مجهولات بود و به موازات رشد جسمانى که دارد با سؤال و پرسش از مجهولات خود مى کاهد و بر معلومات و دانستنیهاى خویش مى افزاید.

 
ج) اهمیّت پرسش از نظر قرآن

براى پى بردن به اهمیّت پرسش و پاسخ از منظر قرآن مجید، کافى است آیه شریفه (فَسئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ)(1) را مورد دقّت قرار دهیم. هر چند «اهل ذکر» در روایات اسلامى به اهل بیت(علیهم السلام)تفسیر شده،(2) ولى بى شک منحصر به آن بزرگواران نیست، بلکه از آنجا که آنها کامل ترین و عالم ترین افراد هستند، به آن بزرگواران تفسیر شده است. ضمناً در سؤال کردن نباید شرم کرد، زیرا ندانستن خجالت ندارد، بلکه ندانستن و نپرسیدن مایه شرم است. جالب این که آیه مورد بحث در مورد علماى اهل کتاب است، یعنى حتّى اگر غیر مسلمانى در مسأله اى اطّلاعات کافى دارد باید از او پرسید و از آگاهى و اطّلاعاتش بهره جست.

 
د) پرسش و پاسخ از منظر روایات

روایات فراوانى در مورد بیان اهمیّت سؤال و جواب وجود دارد، که به دو نمونه آن قناعت مى شود:

1ـ حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) فرمودند: «اَلعِلْمُ خَزَائِنُ، وَمِفْتاحُها السُّؤالُ، فَاسْألُوا یَرْحُمَکُمُ اللّهُ، فَاِنَّهُ یُوجَرُ فیهِ اَرْبَعَةٌ: اَلسَّائِلُ، وَالْمُعَلِّمُ، وَالْمُسْتَمِعُ، وَالْمُحِبُّ لَهُمْ;(3)علم و دانش خزینه ها و گنجینه هاست، و کلید این گنجینه ها سؤال کردن است. بنابراین، در مورد مجهولاتتان سؤال کنید، خداوند شما را رحمت کند. زیرا چهار گروه بر اثر پرسش و پاسخ اجر مى برند: 1ـ سؤال کننده 2ـ معلّم و استادى که پاسخ مى دهد 3ـ کسى که در آن جلسه حاضر است و پرسش و پاسخ را مى شنود 4ـ کسى که در جلسه حضور ندارد، امّا این کار را دوست دارد».

2ـ حضرت على(علیه السلام) فرمودند:

«سَلُونى قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونى فَلاََنَا بِطُرِقِ السَّماءِ اَعْلَمُ مِنّى بِطُرُقِ الاَْرْضِ; در مورد هر چیزى که مایل هستید قبل از آن که مرا از دست بدهید سؤال کنید، چرا که من راههاى آسمان را بهتر از راههاى زمین مى شناسم».(4)

3ـ در نهج البلاغه آن حضرت آمده است:

«وَلا یَسْتَحِیَنَّ اَحَدٌ اِذا لَمْ یَعْلَم الشّیء اَنْ یَتَعَلَّمَهُ; هیچ یک از شما در مورد پرسش و سؤال کردن نسبت به آنچه نمى داند خجالت نکشد».(5)

در حدیثى آمده است که حیا و شرم دو قسم است: شرم معقول و شرم احمقانه(6)حیاى عقل و شرم معقول آن است که انسان به هنگام مواجهه با گناه و معصیت از خداوند خویش شرم کند و به سراغ گناه نرود. بیزارى از گناه و زشتیها، شرم معقول و خجالت ممدوح و پسندیده است. و امّا شرم احمقانه، خجالت از پرسش در برابر مجهولات است. انسان باید در سؤال کردن شجاع و دلیر باشد، و شرم و خجالت را کنار بگذارد; و نه تنها خود در مورد موضوعات مورد سؤال پرسشگر باشد، که دیگران را هم تشویق به این کار کند.

حضرت على(علیه السلام) عازم میدان جنگ بود، شخصى خدمت آن حضرت رسید، و سؤال پیچیده اى در مورد توحید مطرح کرد. پرسید: «این که گفته مى شود خداوند یکى است یعنى چه؟ آیا منظور یکى از دو تاست؟ یا یکتایى خداوند تفسیر دیگرى دارد؟

بعضى از اصحاب حضرت به این شخص اعتراض کردند که اکنون موقع جنگ و نبرد و کارزار است، و زمان پرسش و سؤال کردن نیست!

حضرت فرمود: مگر نه این که ما براى آگاه کردن و بیدارى مردم مى جنگیم، پس چه اشکالى دارد که پاسخ سؤال این شخص را بدهیم، سپس بطور مفصل و مشروح به سؤال آن شخص پاسخ داد».(7)

نتیجه این که: اسلام به پرسش و پاسخ اهمیّت فراوانى داده، و به همه اجازه مى دهد که در موضوعات مختلف و گوناگون سؤال کنند، و شرم و حیاى در این زمینه را معقول نمى داند. با توجّه به این مقدمات کوتاه، به سراغ اوّلین پرسش و پاسخ قرآنى مى رویم:
1. سوره نحل، آیه 43 ، و سوره انبیاء آیه 7.
2. تفسیر برهان، ج 3، ص 423، ح 6029 به بعد.
3. میزان الحکمه، ج 4، باب 1702، ح 8040.
4. همان مدرک، باب 1705، ح 8058.
5. نهج البلاغه، کلمات قصار 82.
6. میزان الحکمه، ج 2، باب 992، ح 4577.
7. میزان الحکمه، ج 6، باب 2628، ح 12356.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma