اهداف جنگ در اسلام

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
از تو سوال می کنند
اسلام در جنگها اهداف دیگرى را دنبال مى کند، که هماهنگ با فطرت انسان است. براى روشن شدن این بحث، به سراغ قرآن مجید ـ که مهمترین و اصیل ترین منبع تعلیمات اسلامى است ـ مى رویم. از آیات قرآن مجید چهار هدف براى جنگ استفاده مى شود. توجّه فرمایید:

1ـ دفاع از کیان اسلام و مسلمین

یکى از اهداف جنگ از منظر اسلام دفاع از جان و مال و ناموس است. اگر دشمن به ما حمله کرد، و جان و مال و ناموس ما را هدف قرار داد، آیا باید سکوت کرده، و ضربات و لطمات دشمن را تحمّل نموده، و نابود شویم، یا کسى که مورد هجوم قرار مى گیرد مطابق حکم عقل و شرع حق دارد از خود دفاع کند؟ بى شک شما گزینه دوم را انتخاب مى کنید. و جالب این که غالب جنگهاى اسلامى جنبه دفاعى داشته است. مسلمانان مکّه در سالهاى اوّلیّه ظهور اسلام تحت فشار فراوان کفّار و مشرکان بودند، دشمنان به انحا و اشکال مختلف مسلمانان را آزار و اذیّت مى کردند. مسلمانان خدمت پیامبر رسیده، و از آن حضرت خواستند تا اجازه جنگ و مبارزه علیه دشمنان و مشرکان را صادر کند. امّا پیامبر(صلى الله علیه وآله)آنها را دعوت به صبر کرد، تا این که مسلمانان مجبور به هجرت شدند. در مدینه خداوند به مسلمانانى که مورد ظلم و ستم قرار گرفته بودند اجازه داد از خود دفاع کنند. آیات متعدّدى در مورد دفاع در مدینه نازل شد، که به چند نمونه آن اشاره مى کنیم:

1ـ خداوند متعال در آیه 39 سوره حج، که به اعتقاد جمعى از مفسّران اوّلین آیه اى است که در مورد جهاد نازل شده،(1) مى فرماید:

«(أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ); به کسانى که جنگ بر آنان تحمیل گردیده، اجازه جهاد داده شده است; چرا که مورد ستم قرار گرفته اند; و به یقین خدا بر یارى آنها تواناست».

این آیه شریفه صراحت در جنگ دفاعى دارد، و به مظلومین اجازه مى دهد در مقابل ظلم ظالمین از خود دفاع کنند. کسانى که مى گویند: «اسلام با زور شمشیر پیشرفت کرده است» چه جوابى در مقابل این آیات دارند؟

2ـ دومین آیه اى که دلالت بر ادّعاى ما دارد، و به اعتقاد برخى از مفسّران اوّلین آیه اى است که در مورد جهاد دفاعى نازل شده،(2) آیه شریفه 190 سوره بقره است. به این آیه توجّه کنید:

«(وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلاَ تَعْتَدُوا إِنَّ اللهَ لاَ یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ); و در راه خدا، با کسانى که با شما مى جنگند نبرد کنید; و از حدّ تجاوز نکنید، که خدا متجاوزان را دوست ندارد».

این آیه شریفه به صراحت مى گوید: «اگر به شما حمله کردند با آنها بجنگید و از خود دفاع کنید، و در عین حال در موقع جنگِ دفاعى افراط نکنید».

آرى، از دیدگاه اسلام به هنگام نبرد، زنها، بچّه ها، پیرمردها، حیوانات، درختان و آب آشامیدنى دشمن در امانند، و استفاده از سلاحهاى کشتار جمعى ممنوع است.

این که ما به دنبال سلاح اتمى نیستیم و آن را حرام مى دانیم، ریشه در عقاید دینى ما دارد; سلاح اتمى بى گناه و باگناه، زن و مرد، بیمار و سالم، بزرگ و کوچک، همه را مى کشد، و اسلامى که اجازه جلوگیرى از آب آشامیدنى دشمن را نمى دهد، چگونه اجازه ساخت سلاح اتمى مى دهد؟!

دنیاى امروز براى جنگ حساب باز کرده است، غربیهاى طرفدار جنگ و نابودى انسانها خود را متمدّن مى دانند، و اسلام را متعلّق به گذشته. آیا برنامه هاى اسلام درباره جنگ با فطرت انسان هماهنگ تر است، یا برنامه هاى غیر انسانى آنها، که بر اثر بمباران اتمى هیروشیما و ناکازاکى هزاران نفر را در این دو شهر به خاک و خون کشیده، و افراد زیادى را مجروح کردند که هنوز از آثار آن رنج مى برند؟!

3ـ آیه 13 سوره توبه از دیگر آیاتى است که صراحت در جهاد دفاعى دارد:

«(أَلاَ تُقَاتِلُونَ قَوْماً نَّکَثُوا أَیْمَانَهُمْ وَهَمُّوا بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُمْ بَدَءُوکُمْ أَوَّلَ مَرَّة أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ کُنتُمْ مُؤْمِنِینَ); آیا با گروهى که پیمانهاى خود را شکستند، و تصمیم به اخراج پیامبر گرفتند، پیکار نمى کنید؟! در حالى که نخستین بار، آنها (پیکار با شما را) آغاز کردند; آیا از آنها مى ترسید؟! با این که اگر ایمان دارید خداوند سزاوارتر است که از او بترسید».

طبق این آیه شریفه مسلمانان مأمور جنگ با کسانى شدند که آغازگر جنگ بودند، و پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) و مؤمنین را از شهر و دیار خود بیرون رانده، و در مورد ترک مخاصمه به عهد و پیمان خویش وفادار نماندند. آیا در هیچ دین و مذهب و عقل و منطقى چنین جنگى نامشروع است!؟

بله، یک گروه در جهان یافت مى شود که جنگ و جهاد را به هیچ وجه ـ حتّى از نوع دفاعیش ـ قبول ندارد، و آن فرقه ضالّه بهائیت است. آنان دو اصل اساسى دارند که همه اعضاى فرقه ضالّه به آن معتقد و پایبند هستند:

1ـ عدم مداخله در سیاست 2ـ ترک جنگ و جهاد. و اساساً فلسفه وجودى این فرقه گمراهِ گمراه کننده همین مطلب است. زیرا استعمارگران با اسلام سیاسى و جهادى نمى توانند کنار بیایند، و آن را مانع منافع و مطامع خویش مى بینند، لذا مذهبى ساختند که نه کارى با سیاست داشته باشد و نه به سراغ جهاد برود. اخیراً آمریکائیها به بعضى از کشورهاى اسلامى منطقه فشار آورده اند که باید سه دسته از آیات قرآن را از کتابهاى درسى دانش آموزانشان حذف کنند: 1ـ آیات مربوط به جهاد 2ـ آیات مربوط به شهادت 3ـ آیاتى که در مذمّت و نکوهش یهودیان سخن مى گوید! و این سفارشات براى مسلمانان پیام دارد. و آن این که: هر چه بیشتر روى این گروه از آیات کار کرده، و فرزندانشان را بیش از پیش با آن آشنا کنند.

اسلام به مسلمانان دستور مى دهد که در مقابل ظلمِ ظالمان سکوت ننموده، بلکه بر علیه ظالمان قیام کنند، و اگر نفرات آنها کم بود از کمى نفرات نترسند که خداوند به آنها کمک مى کند.

حزب اللّه لبنان با نفرات کم بر لشکر تا دندان مسلّح اسرائیل پیروز شد، چون بر خداوند توکّل کرد و خداوند به آنها کمک کرد.

ملّت رشید و شجاع ایران در مقابل ارتش عراق، که تمام قدرتهاى منطقه و جهان از آن حمایت مى کردند، با توکّل بر خداوند و استعانت از ذات پاکش پیروز شد.

4ـ آیه 90 سوره شریفه نساء از دیگر آیاتى است که جهاد دفاعى را تأیید مى کند، توجّه فرمایید:

«(فَإِنِ اعْتَزَلُوکُمْ فَلَمْ یُقَاتِلُوکُمْ وَأَلْقَوْا إِلَیْکُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللهُ لَکُمْ عَلَیْهِمْ سَبِیلا); پس اگر از شما کناره گیرى کرده و با شما پیکار ننمودند، (بلکه) پیشنهاد صلح کردند، خداوند براى شما راهى براى تعرض بر آنان قرار نداده است».

 

این آیه شریفه جنگ را تا زمانى که دشمن به جنگ ادامه مى دهد مجاز مى شمارد. بنابراین، به محض این که دشمن سلاح را زمین بگذارد مسلمانان نیز موظّفند دست از جنگ کشیده، و آتش بس را بپذیرند. اگر اسلام در سایه شمشیر پیشرفت مى کرد، نباید داراى چنین معارف بلندى باشد.

حضرت على(علیه السلام) خطاب به مالک اشتر مى فرماید: «دست صلحى که به سوى تو دراز مى شود پذیرا باش، اما احتیاط را از دست مده، مبادا دشمن با پیشنهاد صلح قصد تجدید قوا و حمله مجدّد را داشته باشد».(3)

5ـ آیه 8 و 9 سوره ممتحنه از دیگر آیاتى است که به روشنى دلالت بر جهاد دفاعى مى کند:

«(لاَّ یَنْهَاکُمُ اللهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِى الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِّنْ دِیَارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ * إِنَّمَا یَنْهَاکُمُ اللهُ عَنِ الَّذِینَ قَاتَلُوکُمْ فِى الدِّینِ وَأَخْرَجُوکُمْ مِّنْ دِیَارِکُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ); خدا شما را از نیکى کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانى که در امر دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهى نمى کند; چرا که خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد. خداوند شما را تنها از دوستى و رابطه با کسانى نهى مى کند که در امر دین با شما پیکار کردند و شما را از خانه هایتان بیرون راندند، و (کسانى که) به بیرون راندن شما کمک کردند، و هر کس با آنان رابطه دوستى داشته باشد ستمگر است».

ما به این آیه شریفه در فقه استدلال کرده ایم که تنها کفّار ذمّى مورد احترام نیستند، بلکه تمام اقسام کفّار، غیر از کفّار حربى، مورد احترامند.

طبق این آیه شریفه، ما مسلمانان نه تنها حق جنگیدن با کشورها و دولتهایى که با ما نمى جنگند را نداریم، بلکه مى توانیم با آنها روابط دوستانه داشته باشیم. و قطع رابطه دوستى تنها با دولتهایى است که در حال جنگ با مسلمانان بوده، و آنها را از خانه و کاشانه خود آواره کردند.

به مقتضاى آیات مذکور هیچ کشور اسلامى نباید با آمریکا و اسرائیل، که دامانشان به خون مسلمانان آلوده است، رابطه داشته باشند. مگر اسرائیل با کمک و پشتیبانى آمریکا مسلمانان فلسطین را از وطنشان آواره نکرده است؟ پس چگونه برخى از دولتهاى اسلامى دست دوستى به سوى این دولت غاصب دراز کرده اند؟!

6ـ خداوند متعال در آیه 60 سوره انفال مى فرماید:

«(وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِّنْ قُوَّة وَمِنْ رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمْ اللهُ یَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُوا مِنْ شَىْء فِى سَبِیلِ اللهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنْتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ); براى مقابله با آنها ]= دشمنان [ هر چه در توان دارید از نیرو و از اسبهاى ورزیده آماده سازید; تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن (شناخته شده) خویش را بترسانید! و دشمنان دیگرى غیر از اینها که شما آنها را (به علت نفاقشان) نمى شناسید و خدا آنها را مى شناسد. و هر چه در راه خدا (و تقویت اسلام) انفاق کنید، بى کم و کاست به شما بازگردانده مى شود، و به شما ستم نخواهد شد».

در این آیه شریفه نسبت به سه نکته مهم تأکید شده است:

 

الف) آمادگى با تمام توان و قوا

خداوند متعال در این آیه شریفه ما را موظّف ساخته که براى دفاع از کیان اسلام و مسلمین از تمام قوا استفاده کنیم. تعبیر به «قوّه» که در آیه شریفه آمده، مفهوم بسیار وسیع و گسترده اى دارد. بعضى تصوّر مى کنند که قوّه تنها به معناى سلاحهاى مختلف جنگى است (البتّه غیر از سلاحهاى کشتار جمعى که از نظر اسلام تحریم شده است). ولى مفهوم قوّه وسیع تر است، و منحصر به آن چه گفته شد نمى باشد.

شاهد این ادّعا حدیثى از امام صادق(علیه السلام) است که در تفسیر آیه فوق در کتاب من لا یحضره الفقیه آمده، که فرمود: «وَمِنها الْخِضاب»(4) یعنى اگر موى سر و صورت افسران و سربازان لشکر اسلام سفید شده، آن را خضاب و رنگ کنند و خود را جوان نشان دهند، تا ابهت بیشترى داشته باشند. طبق این روایت قوّه، شامل رنگ مو و هر چیزى که دشمن را بترساند و روحیه اش را تضعیف کند مى گردد. و این دلیل بر گستردگى مفهوم واژه قوّه است.

بنابراین، استفاده از وسایل تبلیغاتى و ارتباط جمعى قوى، بهره گیرى از مسائل سیاسى، و ساز و کارهاى اقتصادى و امور فرهنگى و مانند آن، همه از مصادیق آیه شریفه است.

 

ب) سواره نظام قوى و نیرومند

خداوند متعال پس از تشویق و تحریص مسلمانان به آمادگى همه جانبه، نسبت به خصوص سواره نظام و استفاده از اسبهاى آماده و تربیت شده تأکید مى کند. در نکته اوّل حکم عام و کلى را بیان کرد، و در نکته دوّم بر یکى از مصادیق آن که اهمّیّت فراوانى دارد انگشت مى گذارد. این مصداق در عصر پیامبر اسلام، اسبهاى پرورش داده شده و مخصوص میدانهاى نبرد بوده، و در زمانهاى دیگر مانند زمان ما مصادیق دیگرى دارد، که شامل تانکها و توپها و هواپیماها و موشکها و مانند آن مى شود.

 

 

ج) ترسانیدن دشمن

سوّمین نکته که در حقیقت ثمره نکات سابق و مهم ترین نکته است، ارهاب و ترسانیدن دشمن است. یعنى مسلمانان از نظر امکانات نظامى و دفاعى در سطحى از آمادگى باشند که ابهت و هیبت لشکر اسلام در دل دشمن ایجاد رعب و وحشت کند، به گونه اى که حتّى فکر حمله به کشور اسلامى را از سر بیرون کند.

آیا دشمنان اسلام این جمله را دیده اند و ما را متّهم به جنگ طلبى مى کنند؟ آرى از نظر اسلام تجهیزات نظامى و آمادگى جنگى و دفاعى در حدّ اعلا براى ایجاد جنگ و خونریزى و ویرانى و خسارت به طرف مقابل نیست، بلکه براى جلوگیرى و پیشگیرى از جنگ است. آیا هیچ عاقلى در جهان، هر چند پایبند به هیچ دین و مذهبى نباشد، این کار را تقبیح نموده، و زشت مى شمرد؟ اسلام براى جلوگیرى از جنگ، که ضایعات روحى، روانى، جانى و مالى فراوانى به همراه دارد، به مسلمانان سفارش مى کند که آنچنان قوى و نیرومند باشند تا دشمن خیال حمله به آنها را هم نداشته باشد، و در عین حال عزّت و آبرو و اعتبار آنان حفظ شود.

خلاصه این که یکى از اهداف جنگ از منظر قرآن، دفاع از کیان اسلام و مسلمین است.

 

2ـ حمایت از مظلومان

اسلام براى حمایت از مظلوم و نجات وى از چنگال ظالم، به مسلمانان دستور مى دهد که با ظالم بجنگند; حتّى اگر مظلوم غیر مسلمان باشد.

آیه شریفه 75 سوره نساء سند محکمى بر ادّعاى فوق است; توجّه فرمایید:

«(وَمَا لَکُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِى سَبِیلِ اللهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنْکَ وَلِیّاً وَاجْعَل لَّنَا مِنْ لَّدُنْکَ نَصِیراً); چرا در راه خدا، و (براى رهایى) مردان و زنان و کودکانى که (به دست ستمگران) تضعیف شده اند، پیکار نمى کنید؟! همان افراد (ستمدیده اى) که مى گویند: «پروردگارا! ما را از این شهر (مکّه) که اهلش ستمگرند، بیرون ببر (و رهایى ببخش); و از سوى خود، براى ما سرپرستى قرار ده; و از جانب خود، یار و یاورى براى ما مقرر فرما».

با توجّه به آیه شریفه فوق، اگر ملّت سرافراز ایران شعار حمایت از ملل مظلوم فلسطین، لبنان، افغانستان، عراق، بوسنى و دیگر ملّتهاى مورد ظلم و ستم ستمگران را سر مى دهد جاى تعجّب نیست، چرا که به مضمون آیه شریفه عمل مى کند. و باید به نداى هر مظلومى در هر کجاى جهان ـ از آمریکا گرفته تا آفریقا و از اروپا گرفته تا آسیا و استرالیا ـ لبیک گفت، و در حدّ وسع و امکانات به یارى آنها شتافت، و آنان را از چنگال ستمگران و استثمارگران نجات داد، تا جرأت تکرار ظلم را نداشته باشند. تعجّب از بعضى دولتهاى اسلامى است که بر خلاف آیه شریفه مورد بحث نه تنها از مسلمانان تحت ظلم و ستم فلسطین حمایت نمى کنند، و آنها را از چنگال صهیونیسم اشغالگر ظالم نجات نمى دهند، بلکه با دشمنان آنها رابطه برقرار کرده، و مبادله سفیر نموده، و براى برچیدن حکومت مردمى مردم مظلوم فلسطین دست در دست یهودیان ظالم مى گذارند.

خلاصه این که طبق آیه شریفه 75 سوره نساء، مى توان براى حمایت از مظلومان و نجات آنان از ظلم و ستم بیدادگران با ظالمان جنگید.

 

حمایت از مظلوم در روایات

روایات متعدّدى در تأیید مضمون آیه مورد بحث وجود دارد، که به چند نمونه آن اشاره مى شود:

 

1ـ پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) فرمودند:

«مَنْ اَخَذَ لِلْمَظْلُومِ مِنَ الظَّالِمِ کانَ مَعى فى الجنّة مُصاحِباً; کسى که حقّ مظلوم را از ظالم بگیرد (چه مظلوم مسلمان باشد، و چه غیر مسلمان) در بهشت با من خواهد بود».(5)

جایگاه بسیارى از انسانها در بهشت خواهد بود، ولى همه بهشتیان این سعادت را ندارند که در کنار پیامبر بزرگوار اسلام(صلى الله علیه وآله) باشند، امّا کمک کردن و یارى رساندن به مظلوم، و گرفتن حق او از ظالم، به قدرى مهم است که انسان را در بهشت همنشین پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى کند.

2ـ در حدیث دیگرى از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم:

«مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادى یا لَلْمُسْلِمینْ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم; هر کس صداى مظلومى را بشنود که از مسلمانان کمک مى طلبد، و به کمک او نشتابد مسلمان نیست».(6)

این روایت نیز عام است و شامل غیر مسلمانان نیز مى شود. بنابراین، طبق روایت فوق هر کس نداى مظلومیّت مظلومى را بشنود، و استغاثه اش به گوش او برسد، و توانایى یارى رساندن به او را داشته باشد، و به یاریش نشتابد مسلمان نیست. شما این دستور عالى اسلام را با رفتار دنیاپرستان و پول پرستان دنیاى مدرن امروز مقایسه کنید. آنها صریحاً مى گویند: «ما در جایى سرمایه گذارى مى کنیم که منافعى داشته باشیم، اگر در بوسنى و هرزگوین صدها هزار نفر کشته شوند براى ما مهم نیست، زیرا منافعى در آن منطقه نداریم!».

آیا اسلام با این معارف ارزشمندش جنگ طلب است، یا دنیاپرستان و پول پرستانى که بوى پول در هر گوشه اى از دنیا به مشام آنها برسد حاضرند براى تصاحب پول، آن منطقه را به آتش بکشند و مردمش را آواره نمایند.

3ـ امام على(علیه السلام) خطاب به دو فرزند بزرگوارش امام حسن و حسین(علیهما السلام)فرمود:

«کُونا لِظّالِمِ خَصْماً وَلِلْمَظْلُومِ عَوْناً; دشمن ظالم و یار و کمک کار مظلوم باشید».(7)

در این روایت نیز سخنى از مسلمانان نیست، بنابراین، دفاع از مظلوم وظیفه هر مسلمانى است; هر چند مظلوم غیر مسلمان باشد.

4ـ امام سجّاد(علیه السلام) در کتاب ارزشمند صحیفه سجادیّه، دعاى 38 مى فرماید:

«اَللّهُمَّ اِنّى اَعْتَذِرُ اِلَیْکَ مِنْ مَظْلُوم ظُلِمَ بِحَضْرَتى فَلَمْ اَنْصُرْهُ، وَمِنْ مَعْرُوف اُسْدِىَ اِلَىَّ فَلَمْ اَشْکُرْهُ، وَمَنْ مُسِىء اِعْتَذَرَ اِلَىَّ فَلَمْ اَعْذِرْهُ; پروردگارا! در پیشگاه تو از سه چیز عذرخواهى نموده، و پوزش مى طلبم:

1ـ از مظلومى که در حضور من مورد ظلم و ستم قرار گرفته، و یاریش نکردم.

2ـ از کسى که خدمتى به من کرده، و من از او قدردانى و تشکر ننمودم.

3ـ و از شخص خطاکارى که در حق من بدى کرده و عذرخواهى نمود، ولى عذر او را نپذیرفتم».(8)

اوّلاً: امام سجاد(علیه السلام) کمک نکردن به مظلوم، قدردانى نکردن از مُنعم، و نپذیرفتن عذر خطاکار را گناه مى شمرد، و لذا به درگاه خداوند عذر تقصیر مى آورد.

ثانیاً: با توجّه به این که او، امام معصوم است و گناه و خطا نمى کند، این مطالب را براى ما بیان مى کند، که اگر مرتکب این خطاها شده ایم توبه کنیم.

ثالثاً: همان گونه که دوست داریم اگر مظلوم واقع شدیم دیگران به فریاد ما برسند، و اگر به دیگران خدمت کردیم قدردان زحمات ما باشند، و اگر خطایى کردیم عذرمان را بپذیرند، باید نسبت به دیگران نیز چنین باشیم. به مظلوم کمک کنیم، قدردان زحمات دیگران بوده، و عذر تقصیرشان را پذیرا باشیم. عجیب است که در مظانّ اجابت دعا انتظار داریم خداوند متعال تمام گناهان و خطاهاى ما را بخشیده، و قلم عفو بر جرائم اعمالمان بکشد، امّا نسبت به خطاى دیگران، گاه سالها کینه آن را در سینه نگه مى داریم، و به هیچ وجه حاضر به بخشیدن او نیستیم. اگر مردم اهل عفو و گذشت بودند، و در این زمینه سخت گیرى نمى کردند، بسیارى از پرونده هاى دادگسترى مختومه مى شد.

 

3ـ پایان دادن به درگیرى هاى کشورهاى اسلامى

سومین هدف از جنگ در معارف اسلامى، پایان دادن به درگیریهایى است که بین دو قبیله مسلمان یا دو کشور اسلامى رخ مى دهد.

و این همان چیزى است که امروزه به نیروى محافظ صلح در دنیا معروف شده است. آیه 9 و 10 سوره حجرات به این نوع جهاد اشاره دارد، توجّه فرمایید:

«(وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الاُْخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِى تَبْغِى حَتَّى تَفِىءَ إِلَى أَمْرِ اللهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ); و اگر دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند، آنها را آشتى دهید; و اگر یکى از آن دو بر دیگرى تجاوز کند، با گروه متجاوز پیکار کنید تا به فرمان خدا باز گردد، و هرگاه بازگشت (و زمینه صلح فراهم شد)، در میان آن دو صلح عادلانه برقرار سازید; و عدالت پیشه کنید که خداوند عدالت پیشگان را دوست مى دارد. مؤمنان برادر یکدیگرند، پس بین دو برادر خود صلح و آشتى برقرار سازید و تقواى الهى پیشه کنید، باشد تا مشمول رحمت او شوید».

نکات مهمّى از دو آیه فوق استفاده مى شود:

1ـ مسلمانان در برابر درگیریهاى فردى و گروهى دیگر مسلمانان تماشاگر و بى تفاوت نباشند (همان گونه که متأسّفانه در برخى از موارد دیده مى شود) بلکه براى پایان دادن به درگیرى و برقرارى صلح بین طرفینِ درگیر اقدام کنند.

2ـ اگر مسلمانانِ مسؤول و وظیفه شناس براى پایان دادن به درگیرى اقدام کردند، امّا یک طرف درگیرى به هیچ وجه حاضر به ترک مخاصمه و سازش نشد، بر مسلمانان لازم است با طغیان گر بجنگند، و با توسّل به زور او را وادار به ترک درگیرى و سازش کنند.

3ـ بعد از تسلیم شدن دو طرف دعوا و اعلان آتش بس، نباید آنها را رها کنند، بلکه لازم است تحقیق و بررسى نمایند که منشأ نزاع چه بوده است؟ و با از بین بردن ریشه اختلاف، از درگیرى مجدّد پیشگیرى کنند.

4ـ اصلاح بر اساس عدالت باشد، نه اغراض شخصى و خواسته هاى نفسانى.
1. تفسیر نمونه، ج 14، ص 113.
2. همان مدرک.
3. نهج البلاغه، نامه 53.
4. من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 70، ح 282.
5. بحارالانوار، ج 75، ص 359، ح 75.
6. بحارالانوار، ج 74، ص 339، ح 120.
7. میران الحکمه، ج 6، ص 2350، باب 2467، ح 11483.
8. شاعر خوش ذوقى این جملات را به شکل زیر به شعر درآورده است; توجّه فرمایید:
بارالها من کنون بر درگهت *** عذر خواهم از قصور در رهت
ظلم بر مظلوم شد در نزدِ من *** من ندادم یاریش در انجمن
عذر مى خواهم اگر از دیگران *** شد به من لطف و نکردم شکر آن
یا اگر کس بد نمود و عذر خواست *** رد نمودم عذر او بى کم و کاست
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma