«نیروى فکر انسان» عجیب ترین چیزى است که بشر تاکنون به آن برخورده است. آنچه که سرمایه خود انسان است براى او عجیب ترین چیز نیز هست و «دژ» مرموزى است که علم نتوانسته آن را فتح کند.15
این نیرو مى تواند در زمینه هاى مختلف و حتى متضاد فعالیت کند. آن مى تواند از یک سو به کوچک ترین چیزى که در این جهان مادى مى توان تصور کرد بپردازد و از سوى دیگر آن قدر گسترش یابد که تمام یک کهکشان را زیر نگاه تیزبین خود قرار دهد.
این توان و قدرت رشد و توسعه اى که در نیروى فکر انسان است با شرایط و امکانات متعددى مى تواند پدیدار شود. دانشمندانى که دل مشغول به مطالعه جهان و اسرار آن هستند. داراى روحى بزرگ، همتى بلند، نظرى وسیع و فکرى کنجکاو هستند. مطالعه و تحقیق و بررسى در جهان در روح آنان تأثیر بخشیده و باعث رشد قدرتهاى درونى آنان شده و از سوى دیگر خاصیت «تطبیق روح» آنان نیز به رشد و ترقى آنان کمکهاى زیادى کرده است.
از اینجا به خوبى روشن مى شود که چرا قرآن کریم آن قدر به مطالعه و برسى جهان و کشف اسرار آن توصیه کرده است. آن کتاب آسمانى مى خواهد ما با مطالعه اسرار آسمان و زمین، فکر بلند خود را فقط در مسایل پیش پا افتاده و روزمره مادى محصور و محدود نسازیم.16 این کتاب بزرگ تفکر درباره آسمانها و اسرار آفرینش را نشانه عقل و دانش شمرده و مومنین را به آن فرا مى خواند:
«اولم ینظرو فى ملکوت السموات و الارض و ما خلق الله من شیئى; آیا در ملکوت آسمانها و زمین و هر چه خدا آفریده نمى نگرند؟.(1)
مى توان موضوع تفکر و تامل در کتاب آفرینش را در کلمات پیشوایان بزرگ دینى یافت، یعنى کسانى که در سایه قرآن کریم رشد کرده اند. در سخنان حضرت امیرالمؤمنین على(علیه السلام) مى خوانیم:17
«عبادة کالتفکر فى صنعة الله!; هیچ عبارتى مانند تفکر کردن در اسرار جهان خلقت نیست»!(2)
اما به راستى این همه توصیه به مطالعه آسمان و زمین و دریافتن اسرار آنها فقط براى افزودن دانش نظرى ماست بدون تأثیر روحى و عملى در ما؟ آیا خداوند متعال از مطالعه آسمان و زمین نمى خواهد در روح ما تأثیرى ژرف ایجاد شود؟ بى شک دینى که اساسش بر رشد و تعالى روح و ارزشهاى والاى انسانى است، توصیه هاى آن نیز به دنبال چنین هدفى است. در واقع انسان با تفکر و تأمل در جهان خلقت و دریافت نشانه هاى متعدد عظمت آن بیشتر به خُردى خود پى مى برد. او در مى یابد در چه جهان گسترده و با چه ارتباط و نظم گسترده اى روبروست که او در این بین عنصرى بسیار کوچک است که در این جهان پهناور عمر کوتاه او و بدن بسیار خردش، چنان ارزشى ندارد که بخواهد لحظه اى به آن مغرور شود. مطالعه و تفکر و تأمل روح انسان را به کرنش در درگاه الهى مى کشاند و باعث مى شود تا به حقیقت جایگاه انسانى خود بیشتر وقوف یابد.
مطالعه و تأمل در مورد خداوند متعال و مبدأ عالم هستى باعث مى شود تا روحِ انسان به صورتى عمیق تر و روشن تر به موقعیت و جایگاه خود پى برد. در این طریق است که انسان نه تنها درمى یابد کسى هست که اصل هر چیزى از اوست و خود را به صورتى کامل وابسته به آن مى بیند. براى چنین انسانى هستى نه لحظات زودگذر و گذران عمر فانى، بلکه در یک ارتباط عمیق و پرشکوه با اصل هستى خواهد بود. از این رو، مطالعه درباره خداوند متعال بزرگ ترین تأثیر در رشد و تعالى روح آدمى دارد و باعث مى شود تا نیروى فکر انسان به والاترین امکانات خود دست یابد.
1.(سوره اعراف آیه 184)
2. سفینة البحار، جلد2، ماده «فکر» صفحه 382.