1ـ عقل خود را قاضى کنیم

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
خدا را چگونه بشناسیم
یک مسئله جنجالىحل مشکل جبر از طریق فطرت

آنچه در نظر اول به چشم مى خورد این است که یا باید نظریه جبر را انتخاب کنیم یا اختیار را قبول کنیم. دراین صورت دیگر راه سوّمى در کار نخواهد بود. آیا حقیقت موضوع هم از این قرار است؟ خیر، راه سومى وجود دارد. یک راه سوم اما خیلى دقیق و باریک، شاید از مو هم باریکتر. در این راه نه از مخدور جبر یعنى نفى «عدالت خداوند» با آن مطالب عجیب و غریب خبرى هست و نه گرفتار دوگانه پرستى و سلب قدرت خداوند مى شویم.

این راه را مى توانیم با یک مطالعه صحیح عقلى به دست آوریم. البته پیشوایان بزرگ دینى ما نیز از قبل به این راه اشاره کرده اند. جمله تاریخى ذیل از امام جعفر صادق7 همین راه را بیان مى کند:

«لاجبر و لاتفویض، بل امر بین الامرین; نه مجبوریم و نه صاحب اختیاریم، بلکه راهى در میان این دو ما را هدایت مى کند.49

* * *

توضیح موضوع: یک قسمت از افعال و حرکات ما به اعمال طبیعى بدنمان مربوط مى شود. ضربان قلب و نبض، عملیات دستگاه هاضمه، گردش خون و... از اعمالى است که بدون آن که از آنها آگاه باشیم به صورت غیر اختیارى و ارادى انجام مى دهیم.اگر در این اعمال دقت کنیم به راحتى درخواهیم یافت با اعمالى که به انتخاب و اختیار خود انجام مى دهیم تفاوت دارند. پرواضح است که میان سقوط یک سنگ از پشت بام و پرسش اختیارى انسان فرق آشکارى وجود دارد. نمى توان بین حرکت لرزان دست یک پیرمرد و حرکت دست یک ماشین نویس یا نقاش هنرمند فرق نیافت.

ما از هر جمعیتى که باشیم و وابسته به هر گروه یا فرقه اى، حتى اگر در مقام بحث و جدل فرق این دو نوع عمل را منکر شویم باز در زندگى معمولى و اعمال خود این تفاوت روشن را خواهیم یافت.

فرق بین این دو دسته فعل این است که در یکى، انسان خود را مختار و آزاد مى بیند و در دیگرى مسلوب الاراده و بى اختیار! هر قدر که استدلالهاى عقلى بر مساوى بودن این دو نوع فعل دلالت کنند باز در درونِ وجدان خود نخواهیم پذیرفت. در نتیجه مطمئن خواهیم شد که تمام این استدلالها، سفسطه و مغالطه هایى بیش نیستند.

اما با نپذیرفتن ما اصل موضوع حل نمى شود. مشکل در عمومیت قدرت خداست. آیا آزادى اراده ما تأثیرى در عمومیت قدرت خدا و مسئله توحید و یگانه پرستى دارد؟ اگر خوب تأمل کنیم در خواهیم یافت این افعال تأثیرى در عمومیت قدرت خداوند ندارند و موجب شرک نیز نمى شوند چرا؟ خداوند ما را آزاد آفریده. هر چه داریم از اوست و او علت تمام امکانات ماست. بنابراین اگر آزادى اراده داریم، او به ما بخشیده است. در این صورت، آزادى ما، دلیلش در خواستِ خداوند است، یعنى «خداوند مى خواهد ما آزاد باشیم»

اگر کار اختیارى انجام مى دهیم، این کار هم بنا به خواست خداوند است و هم خواست ما. این دو «خواست» بدون تزاحم با یکدیگر، هر یک به صورت مستقلى وجود دارند. کار خداست، چون او خواسته است، آزاد باشیم و به میل خود عدم یا انجام فعل خود را انتخاب کنیم. بنابراین اگر هر یک از دو طرف انجام فعل یا ترک فعل را انجام دهیم کارى بر خلاف میل او انجام نداده ایم.
در واقع، خواست او آزادى ماست و ما از این آزادى برخورداریم و از آن استفاده کامل مى کنیم.

از سوى دیگر این ما هستیم که انجام دهنده آن فعل هستیم و از اراده و اختیار و کمال آزادى است که آن کار را انجام مى دهیم. اگر توانسته ایم از این آزادى با حسن استفاده، کارى انجام دهیم پس شایسته تشویق و تقدیر و پاداش نیک هستیم. اگر از این آزادى سوء استفاده کنیم و کار بد انجام دهیم پس مستحق ملامت و عذاب هستیم. این درست است که خداوند خواسته ما آزاد باشیم و به همین دلیل کار ما هم خواست خداست ولى این ما هستیم که از آن سوءاستفاده کرده ایم و مرتکب کار بد شده ایم، پس مسلم است که باید انتظار سرزنش و کیفر و مجازات داشته باشیم.

نکته مهم در این است که پیروان نظریه جبر و اختیار تصور کرده اند انسان فقط دو راه در پیش دارد:

یا باید کارهاى انسان را منحصراً مستَنَد به خودش دانست. در این صورت قدرت خداوند محدود به غیر کارهاى انسان مى شود. داستان دوگانه پرستى و آفریدگار کوچک و بزرگ لازمه طبیعى چنین نظرى است.

یا باید هر فعل و عملى را منحصراً مستَنَد به خداوند دانست. بنابراین تنها چیزى که باقى مى ماند سلب آزادى اراده از انسان و جبر مطلق است. لازمه طبیعى این نظر نیز، انکار عدالت خداوند است. اما به نظر ما صورت مسئله چنین نیست بلکه این دو نظر فقط پرتگاهى هستند و نه راه. به نظر ما میان این دو پرتگاه یک راه صاف و مستقیم وجود دارد که هیچ یک از محذورهاى آن دو نظر را ندارد. آن راه مستقیم این است که فعل انسان هم از اوست و هم از خداوند است.

اکنون در انتهاى این استدلال بد نیست با یک مثال ساده مطلب را روشن تر کنیم:

یک باغبان توانا و نیرومند را در نظر بگیرید که با نفرات آزموده و مجرب بر تمام نواحى و گوشه و کنار باغ خود تسلط کامل دارد. رهگذرى پیر و ناتوان از راه مى رسد و از او درخواست مى کند تا به او اجازه دهد وارد باغ شده و از میوه هاى آن استفاده کند. باغبان نیز اجازه ورود به باغ و استفاده از میوه هاى آن را به او مى دهد.

اکنون این پیرمرد هر کارى در باغ کند، چه خوب یا چه بد، کارى بر خلاف میل و اراده باغبان نکرده است. دلیل این هم روشن است، چرا که باغبان خودش به او آزادى داده و هر وقت بخواهد مى تواند از او بگیرد. باغبان او را آزاد گذاشته، پس باغبان محکوم او نیست بلکه حاکم بر اوست و این آزادى پیرمرد هم، از اوست. اما اگر آن تازه وارد از این آزادى سوء استفاده کند یا حسن استفاده، مربوط به خود اوست و مسلم است که نتیجه عمل او در هر صورت یکسان نخواهد بود.

این بود خلاصه راه سومى که در میان این دو پرتگاه وجود دارد.

یک مسئله جنجالىحل مشکل جبر از طریق فطرت
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma