کسى که همه جا حاضر است، همه چیز را مى داند

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
خدا را چگونه بشناسیم
1ـ اعداد زنده و جاندار!قرآن مجید و علم خداوند

قبل از ورود به این بحث باز یادآورى یک نکته لازم است. این نکته اساسى را باید همیشه به خاطر داشت و از این جهت لازم است بارها و بارها تکرار شود. مسئله این است که ما و سایر موجودات عالم هستى یک فرق اساسى با «آفریدگار» این جهان داریم:

ما از هر نظر «محدودیم» و او هر نظر «بى نهایت»!

هستى ما، علم ما، قدرت ما، عمر و زندگى ما و خلاصه جسم و جان ما محدود است. اما هستى او، علم و قدرت او، حیات و بقاء او همه بى نهایت و نامحدود است.

همین فرق را که مى توان در یک عبارت کوتاه و به راحتى بیان کرد، چنان فاصله اى میان هستى ما و او ایجاد مى کند که هر گونه وجه مشترکى بین هستى ما و او را از بین مى برد.

بارها گفته ایم که همین تفاوت باعث شده تا بحث
«صفات خدا» براى ما به صورت یک بحث پیچیده و در عین حال جالب در آید.

در حقیقت چیزى که در این بحثها، با ما مواجه مى شود یک حقیقت بزرگ است که هیچ گونه شباهتى با ما ندارد. بنابراین، روشن است که نحوه این بحث با تمام بحثهاى علمى دیگر اعم از طبیعى و غیرطبیعى فرق بکند.

الفاظ و معیارهاى این بحث با تمام الفاظ و معیارهاى بحثهاى دیگر فرق مى کند. البته باید قبول کرد که ترک عادت استفاده از الفاظ و معیارهاى معمول و رایج، کار دشوار و سختى است و احتیاج به تمرین و ممارست دارد.

در هر حال همواره در این بحث سر و کارمان با مفاهیمى چون بى پایان و نامحدود و نامتناهى است.

* * *

با دقت و تأمل در مقدمه فوق باید فهمید که وقتى مى گوییم خداوند از همه چیز باخبر است، این جمله چه معنى ویژه و مخصوصى دارد. این جمله یعنى: او از حوادثى که در دور دست ترین نقاط آسمانها، کهکشانها و سحابیها مى گذرد، کراتى که در حال تکوین و پیدایش هستند کرات در حال زوال و نابودى از همه باخبر است.

او از حوادثى که در میلیون ها و میلیاردها سال پیش در این جهان پهناور رخ داده و در تاریکى وحشتناک زمان گذشته فرو رفته، با خبر است. او از حوادثى که در میلیاردها سال آینده رخ خواهد داد و در پشت پرده قرون و اعصار آینده از نظر ما پنهان است، باخبر است.

اگر در خط سیر الکترونهاى یکى از اتمهاى بیشمار این جهان در دور افتاده ترین کرات آسمان تغییرى پیدا شود، او از چنین چیزى آگاه و باخبر است.

اگر دانه شنى در یکى از بیابانهاى سخت و سوزان بر اثر وزش نسیم، سر سوزنى جابجا شود، او از آن باخبر است و حرکت آن را مى بیند.

اگر برگ کوچکى در دل جنگل تاریک و وحشتناکى از شاخه جدا شود و آرام به روى زمین سقوط کند، از نظر او پنهان نیست و او مى بیند.

مسیر ماهیان در اعماق دریاها، جنبش حشرات در زیر صخره هاى کوهها، حرکات جنبندگان در دل غارها، تپیدن قلبها در میان سینه ها، سرعت سیر خون و رگ هاى بدن ما، همه و همه در پیش او روشن و واضح است.

اما چرا چنین است؟ به راستى چرا او از هر چیزى آگاه است؟ مگر نه این که او در همه جا حاضر است؟ همچنین مگر جز این است که هیچ نقطه اى از زمین و آسمان پهناور از وجود او خالى نیست؟ مگر او یک وجود بى پایان نیست که به هر چیزى احاطه دارد؟ کسى که در هر زمان و در هر جایى حاضر است، پس چگونه ممکن است از چیزى بى خبر بماند؟ اگر بعضى از کرات آسمان از ما دورند و اگر برخى دیگر از کرات به ما نزدیک هستند، تنها به این دلیل است که وجود ما یک وجود محدود است. اگر ما روى کره «زمین» هستیم دیگر مسلم است که روى کره «مریخ» نیستیم. اگر روزى بار سفر به کره مریخ بستیم و با یک فضا پیماى مجهز به آنجا رفتیم، نسبتى را که اکنون با آن داریم معکوس مى شود. زمین که اکنون سیاره ماست یک کره دور و در آن صورت، مریخ حکم سیاره مورد سکونت ما را پیدا مى کند.

چرا؟ براى این که ما فقط مى توانیم در یکى از این دو کره باشیم و بس.

اما اگر ما چنان وجودى داشتیم که مى توانستیم در آنِ واحد هم در زمین باشیم و هم در مریخ، آنگاه دورى و نزدیکى یکى از این دو کره براى ما مفهومى نداشت. همان گونه که از اسرار کره زمین آگاهیم مى توانستیم از کره مریخ نیز آگاه باشیم.

اما خداوند در هر جایى هست. هیچ زمانى و هیچ نقطه اى از این جهان پهناور خالى از او نیست. او حتى به ما از خود ما نزدیکتر است. این نفى دورى و نزدیکى یا دیروز و امروز در مورد او به معنى نقص و عجز او نیست بلکه به این معنى است که او مافوق زمان و مکان است. در این صورت روشن است که هر جایى در هر زمانى حتى در دور افتاده ترین کهکشانها یا نزدیکترین کرات آسمانى، براى او یکسان است و کوچکترین تفاوتى با هم ندارند.

او در طول اعصار و قرون با همه موجودات بوده و هست و خواهد بود و در این میان گذر میلیاردها سال براى او فرقى ندارد.

به طور خلاصه مى توان گفت: «کسى که همیشه بوده و خواهد بود و هیچ مکانى نیست که آنجا حاضر نباشد»، از تمام اسرار این جهان باخبر بوده و خواهد بود. وجود به پایان او به معنى احاطه او بر هر چیزى است. بنابراین، چیزى از او غایب نیست تا از آن ناآگاه باشد. این دومین دلیل بر علم بى پایان خداست. در دلیل اول موضوع علم بى پایان خداوند را از نظر آفرینش و خلقت تعقیب کردیم. در این راه دریافتیم کسى که آفریننده یک دستگاه عظیم و حیرت آورى مانند این جهان است دیگر ممکن نیست از کوچکترین ریزه کارى هاى آن بى خبر باشد. این راه را مى توان به صورت این عبارت بیان کرد: «آفرینش هر چیز دلیل بر علم او به هر چیزى است.»

در راه و دلیل دوم موضوع را از جهت حضور فرا گیر خداوند در هر جایى و دو هر زمانى پى گیرى کردیم. به صورت یک عبارت مشخص و خلاصه مى توان گفت: «حضور او در هر زمان و مکان، دلیل بر علم او به همه چیز است.»

* * *

1ـ اعداد زنده و جاندار!قرآن مجید و علم خداوند
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma