تصویرى از بى نهایت

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
خدا را چگونه بشناسیم
آفرینش همه چیز دلیل علم او به هر چیز است1ـ اعداد زنده و جاندار!

در این بحث همانند تمام مباحث مربوط به موضوع «خداشناسى» سر و کار ما با کلمه «نامحدود» است. این صفت خداوند یعنى علم هم مانند سایر صفات او «نامحدود» و «بى پایان» است. علم او بر خلاف علم ما هیچگونه مرز و حدى ندارد.

اگر یک آدم باحوصله پیدا شود و عمر بسیار درازى بکند و تمام حروف نوشته هایى را که از زمان اختراع خط تاکنون نوشته شده است بشمارد، او به یک عدد بسیار بزرگى خواهد رسید. اما این عدد محدود است. شاید این عدد در مقابل اعدادى که در محاسبات ریاضى به کار مى رود زیاد هم بزرگ نباشد.

میزان معلومات خداوند و مقدار حقایق و اسرارى که بر آن ذات مقدس آشکار مى شود، قابل اندازه و بیان با هیچ عددى نیست. به عبارت دیگر، مقدار معلومات او وراى اعداد و به کلى از قلمرو محاسبات ریاضى بیرون است.

بدون شک در میان تمام کلمات، کلمه اى پرهیبت تر از «بى نهایت» نیست. البته بر زبان آوردن این کلمه کار بسیار ساده اى است اما به همان اندازه مفهوم واقعى آن از حیطه فکر ما بیرون است.

معلولا ما با اعدادى آشنا هستیم که در زندگى خود با آنها سر و کار داریم. به همین دلیل هر قدر که دامنه زندگى ما وسیعتر شود با اعداد تازه و بزرگترى آشنا مى شویم انسان در زمانى مقدار اعدادى که را که مى شناخت به اندازه انگشتهاى دستش بود. این موضوع چیزى عجیب نیست زیرا در محیط خودمان افرادى یافت مى شود که بزرگترین عددى را که فرا گرفته اند عدد «هزار» است، یعنى وراى این عدد هزار، عدد دیگرى را دیگر درست نمى فهمند. این گونه افراد مانند یک کودک به صورت محدود و محصورى مى اندیشند و مطلقاً سر و کارى با اعداد بزرگتر ندارند و مثلا مفهوم واقعى عدد یک «میلیون» را نمى توانند درک کنند.

گاه پیش مى آید که در یک شهر کوچک که مجموعه جمعیت آن از بزرگ و کوچک به پنجاه هزار نفر نمى رسد مجلس پرجمعیتى جمع مى شوند. شاید تعداد افراد شرکت کننده، در این مجلس چند هزار نفر بیشتر نباشد. حال اگر از عامى و بیسواد بپرسید: تعداد افراد این مجلس چند نفر است؟ مثلا، جواب خواهد داد: صد هزار نفر. او معناى صد هزار نفر را درست نمى داند.

«ژرژ گاموف» در کتاب «یک، دو، سه بى نهایت»،62 یک داستان جالب از دو شریف زاده مجارستان نقل مى کند. البته باید توجه داشت که برخى از مجارها در سادگى و کم هوشى ضرب المثل هستند.63

او نقل مى کند; روزى دو نفر مجارى شریف زاده با هم شرط مى بندند که هر که «بزرگترین عدد» را بگوید او برنده است.

یکى از آنها مى گوید «خوب» تو اول بزرگترین عدد را بگو.

رفیقش به مغز خود فشار مى آورد و بزرگترین عددى را که به فکرش مى رسد به زبان مى آورد: «سه»! نوبت رفیق دیگر شد. او پس از «یک ربع ساعت» فکر کردن گفت من هر چه فکر مى کنم نمى توانم عددى بزرگتر از سه پیدا کنم، تو شرط را برده اى!!

البته ممکن است که این یک داستان ساختگى براى کم هوشى مجارها باشد و به نظر مى رسد که در آن مبالغه شده است اما ژرژ گاموف جریان دیگرى را نقل مى کند که جدى و واقعى است.

او مى نویسد: جهان گردانى که آفریقا را دیده اند نقل مى کنند که در زبان بعضى از قبایل «هوتانتو»(1) عددى بزرگتر از سه پیدا نمى شود. براى مثال اگر از یکى آنها بپرسید: تعداد فرزندان شما چقدر است؟ و اگر تعداد آنها از سه نفر بیشتر باشد، در جواب خواهد گفت: «خیلى»! غیر از این تعبیر دیگرى ندارد.

نویسنده ادامه مى دهد: اگر یکى از جنگجویان این قبیله با یکى از کودکان ما که تا ده شمردن را بلد است در «عدد شمارى» بجنگد، مسلماً آن جنگجو شکست مى خورد.

الآن که بشر ترقى فوق العاده اى کرده، شاید بزرگترین عددى را که در زندگى خود با آن سر و کار دارد از یک «میلیون میلیارد» تجاوز نکند. تازه این عدد هم کمتر مورد نیاز است.

ولى مى دانیداین عدد چیزى نیست جز یک عدد «1» که پانزده صفر در سمت راست آن قرار مى گیرد. در واقع، این عدد بسیار کوچکى است.

بالاتر از این، آیا مى دانید سر یک سوزن میلیونها اتم جاى مى گیرند؟ حالا فکر کنید تعداد اتمهایى که کره زمین را فرا گرفته است چقدر است؟ بیشتر از این، تعداد اتمهاى سیاره هاى منظومه شمسى و یا حتى مجموعه اتمهاى کرات تمام کهکشانهایى که با قویترین تلسکوپ مى توان دید چقدر است؟ آیا به راستى مى توان آن را محاسبه کرد؟ بله حساب کرده اند و مى گویند شاید از یک 3 که 74 صفر در طرف راست آن باشد تجاوز نکند.(2)

آیا این عدد همان بى نهایت است؟ خیر، این عدد محدود است. اگر بجاى هفتاد و چهار، هفتاد هزار صفر هم در طرف راست آن عدد بگذارند باز محدود است، اگر یک کیلومتر یا هزار کیلومتر یا بیشتر «صفر» کنار آن بگذارند باز محدود است.

اگر چه ما از لحاظ عملى با این گونه اعداد و حتى کمتر از آنها به صورتى رفتار مى کنیم که گویا «بى نهایت» هستند ولى حقیقت این است که هیچ یک واقعاً بى نهایت نیستند. این بى نهایت چه چیز عجیب و شگفتى است که هر چه درباره آن مى اندیشیم و فکرمان به طرف آن پیش مى رود باز از دسترس فکر ما دور مى ماند.

این موضوع یک پرسش را مطرح مى کند. آیا بالاخره مى توانیم مفهوم «بى نهایت» را آنچنان که هست درک کنیم؟ باید گفت: نه، هرگز. چنین چیزى یک آرزوى محال است. دانش و علم ما هر قدر و به هر صورتى که باشد باز محدود است. به همین دلیل ما فقط قادر به درک امر محدود هستیم.

ما نه تنها «بى نهایت» را درک نمى کنیم بلکه درک ما در مورد اعداد نیز حدودى دارد. در واقع، عددهایى که از اعداد مورد نیاز ما تجاوز مى کنند برایمان چندان مفهوم نیستند. وقتى اعداد از این حد بالاتر، آن هم روند ما هم وضعیتى مانند افراد قبیله «هوتانتو» خواهیم داشت و مى گوییم: خیلى!

خلاصه این که تصور ما از «بى نهایت» یک تصور بسیار کمرنگ است، آن هم مانند شبح به تصور مى آید. تصورى گنگ که از دو مفهوم «عدم» و «نهایت» تشکیل شده است. پرداختن به این موضوع نیاز به یک بحث عمیق فلسفى دارد که جاى آن در اینجا نیست. تنها چیزى که مى توان گفت عدم وضوح و روشنى تصور «بى نهایت» در ذهن ماست.


- hottentot

2. یک، دو، سه، بى نهایت. صفحه 4.

آفرینش همه چیز دلیل علم او به هر چیز است1ـ اعداد زنده و جاندار!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma