شایعه شهادت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
مدیریّت و فرماندهى در اسلام
تخلّف از دستور فرماندهىتحلیل عوامل شکست «اُحُد» به عنوان پلى براى پیروزیهاى آینده

 

بعضى از سیره نویسان مى گویند: یکى از جنگجویان قریش، یک سرباز مسلمان به نام «مُصْعَب» را به گمان این که پیغمبر(صلى الله علیه وآله وسلم) است، با ضربه سختى از پاى در آورد; سپس با صداى بلند فریاد زد: به لات و عزّى سوگند که محمّد کشته شد!

   ولى این شایعه خطرناک از دو جهت کاملاً به سود مسلمانان تمام شد:

   از یک سو دشمن به گمان این که پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) کشته شده آماده شد «احد» را به قصد مکّه ترک گوید، و گرنه قشون فاتح قریش که شدیدترین کینه و دشمنى را نسبت به اسلام و پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) داشتند و به این قصد هم آمده بودند که از او انتقام بگیرند، بدون کشتن آن حضرت، احد را ترک نمى کردند;

   و عجب این که نیروى چند هزار نفرى قریش، حتّى نخواست پس از پیروزى در میدان جنگ یک شب را به صبح برساند و تحقیق بیشترى کند، هماندم راه مکّه را پیش گرفت و حرکت کرد!(1)

   از سوى دیگر، خبر کشته شدن پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) سبب شد که به دستور آن حضرت(صلى الله علیه وآله وسلم) عدّه اى از مسلمانان او را با این که سخت مجروح بود بالاى کوه بردند تا به مسلمانان نشان دهند که حضرت زنده است، واین سبب شد که فراریان بازگشتند و دور پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) جمع شدند(و این گام دیگرى بود).

   گرچه شکست در اینجا مهار شد ولى مسلمانان خسارات مالى و جانى فراوانى را متحمّل شدند; هفتاد تن از آنها در میدان جنگ کشته شدند(2) و عدّه زیادى مجروح گشتند.

   امّا چنانکه خواهیم دید از این شکست آنچنان درس بزرگى آموختند که ضامن پیروزى آنها در میدانهاى آینده شد و نتیجه بسیار مثبتى به بار آورد که در نوع خود بى نظیر بود.

   آرى شک نیست که آنچه در جنگ احد پیش آمد، براى درهم کوبیدن هر سپاهى در جهان نیز کافى بود; و امّا آنچه در خور بحث است تجمّع مسلمانان پس از شکست است و بازگشت آنان پس از فرار، که دوباره به سرعت در پیرامون رهبر خود جمع شدند; البتّه شهامت و شجاعت شخص پیامبر در این ماجرا بسیار مؤثّر بود و اثر بسیار بزرگى در نجات مسلمانان از حلقه اى که بر دورشان تنیده شده بود، داشت.

   این نکته هم قابل توجّه است که پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) حتّى در زمانى که روند جنگ به سود دشمن بود نیز ثابت کرد که رهبر و فرمانده بى نظیرى است; چه از نظر موقعیّت نظامى و تنظیم سپاه، و چه از نظر تسلّط بر اعصاب حتّى در بزرگترین لحظات خطر.

   او بى آن که درصدد یافتن راهى براى نجات شخص خود باشد، مانند کوهى استوار در میدان جنگ ایستاد و با صداى بلند، فریاد برآورد که: «بیائید به سوى من، من رسول خدا هستم!» و تا صداى روح افزاى او را شنیدند به دورش حلقه زدند.

   و همچنین حمله «حَمْراء الاسد» و تعقیب سپاه مکّه، بینش و هوشیارى رهبر اسلام را در طرق هجوم غیر مستقیم روشن مى سازد. پیروزى ناگهانى که سپاه مکّه در جنگ احد به دست آورد، اثر تکان دهنده منفى در نهضت اسلامى مدینه داشت، و شکوه و ابهّت این نهضت در بین دشمنان (یهود و منافقان) کاستى گرفت;

تا آنجا که این گروه به خود تلقین مى کردند تا فرصت را براى حمله به آنها غنیمت شمارند و به همین دلیل بود که پیامبر اسلام به اعمال تند و شجاعانه و در عین حال ناگهانى براى استوارى بناء نهضت خویش دست یازید.

   در همان موقع که سپاهیان مکّه در «رَوْحاء» کنفرانس بر پا کرده بودند، خبر حرکت نیروهاى اسلام به رهبرى پیامبر براى تعقیب سپاه مکّه به آنان رسید و چون به آنان خبر رسید که سپاه محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) در نهایت شجاعت در نزدیکى آنان در «حمراء الاسد» اردو زده است. دستهایشان فرو افتاد; و اراده شان شکست; و چنین به نظر مى رسید که از مقابله با مسلمانان عاجزند. البتّه ترس ابوسفیان در این میان بیشتر بود; ناچار، نامه تهدید آمیزى به سوى پیامبر فرستاد ولى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) به نامه تهدید آمیز ابوسفیان اعتنائى نکرد و در نهایت عظمت و وقار برجاى ماند و همچنان با سپاهیان خویش سه شب در «حمراء الاسد» درنگ کرد و در اردوگاه نظامى در تمام طول شب آتش عظیم برافروختند تا قریش بدانند که مسلمانان استوار در جاى خویش منتظرند، و در موقعیّتى مناسب براى حمله بردن به آنان آماده اند. چون با این مانور سیاسى پایدارى سپاه اسلام براى مقابله نظامى با ابوسفیان آشکار گشت، پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) با سپاهیان دلاورش سر بلند به مدینه بازگشتند; و با این مانور نظامى بى باکانه، پیروزى نظامى و سیاسى را براى خویش مسجّل ساختند.

   بعضى از مورّخان مى گویند رهبرانى که پس از شکست سربازان خویش توانستند دوباره بر آنان مسلّط شوند و آنها را تحت نظم درآوردند، در طول تاریخ از شماره انگشتان دست تجاوز نمى کنند; و بدین جهت بزرگترین فرماندهان نظامى با تمام قد در برابر کار پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) سر فرود مى آورند. بویژه در آن مانور نظامى بى نظیر که به وسیله غزوه «حمراء الاسد» بدان دست زد، و سبب بازگشت نیروى از دست رفته نهضت اسلام گردید; و هیبت و شکوه آن را در برابر اجتماع عرب جزیره، حفظ نمود.(3)


1ـ سیره ابن هشام، ج 3، ص 82.
2ـ ابن اسحاق شهداى احد را 65 نفر شمرده است (سیرة النّبى، ج 3، ص 75-80) ـ ابن هشام پنج نفر دیگر را به عنوان استدراک به آن افزوده است; ابن قتیبه دینورى مى گوید روز احد چهار نفر از مهاجران و 70نفر از انصار به شهادت رسیدند ـ ابن ابى الحدید از واقدى نقل کرده است تنها از انصار 71 نفر به شهادت رسیدند و چهار نفر از قریش و شش نفر هم از دیگران، جمعاً مى گوید 81 تن بوده اند (طبقات، ج 2، ص 42 و 43 ـ شرح نهج البلاغه، ج 3، ص 400).
3ـ «پیامبر و آئین نبرد»، مصطفى طلاس وزیر دفاع جمهورى عربى سوریه، ص 345.

 

تخلّف از دستور فرماندهىتحلیل عوامل شکست «اُحُد» به عنوان پلى براى پیروزیهاى آینده
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma