در این موضوع عده اى باز گرفتار اشتباه شده و به قول معروف «چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند»! در اینجا به دو گروه از این آنها مى گویند: علاوه بر ذات پاک خداوند، هفت صفت دیگر نیز وجود دارند. این هفت صفت هر کدام مانند ذات خداوند «ازلى» و قائم به خود هستند. این صفات عبارتند از: علم، قدرت، اراده، حیات، تکلم، بصیر و سمیع بودن. بنابراین خدا مى داند، تواناست، اراده مى کند، زنده است، سخن مى گوید، بیناست و شنواست. چیزى که آنها در واقعیت معتقدند یک موجود ازلى نیست بلکه «هشت موجود ازلى» است; یعنى یک ذات خدا و هشت صفت او که گاهى از آنها به «قدما ثمانیه» و «معانى» تعبیر مى کنند. این که مى گوییم ما معتقد به معانى نیستیم (بى شریک و معانى...)، در واقع همین زیادت صفات بر ذات را نفى مى کنیم و نمى توانیم در مورد خداوند صفات ذاید بر ذات او را بپذیریم. روشن است که این عقیده یک نوع «شرک» و انحراف از اصل توحید و یگانگى به خداست. حتى مى توان گفت این عقیده از عقیده مسیحیان به تثلیث (خداوند سه گانه) نیز بدتر است. در اینجا به جاى سه ذات ازلى و سه خدا، هشت خداوند مطرح است! براى رد این نظریه دو نوع دلیل به کار مى آید. یک دسته دلایل یگانگى و توحید خداوند است که در مباحث قبل ذکر شده است. دسته دوم دلایلى است که در ذیل این بحث خواهد آمد. این نظر، نظرى بس عجیب است. ذاتى که در آغاز علم و قدرت را نداشته است پس از کجا پیدا کرده؟ آیا دیگرى به او داده است؟ آن دیگرى کیست؟ خود بخود پیدا شده است؟ هر کدام را که پاسخ مثبت دهیم، خود ابتداى انحراف از توحید است. به هر حال، تمام این اشتباهات از مقایسه صفات خداوند و انسان ناشى مى شوند. همین مقایسه است که در بحث خداشناسى سرچشمه انواع گمراهیها شده است. «کرامیه» به غیر از این نظر یک نظر عجیب تر دیگرى دارند و آن اعتقاد به جسم بودن خداوند است، لذا در کتابهاى تاریخ ادیان و «مذاهب»، آنها را از «مجسمه» یعنى قائلین به تجسم خدا مى شمارند.71
افراد اشاره مى کنیم:1ـ
2ـ