8ـ جمع آورى اطّلاعات و آمار

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
مدیریّت و فرماندهى در اسلام
تحلیل عوامل شکست «اُحُد» به عنوان پلى براى پیروزیهاى آیندهتاکتیکهاى جالب بعضى از مأموران اطّلاعاتى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)

   حدود شش قرن، پیش از میلاد مسیح(علیه السلام)، جمعى از فلاسفه یونان و در رأس آنها «فیثاغورس حکیم»، جهان هستى را مرکّب از «اعداد» مى دانستند.

   بدیهى است که «عدد» به تنهائى یک امر ذهنى است، و هرگز نمى تواند مجرّد از «معدود» وجود عینى و خارجى پیدا کند; تا چه رسد به این که مبدأ ومادّه اصلى جهان را تشکیل دهد و بسیار بعید به نظر مى رسد کسى آن را مبدءِ جهان بداند.

   آنچه از مکتب «ریاضیّین» قابل درک است این که تمام موجودات جهان از کوچکترین ذرّه، یعنى اتم گرفته تا بزرگترین منظومه ها، همه روى یک سلسله نسبتهاى عددى تشکیل شده اند که اگر ارقام و اعداد حاکم بر آنها به هم خورد نه تنها هویّت خود را از دست مى دهند، که تمام هستى خود را نیز از کف خواهند داد.

   بنابراین، صحیح است گفته شود عالم هستى از ترکیب اعداد و ارقام تشکیل یافته; یعنى، در ساختمان همه موجودات با عددهاى معیّن و نسبتهاى ریاضى حساب شده اى سر و کار داریم.

   و از آنجا که تشکیلات و نظامات زندگى انسانها نیز «بازتابى» از جهان تکوین است، اصول حاکم بر آن نیز از این اصول جدا نیست; و به همین دلیل، هر «مدیر» یا «فرمانده» به طور کلّى باید اطّلاعات دقیق، صحیح و صریحى از سازمانى که زیر نظر اوست و کسانى که با او همکارى دارند و تمام رویدادها که در داخل و خارج آن تشکیلات واقع مى شود، و به نحوى با آن ارتباط دارد، داشته باشد; آن هم با اعداد و ارقام دقیق.

   درست است که در تمام کشورهاى جهان دستگاههاى اطّلاعاتى وسیعى چه در داخل و چه در خارج، وجود دارد، و سنگین ترین بارها غالباً بر دوش آنهاست، و گاه سنگین ترین هزینه را به خود اختصاص مى دهند، و نیز درست است که دستگاههاى اطّلاعاتى در جهان امروز، معمولاً یک دستگاه شیطانى است، و گاه کارهائى مى کنند که روح شیاطین نیز از آن بى خبر است; ولى با این همه، در داخل هر تشکیلاتى باید یک کادر اطّلاعاتى هوشیار و منطبق بر ملاکهاى صحیح اخلاقى و انسانى براى آگاه بودن از مسائلى که در «داخل» و «خارج» آن تشکیلات است و مدیران و فرماندهان در محاسبات خود به آن نیاز دارند، و جود داشته باشد.

   در تاریخ پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) مى خوانیم که از مأموران امین اطّلاعاتى خویش براى کشف حوادث و گاه براى اقدامات آینده و حتّى احیاناً براى ایجاد اختلاف در صفوف دشمن استفاده مى کرد که نمونه هائى از آن را براى الهام گرفتن از طرز کار آنها در اینجا یادآور مى شویم:

   1ـ پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) به هنگام فتح مکّه، تمام جادّه هائى را که از سوى مدینه به مکّه منتهى مى شد تحت مراقبت شدید مأموران خود قرار داد، مبادا اخبار آماده شدن مسلمانان براى این فتح بزرگ به گوش دشمن رسد و خود را آماده کنند.

   در این هنگام به پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) خبر دادند (بعضى گفته اند این خبر از طریق جبرئیل بود) که مردى به نام «حاطِبِ بنِ أَبى بَلْتَعَه» نامه اى براى سران قریش نوشته و به زنى داده که در برابر اخذ مبالغى آن را به قریش رساند، در این نامه پاره اى از اسرار نظامى مسلمانان و حمله قریب الوقوع آنان به مکّه افشا شده بود.

   «ابن هشام» در سیره پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)، مى نویسد که: حضرت رسول(صلى الله علیه وآله وسلم) به «على(علیه السلام)» و «زبیر» و «مقداد» دستور داد که به سرعت راه مکّه را پیش گیرند، و هر جا آن زن را بیابند دستگیر کرده و نامه را از او بگیرند.

   آنها به سرعت جادّه ها را پشت سر گذاشتند، ناگاه به زنى رسیدند که با عجله به سوى مکّه مى رفت; او را متوقّف ساخته، و مورد بازپرسى قرار دادند; وسائل و لباس همراه او را جستجو کردند، امّا چیزى نیافتند; زن شدیداً این مأموریّت را انکار کرد; حتّى سوگند یاد نمود.

   امّا حضرت على(علیه السلام) فرمود:

   «اِنِّى اَحْلِفُ بِاللّهِ ماکَذَبَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) وَلاکَذَبْنا وَلَتُخْرِجَنَّ هَذَا الْکِتابَ اَوْ لَنَکْشِفَنَّکِ; من به خدا سوگند مى خورم که نه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) دروغ گفته، نه ما دروغ گفته ایم، حتماً نامه اى را که همراه دارى تحویل ده، والاّ آن را از تو بیرون مى آوریم!»

   زن جاسوس که مسأله را جدّى دید از على(علیه السلام) تقاضا کرد که کمى از او فاصله بگیرند، سپس نامه کوچکى از لا به لاى گیسوان بلند خود بیرون آورد و به على(علیه السلام)) تسلیم نمود; و حضرت نامه را به حضور پیامبر آورد. پیامبر نویسنده نامه، «حاطِب» را احضار فرمود و شدیداً مورد مؤاخذه قرار داد.(1)

   براى اینکه این جریان بار دیگر تکرار نشود، آیاتى از اوائل سوره «ممتحنه» نازل گردید که آغاز آن چنین است:

   «یا اَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا لاتَتَّخِذُوا عَدُوِّى وَعَدُوَّکُمْ اَوْلِیاءَ تُلْقُونَ اِلَیْهِمْ بَالْمَوَدَّةِ وَقَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ; اى کسانى که ایمان آورده اید! هرگز کافران را که دشمن من و شما هستند یاران خود نگیرید و طرح دوستى با آنها نریزید...»(2)

   2ـ امام علىّ بن موسى الرّضا(علیه السلام) مى فرماید:

   «کانَ رَسُولُ اللّهِ اِذا بَعَثَ جَیْشاً وَاَمَّهُمْ اَمیراً بَعَثَ مَعَهُمْ مِنْ ثِقاتِهِ مَنْ یَتَجَسَّسُ لَهُ خَبَرَهُ; هنگامى که رسول اللّه(صلى الله علیه وآله وسلم) لشگرى را مى فرستاد و امیرى بر آنها مى گمارد، کسى از افراد مورد اعتماد خود را با آنها اعزام مى داشت تا مسائل مربوط به او را گزارش دهد».(3)

   3ـ پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)در جنگ «احد» براى کسب خبر، «أَنَسَ» و «مونس»، فرزندان «فُضالَة» را بیرون فرستاد تا او را از اخبار قریش آگاه سازند; آن دو نفر خبر آوردند که سپاه قریش نزدیک به مدینه است; و مرکبهاى خود را براى چرا در کشتزارهاى مدینه رها کرده اند; و آنان سه هزار شتر و دویست اسب و تجهیزات دیگر به همراه دارند.(4)

   4ـ در غزوه «حدیبیّه»، پیامبر گرامى دستگاه اطّلاعاتى خود را جلوتر از لشگر فرستاد تا اگر در نیمه راه به دشمن برخوردند، فوراً پیامبر را مطّلع سازند; در نزدیکى «عُسْفان» یک مرد «خُزاعى» که عضو دستگاه اطّلاعات پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)بود حضور پیامبر رسیدو گزارش داد که: «قریش از حرکت شما آگاه شده اند، و نیروهاى خود را گرد آورده و به «لات» و «عُزّى» سوگند یاد کرده اند که از ورود شما به مکّه جلوگیرى نمایند»(5).

5ـ از آن روز که پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) پایه هاى حکومت اسلامى را در مدینه گذارد، پیوسته مأمورانى را اعزام مى کرد تا او را از اوضاع خارج مدینه و تحّولات نظامى و سیاسى آگاه سازند; از جمله پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) در ماه رجب، گروهى از مهاجران را که عدّه آنها به 18 نفر بالغ مى شد، به فرماندهى «عبداللّه بن جَحْش» مأموریّت داد تا از جادّه مدینه به سمت مکّه حرکت کنند، و دستور داد نامه اى نوشتند و آن را بستند و به دست فرمانده داد و فرمود تا دو روز راه نرفته اید نامه را باز نکنید، بعداً نامه را بگشائید و هر چه در آن بود بى کم و کاست عمل کنید!

   «عبداللّه» نامه را گرفت و به راه افتاد، و بعد از دو روز راه، نامه را گشود و دید در آن نامه خطاب به وى چنین نوشته شده:

   «اِذا نَظَرْتَ فِى کِتابى هذا فَامْضِ حَتَّى تَنْزِلَ نَخْلَةً بَیْنَ مَکَّةَ وَالطّائِفِ فَتَرصُدَ بِها قُرَیْشاً وَتُعْلِمَ لَنا مِنْ اَخْبارِهِمْ..; هنگامى که نامه مرا خواندى به حرکت خود ادامه ده تا به درخت نخلى برسى که در میان مکّه وطائف است; در آنجا مراقب فعّالیّتهاى قریش باش و ما را از اخبار آنها آگاه کن»!(6)

   6ـ از روشنترین مدارک در این باره، سفارشى است که امام امیرمؤمنان على(علیه السلام)به سپاهى که براى پیکار با شامیان فرستاد، فرموده است:

   «وَاجْعَلُوا لَکُمْ رَقَباءَ فى صَیاصِى الْجِبالِ وَمَناکِبِ الْهِضابِ، لِئَلاّ یَأْتیْکُمُ الْعَدُوُّ مِنْ مَکانِ مَخافَة، اَوْأَمْن، وَاعْلَمُوا اَنَّ مُقَدِّمَةَ الْقَوْمِ وَعُیُوْنُهُمْ وَعُیُوْنُ الْمُقَدِّمَةِ طَلائِعُهُمْ..; بر فراز تپه هاى مسطّح و در بلندى کوهها، براى خود دیده بانان مستقر دارید، تا دشمن شما را غافلگیر نسازد، و ناگهان از یک نقطه مخفى یا آشکار به شما حمله نکند، و بدانید پیشاپیش لشگر، دیده بانان حرکت مى کنند; و پاسداران صفّ مقدّم جبهه، مأموران اطّلاعاتى هستند...!».(7)

   7ـ در فرمان معروف امیرمؤمنان على(علیه السلام) به مالک اشتر نیز آمده است:

   «ثُمَّ تَفَقَّدُ أَعْمالَهُمْ وَابْعَثِ الْعُیُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَالْوَفاءِ عَلَیْهِمْ، فَإِنَّ تَعاهُدَکَ فِى السِّرِّ لاُِمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِعْمالِ الاَْمانَةِ، وَالرِّفْقِ بِالرَّعِیَّةِ..; مأمورانى براى نظارت بر کارمندان خود بگمار، از کسانى که راستگو و با وفا باشند تا حقایق را دقیقاً به تو اطّلاع دهند، زیرا بازرسى مداوم و پنهانى سبب مى شود که به امانت دارى و مدارا کردن به مردم ترغیب شوند!».(8)

   8ـ امیر مؤمنان على(علیه السلام) طىّ نامه اى به «قُثَم بنُ عبّاس» فرماندار مکّه، چنین نوشت:

   «أَمّا بَعْدُ فَاِنَّ عَیْنى بِالْمَغْرِبِ کَتَبَ إِلَىَّ یُعْلِمُنى أَنَّهُ وُجِّهَ إِلَى الْمَوْسِمِ أُناسٌ مِنْ أَهْلِ الشّامِ الْعُمْىِ الْقُلُوبِ، اَلصُّمِّ الاَْسْماعِ..; مأمور اطّلاعات من در مغرب (شام) برایم نوشته و مرا آگاه ساخته که گروهى از شامیان به سوى «مکّه» گسیل شده اند (گروهى) کوردل، ناشنوا،... (اشاره به این که مزدوران معاویه تابع هیچ قانونى نیستند.)(9)


1ـ سیره ابن هشام، ج 2، ص 399.
2ـ مجموعه آیاتى که در این واقعه نازل گردید 9 آیه از اول سوره تا آیه نهم سوره ممتحنه است. (مجمع البیان، ج 9، ص 269.)
3ـ قرب الاسناد، ص 148.
4ـ مغازى واقدى، ج 2، ص 206.
5ـ مجمع البیان، ج 2، ص 488.
6ـ سیره ابن هشام، ج 3، ص 252.
7ـ نهج البلاغه، قسمت نامه ها، نامه شماره 11.
8ـ نهج البلاغه، قسمت نامه ها و فرمانها، فرمان شماره 53.
9ـ نهج البلاغه، قسمت نامه ها، نامه شماره 33.

 

تحلیل عوامل شکست «اُحُد» به عنوان پلى براى پیروزیهاى آیندهتاکتیکهاى جالب بعضى از مأموران اطّلاعاتى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma