3 ـ پاسخ بدى به نیکى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
زندگی در پرتو اخلاق
2 ـ عفو و گذشت 4 ـ ترک خشونت

   در منابع اسلامى اعم از قرآن و احادیث اشاره به مرحله مهمتر و بالاترى از عفو و گذشت شده و آن اینکه « بدى را با نیکى پاسخ گویند ! » .

   این عمل بدون شک عالیترین تجلیات روح انسانى است و نیاز به پرورش اخلاقى و لطافت خاص روحى دارد و اثر معجزه آسایى در نرم کردن دلهاى مملوّ از عداوت دارد .

   و نیز بهترین « درسى » است که مى توان به افراد متجاوز و مجرم داد ، بعلاوه تنها « مجازاتى » است که هیچ گونه واکنش نامطلوبى در افراد مجرم ایجاد نمى کند و آنها را به تجاوز جدید دعوت نمى نماید .

   مجموعه این جهات است که آن را به صورت یکى از مؤثرترین طرق براى پایان دادن به خصومتها و عداوتها درآورده است .

   در قرآن مجید مى خوانیم :

( ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ اَحْسَنُ فَاِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَداوَةٌ کَاَ نَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ * وَما یُلَقّیها اِلاَّ الَّذِینَ صَبَرُوا وَما یُلَقّیها اِلاّ ذُو حَظّ عَظیم )(1)

بدى را با نیکى دفع کن ، ناگاه ( خواهى دید ) همان کسى که میان تو و او دشمنى است ، گویى دوستى گرم و صمیمى است ! امّا جز کسانى که داراى صبر و استقامتند به این مقام نمى رسند . و جز کسانى که بهره عظیم ( از ایمان و تقوا ) دارند به آن نایل نمى گردند .

   در آیه نخست به اثر معجزآساى « دفع به احسن » ( پاسخ گفتن بدى به نیکى ) اشاره شده که در پرتو آن مى توان بزرگترین دشمنان را به دوستان صمیمى تبدیل نمود .

   سپس در جمله بعد تأکید شده وصول به این مقام تنها درخور آنهاست که بهره وافرى از ایمان و تقوا و فضائل اخلاقى و سهم بزرگى از صبر و استقامت در برابر تمایلات نفسانى دارند ، و این هر دو حقیقتى است غیر قابل انکار .

   اثر عجیب « دفع به احسن » در پایان دادن به خصومتها در حقیقت از اینجا ناشى مى شود که افراد متجاوز همواره در انتظار انتقام از ناحیه طرف مخالف هستند و اى بسا وجداناً خود را نیز مستحق چنین انتقامى بدانند ، اما هنگامى که بر خلاف این « انتظار » و این « استحقاق » پاسخ کار بد آنها با نیکى داده شود ، نیروى نهفته وجدان آنها برانگیخته شده و از درون در برابر خود آنها صف آرایى مى کند ، وجدان آنها این را دلیل بر بى گناهى و پاکى طرف مقابل و گناهکارى و آلودگى خود آنها ، مى شمارد و آنها را براى تغییر روش تحت فشار شدید قرار مى دهد ، این فشار بقدرى شدید است که کمتر کسى مى تواند آن را نادیده گرفته و باز به همان روش خصومت آمیز خود ادامه دهد و به همین دلیل غالب دشمنان با این طریق روش خود را تغییر مى دهند و انعطاف پذیر مى شوند .

   در تعبیرات جالب و لطیفى که در اخبار پیغمبراکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) و ائمه هدى (علیهم السلام) در مورد این صفت برجسته نقل شده آن را به عنوان یکى از بزرگترین و عالیترین صفات انسانى معرفى نموده است :

1 ـ قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله علیه وآله وسلم) فِی خُطْبَتِهِ : « اَلا اُخْبِرُکُمْ بِخَیْرِ خَلائِقِ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ ؟ اَلْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَکَ ، وَ تَصِلُ مَنْ قَطَعَکَ ، وَ الاِْحْسانُ اِلى مَنْ اَساءَ اِلَیْکَ ، وَ اِعْطاءُ مَنْ حَرَمَکَ »(2)

پیغمبر (صلى الله علیه وآله وسلم) در یکى از سخنرانیهایش فرمود : مى خواهید شما را از بهترین اخلاق دنیا و آخرت آگاه سازم ؟ عفو از کسى که به تو ستم کرده ، و پیوند با کسانى که با تو قطع رابطه کرده اند ، نیکى به آن کس که بر تو بدى کرده ، و بخشش به آن کس که محرومت ساخته است .

   طبق این حدیث که پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) آن را در مجمعى از مسلمانان بعنوان یک درس عمومى بیان فرموده ( تعبیر به خطبه گواه این معنى است ) بهترین اخلاق این جهان و آن جهان « گذشت » و « دفع سیّئه به حسنه » است ; و از این چهار جمله که در حدیث ذکر شده ، سه جمله مربوط به دفع سیّئه به حسنه و تنها یک جمله مربوط به عفو و گذشت مى باشد .

2 ـ عَنْ اَبِی جَعْفر ( الْباقِرِ ) (علیه السلام) : « ثَلاثٌ لا یَزِیدُ اللهُ بِهِنَّ الْمَرْءَ الْمُسْلِمَ اِلاّ عِزّاً : الصَّفْحُ عَمَّنْ ظَلَمَهُ ، وَ اِعْطاءُ مَنْ حَرَمَهُ ، وَالصِّلَةُ لِمَنْ قَطَعَهُ »(3)

سه چیز است که براى مسلمان غیر از عزّت نمى آورد : گذشت از کسى که به او ظلم کرده ، و بخشش به کسى که او را محروم ساخته ، و پیوند با کسى که از او بریده است .

   در حدیث فوق نیز سه کار وسیله عزّت و قدرت شمرده شده که دو قسمت آن مربوط به دفع سیئه به حسنه و یک قسمت مربوط به عفو و گذشت مى باشد .

   اشتباه نشود ، عفو و گذشت را هرگز نباید با تسلیم در برابر دشمن ستمگر اشتباه کرد ، چه اینکه تسلیم نشانه ناتوانى و فقدان شخصیت و ذلت است ، اما گذشت نشانه بزرگوارى و شخصیت مى باشد ; عفو و گذشت همیشه در مسائل شخصى است ، در برابر کسى که انسان قدرت بر انتقام از او دارد ، نه در مسائل اجتماعى و حقوق جامعه ، حتى اگر گذشت در مسائل شخصى و حقوق فردى سبب جرأت طرف گردد در چنین مواردى نیز گذشت صحیح نیست .

 


1 . سوره فصّلت ( 41 ) آیه 34 و 35 .

2 . مجلسى ، بحار الانوار 71 / 399 .

3   مجلسى ، بحارالانوار ، جلد71 ، صفحه403 .

 

2 ـ عفو و گذشت 4 ـ ترک خشونت
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma