کمِ بسیار و اندکِ بى شمار

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
از تو سوال می کنند
اعمالى که براى خداوند انجام مى شود و کیفیّت آن از جنس اخلاص و تقرّب الى اللّه است، کمش بسیار و اندکش بى شمار است. نمونه هاى فراوانى در تاریخ اسلام و سایر ادیان سراغ داریم که کار کوچک مخلصانه اى منشأ خیرات کثیر و فراوانى شده است.

حضرت موسى(علیه السلام) پس از حوادث خاصّى که برایش رخ داد و تحت تعقیب فرعونیان قرار گرفت، براى حفظ جانش مجبور به ترک مصر و سفر به سوى کشور مدین شد. او در حالى از دست مأموران طاغوت مى گریخت که نه توشه سفرى داشت، و نه کسى را در مدین مى شناخت. امّا هنگامى که به مدین رسید براى رضاى خدا گام کوچکى برداشت که تحوّل بزرگى در زندگیش ایجاد کرد. خسته و کوفته در سایه درختى نشسته بود و صحنه آبیارى گوسفندان را تماشا مى کرد، و همزمان با خداى خویش راز و نیاز مى نمود. بناگاه متوجّه شد که در میان شبان ها، دو دختر هستند که چوپانهاى پسر نوبتى به آنها براى سیراب کردن گوسفندانشان نمى دهند. نزدیک آن چاه آمد و به چوپانها اعتراض کرد: چرا نوبت این دختران را مراعات نمى کنید؟ آنها به کنارى رفتند تا موسى(علیه السلام) دلوى که باید چند نفر از چاه مى کشیدند، به تنهایى پر از آب کند و از چاه بیرون بکشد. او با استعانت از پروردگار این کار را انجام داد، و گوسفندان آن دختران را سیراب کرد، و به سایه درخت بازگشت و خطاب به پروردگارش عرض کرد:

«(رَبِّ إِنِّى لِمَا أَنزَلْتَ إِلَىَّ مِنْ خَیْر فَقِیرٌ); پروردگارا! به هر خیر و نیکى که تو بر من فرو فرستى، نیازمندم».(1)

دختران شعیب که زودتر از همه روز به خانه بازگشتند داستان را براى پدر بازگو کردند و حضرت شعیب(علیه السلام) یکى از دختران را به دنبال حضرت موسى(علیه السلام)فرستاد، و او را به خانه اش دعوت کرد، و در نهایت حضرت موسى(علیه السلام) صاحب زندگى و همسر و مال و ثروت شد، و علاوه بر آن در دامان یک پیامبر عظیم الشأن دوران تربیت نبوّت و پیامبرى را پشت سر گذاشت. آرى سیراب کردن تعدادى گوسفند براى رضاى خدا، این همه خیر و برکات دارد.

نمونه دیگر داستان طوعه است. نماینده امام حسین(علیه السلام) حضرت مسلم بن عقیل پس از عهدشکنى عهدشکنانى که با وى بیعت کرده بودند، غریب و تنها در میان کوچه هاى کوفه به دنبال سرپناهى مى گشت. طوعه که فرزند ناخلفى داشت و تا دیروقت به خانه باز نگشته بود مرتّب به در حیاط منزل مى آمد تا شاید خبرى از پسرش بیابد. هنگامى که براى بار چندم در حیاط را باز کرد تا به کوچه سرکى بکشد، مرد غریبى که بر دیوار خانه آنها تکیه زده بود توجّهش را جلب کرد. پس از پرس و جو متوجّه شد او مسلم بن عقیل نماینده امام زمانش حضرت حسین بن على(علیهما السلام)است. حضرت را به خانه دعوت کرد، و یک شب از او پذیرایى نمود. در کوفه اشراف فراوان و ثروتمندان زیادى بودند که گذشت زمان نام همه آنها را از خاطره ها برد، ولى نام این زن در کنار نام امام حسین(علیه السلام)در تاریخ کربلا جاودانه شد، چون یک شب با نیّت خالص از نماینده امام حسین(علیه السلام)پذیرایى کرد. نتیجه این که کار خیر همراه با اخلاص، کوچکش هم بزرگ و اندکش نیز فراوان است.
1. سوره قصص، آیه 24.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma