گاه شرایطى ایجاب مى کند که یک فرمانده جاى خود را به دیگرى بسپارد که با آن شرایط هماهنگتر، و براى انجام آن مأموریّت مناسبتر است; و نفر اوّل به جاى دیگرى منتقل گردد، در حالى که هیچ خلافى از او سر نزده است.
در این جا باید از کارهائى که نشانه قدرنشناسى از فرمانده سابق است، و سبب تضعیف روحیّه او مى شود، جدّاً بر حذر بود.
زیرا این امر در دیگران نیز اثر بسیار بدى خواهد گذاشت، و آنها را در خدمت دلسرد خواهد کرد، و مایه تزلزل روحیّه ها و افکار نفرات مى شود.
بنابراین، در عین این که به هنگام لزوم و ضرورت نباید از تغییر مسؤولیّت فرماندهان که کمک به حفظ هدفهاى کلّى مى کند تردید به خود راه داد; در قدردانى از فرمانده پیشین در برابر خدماتش نیز نباید کوتاهى و مضایقه کرد!
نامه اى که امیر مؤمنان على(علیه السلام) به «عُمَرِ بنِ أَبُوسَلمه مَخْزُومى» «والى بحرین» نگاشته، توصیه مهم و الگوى جالبى براى این موضوع است:
امّا بعد! من «نُعْمانِ بنِ عَجلان» را به جاى تو نصب کردم و تو را از این کار معاف ساختم، بى آن که این کار سبب نکوهش یا ملامت تو گردد!
تو مردى بودى که وظیفه خود را بخوبى انجام دادى، و حقّ امانت را ادا نمودى!
هنگامى که نامه من به تو رسد، به سوى ما حرکت کن، بدون آن که مورد سوء ظن باشى یا متّهم و گناهکار!
زیرا من تصمیم دارم به سوى ستمگران شام حرکت کنم و دوست دارم تو در این سفر بامن باشى!
چرا که تو از کسانى هستى که من روى آنها حساب مى کنم، و از آنها در صحنه جهاد با دشمن و برپا داشتن ستون دین، یارى مى جویم، انشاءاللّه!(1)
* * *