توضیح این که:

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
خدا را چگونه بشناسیم
آنجا که ذات و صفات یکى استراههاى نادرست

 

وقتى مى گوییم ما علم داریم; علم چیزى است و ما چیز دیگر. در آغاز علمى نداشتیم بلکه به صورت تدریجى علم آموختیم. اگر از اول هم علمى مى داشتیم باز آن علم، غیر از اصل وجود ما بود. به بیانى روشن، علم گوشه اى از وجود ما را تشکیل مى دهد.

همچنین قدرت و توانایى ما که در عضلات و سیستم عصبى ما نهفته است، گوشه دیگرى از وجود ما را، تشکیل مى دهد. این دو باهم فرق مى کنند. و هر کدام دو گوشه متمایز از وجود ما را تشکیل مى دهند. ما به وسیله مغز و روح خود مى توانیم حقایق جهان را درک کنیم و با عضلات و سیستم عصبى نیرومند خود اجسام سنگین را از زمین بلند مى کنیم. این است وضع صفات ما که نه عین یکدیگرند و نه عین ذات.

صفات خداوند مانند صفات ما نیستند بلکه ذات او عین علم، عین قدرت، عین حیات و ادراک است. در این صورت، دیگر علم او گوشه اى از ذات او را تشکیل نمى دهد و قدرت گوشه دیگرى را. تمام ذات او عین علم و تمام علم او عین قدرت اوست و همچنین قدرت او هم عین علم اوست.

ممکن است براى اشخاص زیادى سخت باشد تا بتوانند چنین چیزى را تصور کنند. آنها حق دارند، زیرا کیفیّات و حالات ما چنین نیستند. ما با صفات و حالاتى خو گرفته ایم که هر یک گوشه اى از وجود ما را پر کرده است و با یکدیگر اختلاف دارند و جدا از هم هستند. پس درک صفاتى که همگى با ذات یکى باشند و بین آن صفات هم وحدت باشد، چیزى است که تاکنون تجربه نشده و از حوزه دیده ها و شنیده هاى ما بیرون است و از این جهت احتیاج به تأمل دارد. چاره اى نیست، باید با یک مَثَل، تا حدودى مطلب را به ذهن نزدیک کنیم:

نور و شعاع نورانى را در نظر بگیرید. همه چیز در پرتو آن روشن و هویداست، بنابراین «کاشف بودن» و «آشکار ساختن» یکى از صفات و کیفیات نور است. آیا این صفت در گوشه اى از نور قرار گرفته است یا این که نور سرا پا «کاشف بودن است»؟ پاسخ روشن است. چنین نیست که قسمتى از نور آشکار کننده موجودات و قسمتى دیگر از آن آشکار کننده نیست بلکه تمام نور چنین صفتى را دارد.

مثال دیگر: ادله توحید به ما مى گوید: خداوند آفریدگار ماست و ما «آفریده» او. همچنین ادلّه بحثهاى قبلى نیز به ما مى گوید: «ما معلوم «خداوند» هستیم، یعنى خداوند به ما علم دارد.

در اینجا مى توان پرسید: آیا «معلوم بودن» و «مخلوق بودن» ما که از صفات ماست، هر یک گوشه اى از وجود ما را تشکیل مى دهند یا خیر؟ جواب پرسش روشن است. تمام وجود ما مخلوق و آفریده اوست. به همین صورت تمام وجود ما معلوم آن ذات مقدس است. بنابراین صفات «مخلوق بودن» و «معلوم بودن» تمام وجودمان را پر کرده است و از این جهت با ذات ما متحد است.

منظور از ذکر این مثالها نزدیکى و انس با مفاهیمى است که به دلیل غیر تجربى بودن با آنها آشنایى نداریم. باید سعى کنیم تا بتوانیم با دور شدن از نوع صفاتى که داریم و زاید بر ذاتند به صفاتى نزدیک شویم که عین ذاتند.

* * *

آنجا که ذات و صفات یکى استراههاى نادرست
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma