درست است که خداوند از ازل مى دانسته، هر کسى چه راهى را انتخاب مى کند اما علم خداوند تنها محدود به این موضوع نیست بلکه مطلب دیگرى نیز وجود دارد. در واقع خداوند این را هم مى داند که هر کس آنچه را انتخاب مى کند از روى آزادى اراده و اختیار خود است. به عبارتى دیگر به غیر از انجام «فعل»، قید «آزادى اراده» در انجام این فعل نیز در تحت علم خداوند بوده است. فعل با صفت اختیار، معلوم خداوند است. در این صورت بدیهى است که اگر ما مجبور و بى اختیار باشیم آن گاه فعل ما بر خلاف علم خداست و به اصطلاح، علم خدا، جهل خواهد بود.
خلاصه این که: خداوند از ازل مى دانسته هر کس چه کارى انجام مى دهد و از آزادى خود به چه صورت استفاده مى کند. اگر ما با آزادى، کار خود را انجام دهیم، علم خداوند مطابق با واقع خواهد بود و اگر اختیار و انتخابى نداشته باشیم، این علم خداوند است که خلاف واقع خواهد بود.
دانشمند بزرگ اسلام خواجه نصیرالدین طوسى در پاسخ به شعر خیام گفته است:
علم ازلى علّت عصیان کردن *** نزد عقلا زغایت جهل بود!