جامعه کوچک اسلامى آن روز از دو گروه «مهاجران مکّه» و «انصار مدینه» تشکیل مى شد. دو گروه با دو فرهنگ متفاوت و آداب و رسوم مختلف که فقط اسلام، حلقه اتّصال آنان بود. پیامبر باید آنها را دقیقاً هماهنگ ساخته و سازماندهى کند و انگیزه هاى حرکت در مسیر واحد را در آنها به وجود آورد، و هر گونه اختلاف را برچیند. در اینجا دست به یک اقدام بى سابقه و ابتکارى زد و میان آنها «دو به دو» پیمان «مواخاة» و برادرى بست. درست است که مسلمانان عموماً برادر هستند، ولى این یک پیمان نزدیکتر و جدّى تر بود که قدرت تأثیر عجیبى داشت، و از این طریق مشکل تنهائى و غربت مهاجران از یک سو، و ناهماهنگى ها از سوى دیگر برچیده شد، و عملا همه عضو یک خانواده شدند، حتّى این برادرى تا سرحدّ «توراث» (ارث بردن از یکدیگر) پیش رفت (البته این قبل از نزول آیات ارث خویشاوندان بود). * * *