شاخه هاى توحید

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
خدا را چگونه بشناسیم
تأثیر مطالعات توحیدى بر روح ماتوحید عبادت

دانشمندان و حکماى الهى ما با یک مطالعه وسیع درباره «توحید» و یگانگى خداوند، آن را به چهار مرحله تقسیم کرده اند:

1- توحید ذات.

2- توحید صفات.

3- توحید عبادت.

4- توحید افعال.

منظور از توحید ذات همان مطالبى است که تاکنون مطرح شده است. بحث توحید ذات در این باره است که ذات خداوند هیچ گونه مثل و مانند و شبیه ندارد یعنى «ذاتى است از هر جهت بى نظیر.»

باید توجه داشت که در بحث توحید ذات به غیر از نفى هر گونه مثل و مانند براى ذات خداوند هدف دیگرى هم دنبال مى شود. در این بحث مسئله هر گونه جزء و ترکیب شدن از اجزاء نیز نفى مى شود و به اصطلاح، آن ذات پاک از هر جهت «بسیط» است. براى نفى هر گونه جزء از ذات الهى، راههاى مختلفى وجود دارد که یک راه روشن در اینجا مطرح مى شود.

اجزاء بر دو قسم هستند: اجزاء خارجى و عقلى.

اجزاء خارجى، اجزایى هستند که در جهان عینى مادى و با ترکیب و ادغام در هم یک موجود را ایجاد مى کنند. اجزاء یک قطعه زمین از، خاک، سنگ، شن، درختها، آب و... تشکیل شده است. همگى با هم جمع شده اند تا موجودیتى به نام این قطعه زمین خاص به وجود آید. بدن انسان یک موجود مرکب از اجزاء مادى است که عناصر مختلفى دور هم جمع شده اند تا پوست و گوشت و استخوان و خون و... دور هم جمع شوند تا با فعالیتهاى مختلف، یک موجود به نام انسان بتواند وجود داشته باشد.

اجزاء عقلى، بر عکس اجزاء خارجى چیزهایى موجود و عینى در جهان مشهود و ملموسِ مادى نیستند بلکه عقل با عملیات ذهنى خود به آنها مى رسد. در حقیقت عقل وقتى یک موجود را مورد بررسى و موشکافى خود قرار مى دهد، آن را به اجزایى تقسیم مى کند که نمى توان این اجزاء را در جهان مادى به صورت «عینى» یافت اما این اجزاء در مورد آن موجود صادق هستند. براى مثال، عقل موجودى مانند «انسان» را مورد بررسى قرار مى دهد و درباره آن به دو حقیقت دست مى یابد:

1- حقیقت مشترک بین انسان و حیوانات دیگر.

2- حقیقت خاص انسان که باعث جدا شدن او از دیگر حیوانات مى شود.

قبل نیز به دو اصطلاح «ما به الامتیاز» و «ما به الاشتراک» اشاره شد و اکنون مى توان گفت این دو حقیقت یکى «ما به الاشتراک» انسان با حیوانات دیگر و دومى «ما به الامتیاز» انسان از حیوانات است. آیا مى توان به صورت عینى قسمتى از بدن انسان را به عنوان «ما به الاشتراک» و قسمت دیگر را به عنوان «ما به الامتیاز» او معرفى کرد؟ یعنى بگوییم این قسمت را با حیوانات دیگر مشترک است و این قسمت از آن خود انسان است؟ مشخص است که چنین چیزى امکان ندارد. در هیچ آزمایشگاهى نمى توان چنین کارى را انجام داد و انسان را به دو بخش تقسیم کرد.

بنابراین، این دو جزء نه دو جزء خارجى بلکه دو جزء عقلى هستند که عقل با تأمل و تفکر توانسته است از انسان به دو مفهوم دیگر برسد. در زبان علمى به جهت مشترک «جنس» گفته مى شود و به
جهت امتیاز
«فصل».18

اکنون که مفاهیم اجزاء خارجى و عقلى روشن شد مى پردازیم به اصل مطلب. خداوند فاقد اجزاء است و او هیچ گونه جزء، نه خارجى و نه عقلى ندارد.

خداوند اجزاء خارجى ندارد. روشن است که اجزاء خارجى احتیاج به مکان دارند; براى مثال اجزاء یک قطعه چوب که با همدیگر آن قطعه را تشکیل مى دهند هر کدام محل معینى دارند. به همین صورت یک قطره آب و حتى اجزاى مولکولى آن یا یک سلول زنده بدن انسان احتیاج به مکان دارند که هر کدام یک جاى معینى را اشغال کرده اند.

از سوى دیگر یک مرکب خارجى که از اجزاء خارجى تشکیل شده است حتماً یک جسم است. در نتیجه اجزاء خارجى هم به مکان معین احتیاج دارند و هم مرکب تشکیل شده از آنها یک جسم است. در مباحث آینده روشن خواهد شد و خداوند متعال نه یک جسم است و نه احتیاج به مکان دارد پس مى توان نتیجه گرفت که خداوند متعال هیچ گونه جزء خارجى ندارد.

در مورد اجزاء عقلى اشاره شد براى آن که عقل بتواند چنین اجزایى را تشخیص دهد موجود مورد نظر باید با موجودات دیگر شباهت هایى داشته باشد، تا «ما به الاشتراک» آن را دریابد و از خواص مخصوص آن «ما به الامتیاز» را بدست آورد. درباره ذات خداوند گفتیم هیچ مثل و مانندى ندارد و نمى توان براى آن فرد دیگرى را تصور کرد. بنابراین، نمى توان درباره خداوند هیچ «ما به الاشتراک» و وجهه شباهتى یافت. چون «ما به الاشتراک» نفى شود، مسلم است که دیگر «ما به الامتیاز» نیز درباره او نفى خواهد شد. زیرا «ما به الامتیاز» به معنى یافتن ویژگیهاى موجودى است، که با موجودات دیگر مشابهت هایى دارد و چون خداوند وجود بى نظیرى است و با هیچ موجود دیگرى هیچ گونه شباهتى ندارد(1). مرکب بودن به معنى جمع اجزاء است که با اجتماع اجزاء خارجى یک مرکب خارجى و با جمع شدن اجزاء عقلى یک مرکب عقلى خواهیم داشت. با نفى اجزاء خارجى و عقلى در مورد خداوند متعال دیگر هر گونه ترکیبى در مورد آن ذات پاک نفى خواهد شد. با نفى ترکیب در مورد خداوند متعال هر گونه احتیاج به اجزاء نیز نفى خواهد شد.

از مجموعه بحث هاى بالا مشخص مى شود که ذات خداوند یک ذات واحد بى نظیر و یکتایى است(2) محتاج اند، او به هیچ چیزى احتیاجى ندارد.


1. پس هیچ «ما به الامتیاز» به معناى «فصل» نیز براى او قابل تصور نیست. نتیجه اینکه ذات الهى به هیچ صورت اجزایى ندارد، نه جزء خارجى و نه عقلى.

2. که تصور هر گونه احتیاجى درباره او غلط است. آرى، در صورتى که همه به آن ذات یکتا محتاج اند.

تأثیر مطالعات توحیدى بر روح ماتوحید عبادت
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma