خطرناکترین پرتگاهى که بر سر راه «مدیران» و «فرماندهان) قرار دارد، «استبداد به رأى» و احساس بى نیازى از مشورت و نظرات دیگران است; همانگونه که در حدیث آمده است:
«مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَاْیِهِ هَلَکَ، وَ مَنْ شاوَرَ الرِّجالَ شارَکَها فى عُقُولِها; کسى که استبداد رأى داشته باشد به هلاکت مى رسد و هر کس با مردان بزرگ مشورت کند در عقل و دانش آنها شرکت جوید!»(1)
و نیز على(علیه السلام) مى فرماید:
«وَ اَلاِْسْتِشارَةُ عَیْنُ الْهِدایَةِ وَ قَدْ خاطَرَ مَنِ اسْتَغْنى بِرَأْیِهِ; مشورت عین هدایت است، و کسى که خود را بى نیاز از نظرات دیگران بداند مطمئِنّاً به خطر خواهد افتاد!»(2)
به این نکته نیز باید دقیقاً توجّه داشت که بعد از انجام مشورت با افراد آگاه و بیدار و استفاده از اندیشه «اندیشمندان» و تجربه خبرگان، نباید در تصمیم گیرى، تعلّل بخرج دهد و مسائل را بیش از اندازه براى شور معطلّ سازد; مبادا فرصتها از دست برود! چرا که قاطعیّت در تصمیم گیرى یکى از مهمترین رمزهاى پیروزى است، و چه جالب مى گوید قرآن بعد از آن که دستور شورا را به پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)مى دهد:
«فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ; پس از مشورت به هنگام تصمیم گیرى بر خدا توکّل کن و قاطعانه اقدام نما!»(3)