1ـ چرا «عدل» را به طور مستقل جزء اصول دین مى خوانیم؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
خدا را چگونه بشناسیم
عدل الهى 2ـ این امور با اصول عدالت سازگار است؟

 

مى دانیم «عدل» همانند خلق و رزق یکى از صفات فعل خداوند است. از سوى دیگر مى دانیم دانشمندان ما در بحث اصول عقاید آن را به طور مستقل به عنوان اصل دوم اساسى عقاید مذهبى در کنار اصل اول «توحید» و خداشناسى قرار مى دهند.

درست است که بحث عدالت یکى از بحثهاى مهم و اساسى خداشناسى است اما امتیاز ویژه اى به آن دادن دلیل دیگرى دارد.

در اوایل اسلام یعنى از همان دوران امامان بزرگ ما(علیهم السلام)، در میان مسلمانان عده اى پیدا شدند که به طور کلى موضوع «عدل و ظلم» را در مورد خداوند نفى کردند.آنها همان «اشاعره» یا پیروان «ابوالحسن اشعرى» بودند که قبلا به نام وى اشاره شد.

آنها مى گفتند: در اصل نه عدالت و نه ظلم هیچ یک درباره خداوند معنا و مفهومى ندارد. خداوند هر کارى که بکند عین عدالت و حق است!

از آنها مى پرسیدند: اگر خداوند تمام پیامبران و نیکوکاران و مردم صالح را به دوزخ بفرستد و تمام بدکاران را به بهشت، در این صورت او مرتکب ظلمى نشده است؟ در جواب مى گفتند: خیر او هر کارى مى کند، عین عدالت است. اصولا، ظلم و عدالت در حق او چه معنایى دارد؟ او «فعّال ما یشاء» است. به این صورت آنان کار را به جایى رساندند که در کمال صراحت روشن ترین و فطرى ترین اصول دینى را نیز منکر مى شدند.

البته آنان در این کار خود قصد خدمت به دین را داشتند. آنان گمان مى کردند با این اعتقاد، تقدس بیشترى نسبت به ساحت مقدس خداوند کرده و این را یک نوع «توحید کامل» مى پنداشتند. اما غافل از آن که با چنین افراط کاریهایى چه هرج و مرجى در اندیشه دینى ایجاد کرده اند که از حد و حصر خارج است.

دراین صورت دیگر هیچ چیز شرط هیچ چیز نخواهد بود. نه لازم است در جهان خلقت، نظم حسابى باشد و نه پیامبران خدا نسبت به دیگران امتیاز روحى، اخلاقى و علمى داشته باشند.

در حقیقت این دیگر تقدیس و تنزیه خداوند نیست بلکه پایمال کردن اصل توحید و سایر اصول عقاید است. با چنین اعتقادى دیگر «عقل» را از مقام سنجش گرى معزول ساخته ایم.

در مقابل چنین نظر افراطى، عده اى دیگر پیر و اصل «عدالت» به نام «عدلیه» بوده و براى بیان نظر و اندیشه خود «عدل» را که یکى از صفات خداست به طور مستقل در تعداد عقاید مذهبى برشمردند. قصد آنان از بین بردن نظریه افراطى اشاعره و روشن کردن حقیقت و از بین بردن هرگونه تردید و ابهام بود و الا عدالت صفتى است از صفات خداوند که نسبت به دیگر صفات او هیچ امتیاز خاص و فوق العاده اى ندارد.

به نظر ما مخالفت «اشاعره» با اصل عدالت خداوند بیشتر معلول تعصبهاى افراطى، لجاجت و بحثهاى موسمى و جریانهاى سیاسى بوده است و الامطلب آن قدر روشن است که قابل تردید و بحث و جدل نیست. کافى است تا انسان به وجدان و فطرت خود بازگردد تا دریابد تمام کارهاى خداوند روى عدالت است و محال است کارى از او سر بزند که نابجا و مخالف عدالت باشد. او چه احتیاجى به بندگان دارد که ظلم بکند؟ او چه چیز ندارد که بخواهد با ستم به دست آورد؟ آیا ممکن است اونیکوکاران را عذاب دهد و مجازات کند و بدکاران را پاداش دهد؟!

 

عدل الهى 2ـ این امور با اصول عدالت سازگار است؟
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma