ما در راز و رمز این جهان مشهود نکات بسیار آموزنده اى مى یابیم. در حقیقت هر بار که با دقت به آن نگاه کنیم نکات تازه اى از حکمت بى پایان الهى در آن مى یابیم. مشکل در این است که ما به این جهان عادت کرده ایم و عادت باعث شده تا نکات حیرت انگیز و اعجاب آمیز آفرینش را فراموش کنیم.
با پیشرفتها و دست آوردهاى تازه علوم طبیعى، آن قدر اسرار تازه از این جهان اسرارآمیز کشف شده که انسان با دیدن این همه زیبایى و عظمت در آفرینش، ناخود آگاه به آن مبدأ و منبعى متوجه مى شود که تمام این عالم را با دقت و به کاملترین وجه ایجاد کرده است. در آغاز این بحث اشاره هاى کوچکى به این جهان و نکات اعجاب انگیز آن کردیم.
او یا به انجام درست کار جاهل و نادان است یا از لحاظ توان انجام کار ناتوان و عاجز است، یا بخل مىورزد یا حسادت دارد و یا....
مثلا مهندسى را در نظر بگیرید که ساختمانى را ساخته است. اکنون با وجود تازه ساز بودن ساختمان، سقف آن فرو ریخته است. دلیل نقص کار این مهندس چیست؟ روشن است که دلیل آن یکى از این وجوه است:
در غیر اینصورت دیگر معنى نمى دهد ساختمان ناقص از آب در آید. چون هم مى داند. هم مى تواند و هم انگیزه دیگرى که باعث نقص کار او شود، وجود ندارد.
اکنون ببینیم آیا این عوامل نیز مى تواند در فعل خداوند دخالت کرده و باعث نقص کار او شوند:
خداوند از تمام حقایق جهان باخبر است و چیزى در برابر دانش او مخفى نیست.
خداوند بر هر چیز قادر و توانا است. هر موجودى به او نیاز دارد و او از هر موجودى بى نیاز است.
خداوند تمام کمالات هستى را به کاملترین صورت ممکن در خود دارد و کمالى نیست که در وجود او نباشد. انجام کار پست و بى ارزش، نشان از نقصى در کمال شخص دارد در حالى که کمالات خداوند به نحو احسن است پس هیچ کار پستى از او سر نمى زند.
با توجه به این دلایل دیگر نمى توان تصور کرد فعل خداوند خلل و نقصى داشته باشد چون همه عوامل فعلِ ناقص در حق او منتفى است.
روى این حساب روشن، کسى که از هر نظر کامل و از هر عیب و نقصى پاک و منزه است پس افعال او که در حکم معلولهاى او هستند نیز از هر عیب و نقصى منزه مى باشند.