شخصیت و منش

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
زندگی در پرتو اخلاق
قرآن و تربیت رابطه تربیت و شخصیت

   واژه « شخصیت » از واژه هایى است که تنها در محیط بحثهاى علمى و روانشناسى و اخلاقى بکار نمى رود بلکه توده مردم نیز در سخنان روزانه خود همواره روى آن تکیه مى کنند و تقریباً هرکس معنى آن را ـ  اجمالا  ـ مى داند ولى با اینهمه ، تعریف دقیق و روشن و تفصیلى کلمه « شخصیت » کار دشوارى است و به همین دلیل روانشناسان امروز تعاریف بسیار مختلفى براى آن نموده اند و عجیب اینکه به گفته یکى از روانشناسان صدها تعریف براى این کلمه از طرف دانشمندان شده است که هرکدام از زاویه خاصى این مفهوم پیچیده را مورد مطالعه قرار مى دهد .

   از میان تعریفهایى که براى آن شده تعاریف زیر را مى توان مورد توجه قرار داد :

   1 ـ « شخصیت : مجموع تمام تأثیرهایى است که فرد در جامعه دارد » ، و بعبارت دیگر « شخصیت هر فرد همان تأثیر اجتماعى اوست »(1) .

   اشکال این تعریف و امثال آن ، تنها از این نظر نیست که وجود شخصیت را در افرادى که اثر اجتماعى ندارند ( مانند افراد منزوى و گوشه گیر ، یا از کار افتاده ) انکار مى کند ، بلکه بیشتر از این نظر است که شخصیت در این تعریف تنها جنبه « عملى » دارد نه « وصفى » در حالى که معمولا شخصیت جزو کیفیات روحى شمرده مى شود .

   2 ـ « شخصیت : کیفیت عمومى رفتار فرد است که در عادتهاى مشخص ، فکر و تعبیر ، امیال ، طرز عمل و فلسفه زندگى او آشکار مى گردد » .

   این تعریف که از « مارکویس » روانشناس معروف نقل شده گرچه اشکال انکار شخصیت را در افراد منزوى ندارد ولى از این نظر که به شخصیت جنبه فعلى یا انفعالى و خلاصه تأثیر و تأثر خارجى داده است ، با آن شریک است .

   3 ـ تعریف دیگرى که از طرف عده اى از روانشناسان عنوان شده این است که : « شخصیت : نظم داخلى انگیزه ها ، انفعالها ، ادراکها و یادآوریهاست که روش انسان را در رفتار معین مى کند » .

   این تعریف چون به جنبه درونى و وصفى شخصیت توجه دارد از اشکالات گذشته خالى است ; ولى اگر بگوییم : « شخصیت عبارت است از مجموعه صفات و حالات و روحیاتى که داراى ارزش انسانى است و مى تواند مبدأ آثار خارجى فردى و اجتماعى ارزشمندى گردد » به مفهوم واقعى نزدیکتر خواهد بود .

   

منش :

بسیارى از روانشناسان « منش » و « شخصیت » را به یک معنى استعمال کرده اند و هر دو را حاکى از یک واقعیت مى دانند ، ولى بعضى از روانشناسان اخیر میان این دو اصطلاح تفاوت قائل شده اند و اصطلاح « منش » را براى جنبه هاى اخلاقى و ملکات فاضله و رذائل ، انتخاب نموده اند ; بعبارت دیگر منش براى ارزیابى شخصیت با مقیاسهاى اخلاقى یعنى خوبى و بدى است در حالى که شخصیت را معرّف تمام کیفیات روحى و اخلاقى و عقلى و عاطفى و حتى بدنى مى دانند . البته در نامگذارى و جعل اصطلاح ، گفتگو و ایرادى نیست مخصوصاً از طرف اهل هر فن نسبت به فن خود ولى از نظر ریشه لغت در فارسى متداول امروز این دو کلمه یک واقعیت را مى رساند .

 

   زیرا شخصیت ، مجموعه صفات و کیفیاتى است که انسان در پرتو آن « شخص ویژه اى » مى شود که با دیگران تفاوت خواهد داشت . و « منش » که در اصل از کلمه « من » گرفته شده نیز همین معنى را مى رساند ، اگرچه در استعمالات معمولى و در کتب لغت به معنى « سرشت » ، « خو » و « طبیعت » نیز آمده است .

 


1 . روانشناسى رشد ، صفحه 453 .

 

قرآن و تربیت رابطه تربیت و شخصیت
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma