مشورت، یک وظیفه اخلاقى است یا الزامى؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
مدیریّت و فرماندهى در اسلام
خطر استبداد!زیانها و ضایعات شورا

   از مسائل مهمّى که در زمینه شورا مطرح است این است که آیا این دستور، صرفاً یک دستور اخلاقى است که نه تنها ترک آن محذورى ندارد بلکه اگر هم اقدام به مشورت کند، مخالفت با نتیجه شورا، چیزى جز ترک اولى و مخالفت با یک حکم اخلاقى نیست; یا به راستى جنبه الزامى دارد و مخالفت با نتیجه آن نیز گناه است؟

   در پاسخ این سؤال باید به این نکته توجّه داشت که موارد مشورت بر سه گونه است:

   1ـ گاه یک مسأله مربوط به زندگى خصوصى خود انسان است که اصلاح و خرابى آن اثر مهمّى به بار نمى آورد.

   2ـ گاه مربوط به مسائل اجتماعى و پستهاى کلیدى است. ولى مسأله اى است روشن

که همه روزه شخص مدیر یا فرمانده، با آن سر و کار داشته و برنامه مشخصّى دارد.

   3ـ مسأله حسّاس و پیچیده اى است که در سرنوشت عموم یا لااقل در سرنوشت گروهى مؤثّر است.

   در صورت اوّل و دوّم ممکن است مشورت با پذیرش نتیجه آن الزامى نباشد و صرفاً به یک دستور اخلاقى باز گردد، امّا بدون شک در قسمت سوّم هم اصل مشاوره، الزامى است (در آنجا که دسترس به آن باشد) و هم اقدام به نتیجه آن. چرا که بر مدیران و فرماندهان واجب است که به عنوان امانت دارانى از سوى خداوند انجام وظیفه کنند و عدم اقدام به مشاوره در این گونه مسائل، یک نوع خیانت به مصالح مسلمین است.

   به تعبیر دیگر، از نظر فقه اسلامى این امانت داران باید «غبطه مسلمین» (آنچه به حال آنها اصلح است) را در نظر بگیرند، و هرگز با وجود «اصلح» به سراغ «صالح) یا با وجود «صالح» به سراغ «غیر صالح) نروند، و بدون تردید اقدام به مشاوره با اصل «رعایت غبطه» سازگارتر است.

   این همان است که امیرمؤمنان على(علیه السلام) در آن گفتار مشهورش به یکى از فرمانداران خود فرمود:

   «وَ إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَة وَلکِنَّهُ فى عُنُقِکَ أَمانَةٌ...; این پست وسیله آب و نان براى تو نیست; بلکه امانت خدا است در گردن تو...»(1) و پیامبر اکرم خطاب به ابوذر فرمود:

   «إِنَّها أَمانَةٌ وَ إِنَّها یَوْمَ اَلْقِیامَةِ خِزُىٌ وَ نَدامَةٌ إِلاّ مَنْ أَخَذَها بِحَقِّها وَ أَدّى اَلَّذى عَلَیْهِ فیها; حکومت در دست حاکم امانت است و آن در روز قیامت مایه خوارى و پشیمانى است، مگر این که کسى آن را به حق و از راه مشروع تصاحب کند، و به وظیفه خود عمل نماید».(2)

   مورد چهارمى پیش مى آید که شخص مدیر یا فرمانده، در آن موضوع تخصّصى ندارد، و در اینجا هیچ راهى جز استفاده از نظر آگاهان در آن موضوع نیست، و طبعاً باید با استفاده از نظرات «خبرگان متعهّد و آگاه» اقدام کند و غیر آن نیز حرام و خیانت به مسلمین است.

   لذا گاه یک مدیر باید چند گروه مشورتى براى امور مختلف داشته باشد تا بتواند صحیح عمل کند; و عدم تشکیل این شوراها یا عدم توجّه به نتایج آنها گاه خیانت محسوب مى شود.

   مولاى متقّیان على(علیه السلام) فرمود:

   «فَإِنَّ مَعْصِیَةَ اَلنّاصِحِ الشَّفیقِ، الْعالِمِ الْمُجَرَّبِ تُورِثُ الْحَسْرَةَ وَ تُعْقِبُ النَّدامَةَ; نافرمانى از دستور نصیحت کننده مهربان، دانا و با تجربه، باعث حسرت مى شود، و پشیمانى به دنبال دارد!»(3)

   گویند هنگامى که مسلمانان شهر «طائف» را محاصره کرده بودند، حدود بیست روز پشت دیوار محکم شهر ماندند، و قادر به فتح آن نشدند. پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) با اصحاب خود به مشاوره پرداخت.

   «سلمان فارسى» در این جنگ نیز طرحى داد که مورد پسند پیامبر اکرم واقع شد; گفت:

   «باید براى درهم کوبیدن و از بین بردن این دژ از منجنیق استفاده کرد!»

   «سلمان» با دست خود منجنیقى ترتیب داد، «منجنیق» را به دو «دَبّایَه» (که به منزله تانکهاى کوچک قلعه خراب کن امروز بوده است) بست و به آسانى قلعه را گشودند.(4)

   «زینى دحلان» در سیره خود مى نویسد: «هیجده» روز محاصره طائف طول کشید تا منجنیق براى آنان نصب شد، و این نخستین منجنیق است که در اسلام مورد استفاده قرار گرفت و آن کس که منجنیق را پیشنهاد کرد سلمان فارسى بود!»(5)

* * *

 

 


1ـ نهج البلاغه، قسمت نامه ها، نامه شماره 5.
2ـ صحیح مسلم، ج 2، ص 124، چاپ بیروت.
3ـ نهج البلاغه، خطبه 35.
4ـ سیره حلبى، ج 3، ص 134.
5ـ سیره نبوى، از مفتى مکّه احمد دحلان.

 

خطر استبداد!زیانها و ضایعات شورا
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma