3 ـ برانگیختن عواطف مثبت

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
زندگی در پرتو اخلاق
2 ـ ترک خودخواهى 4 ـ ایمان به گفتار خود

   همانطور که در بحث سابق نیز اشاره شد باید همواره کوشید که در طرح مسائل زمینه هایى پیش نیاید که عقل و عواطف در دو جناح متضاد قرار گیرند بلکه بعکس باید کوشید که حتّى عواطف در طرح مسائل بى تفاوت نماند بلکه در همان سمت قرار گیرد که عقل قرار گرفته است ، تا قدرت کشش عقل را ـ  همانند قدرت جاذبه ماه در جزر و مد که گاهى بخاطر همسو بودن با نیروى جاذبه خورشید افزون مى گردد  ـ بیشتر کند و براى نیل به این مقصود باید از طرق زیر براى برانگیختن عواطف استمداد جست .

   1 ـ نام هرکس مطبوع ترین کلمه و موزون ترین نغمه ها براى اوست ، باید از ذکر نام او با احترام براى برانگیختن عواطفش استمداد جست و در میان نامها آنچه بیشتر مورد علاقه و موجب احترام اوست باید انتخاب کرد . در روایات نیز داریم که انسان را در پیش روى او باید با « کنیه » نام برد(1) ( کنیه ، احترام آمیزترین اسامى در نزد عرب است ) .

   در حالات پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) نیز نقل شده که او هرکس را به بهترین نام صدا مى کرد و حتى براى کسانى که کنیه اى نداشتند خود او کنیه مناسبى انتخاب مى فرمود .

   2 ـ باید به افراد مجال داد نخست سخنان خود را بگویند و با کمال دقت به سخنان آنها باید گوش داد . این عمل پیش از هر چیز نشان مى دهد که شخص به راستى پى جوى حقیقت است ، بعلاوه دلسوز نیز هست و براى افکار طرف مقابل احترام و شخصیت قائل مى باشد ; و هریک از این امور سهم مؤثرى در برانگیختن مثبت عواطف او دارد .

   و از همه اینها گذشته هرکس بطور طبیعى تمام نیروى خود را قبل از هر چیز متمرکز در بیان عقیده و استدلالات خود مى نماید و تمام فکرش این است که آنچه را در مغز خود دارد آشکار سازد و مسلّم است که در چنین موقعى هیچگونه آمادگى براى پذیرش حرف دیگران ندارد ، بنابراین بیان مطالب و ذکر استدلالات ما پیش از آنکه او تخلیه کامل گردد ، درست به این مى نماید که در زمین پر از خار و خاشاک بخواهیم بذرافشانى کنیم .

   و از همه گذشته بسیار مى شود که افراد عقده هایى دارند که با ذکر مطالبشان گشوده مى شود و بصورت یک فرد عادى آماده شنیدن حرف حق درمى آیند . در حالات پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) و ائمه هدى (علیهم السلام) نیز مى خوانیم که آنها کاملا مجال سخن به طرف مى دادند .

   3 ـ ابراز اشتیاق به آنچه مورد علاقه اوست و سخن گفتن از آنها در تحریک عواطف افراد سهم بسزایى دارد . در حالات پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم)مى خوانیم گاهى که با بعضى از یاران تنها مى شدند از مسائل خانوادگى و همسر و فرزندان و آنچه مورد علاقه آنها بود سؤال مى کردند .

   4 ـ موارد قابل تحسین یا قابل قبول گفتار طرف را باید یادآور شد و از آن با اهمیت مناسب خود یاد نمود تا روح وى آماده پذیرفتن نقاط ضعف و اشتباه گردد .

   5 ـ دلسوزى عملى ، به معنى واقعى ، یکى از مهمترین عوامل برانگیختن عواطف دیگران و آماده ساختن زمینه فکرى آنان براى پذیرش مسائل اصولى است . آنها اگر دلسوزى عملى از گوینده اى ببینند ممکن است سخنان او را حتى اگر استدلالات آن کاملا مورد قبول آنان نباشد بپذیرند و فکر و فهم خود را تخطئه کنند و به خود بقبولانند که نظرات او صائب و هرگونه پیشنهاد او به نفع آنان مى باشد .

   اگر سخنان پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) با آن استقبال عجیب مواجه مى شد یک دلیل آن این بود که هرکس او را دلسوز واقعى خود تشخیص مى داد تا آنجا که عدم گرایش بعضى از مردم به راه حق بصورت عقده مهلکى در وجود پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) خودنمایى مى کرد :

( فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلى آثارِهِمْ اِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِیثِ اَسَفًا )(2)

گویى مى خواهى بخاطر اعمال آنان خود را از غم و اندوه هلاک کنى اگر به این گفتار ایمان نیاورند .

   و در سیره آن حضرت مى خوانیم :

« وَلا یَأْتِیهِ اَحَدٌ حُرٌّ اَوْ عَبْدٌ اَوْ اَمَةٌ اِلاّ قامَ مَعَهُ فِی حاجَتِهِ »(3)

هرکس نزد او مى آمد ، چه آزاد و چه برده و کنیز ، همراه او برمى خاست و براى انجام کارش به او کمک مى نمود .

   6 ـ طرز یادآورى اشتباهات باید آنچنان باشد که اگر عواطف طرف را به نفع گوینده برانگیخته نکند ، لا اقل جریحه دار هم ننماید ، به همین دلیل باید تا آنجا که ممکن است اشتباهات را از طریق غیرمستقیم تذکر داد .

   داستان معروف تعلیم وضو دادن امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) به پیرمردى که وضو درست نمى گرفت یکى از لطیفترین و روشنترین نمونه هاى « روش غیرمستقیم » است .

   عباراتى از قبیل « آیا فکر نمى کنید اگر چنین باشد بهتر است ؟ » « آیا بهتر این نیست که چنین کنیم ؟ » و « من گاهى کار خود را به این صورت انجام مى دهم » و مانند اینها همه عباراتى است که مى تواند اشتباهات را بطور غیر مستقیم یادآور شود و نتیجه عالى از آن عاید گردد .

   7 ـ هرگز نباید حس لجاجت کسى را بى جهت برانگیخت و اگر درباره موضوعى که مورد اصلى بحث نیست اصرار دارد یا از چنین موضوعى انتقاد مى کند ، بجاى مخالفت باید با او در انتقاد یا تعریف و دفاع از آن بطور صحیح هماهنگى شود ، این عمل او را کامل خلع سلاح کرده و دعوت به تفکر بیشتر مى کند .

   مثلا اگر ما مى خواهیم کسى را بسوى اسلام دعوت کنیم و ببینیم او درباره مسلمانان و وضع آنها تفکر منفى دارد و روى آن سخت ایستاده است نباید از وضع مسلمین زیاد دفاع کنیم بلکه خود ما نیز با او هماهنگ شده پاره اى از انتقادات اصولى را ذکر کنیم ( البته بدون زیاده روى و افراط ) و سپس مطلب اصلى خود را گرفته دنبال نماییم ، مسلماً زودتر به نتیجه خواهیم رسید .

 



1 . حرّ عاملى ، وسائل الشیعه ، جلد 8 ، باب 5 ، از ابواب احکام العشرة .

2 . سوره کهف ( 18 ) آیه 6 .

3 . مجلسى ، بحار الانوار 16 / 226 .

 

2 ـ ترک خودخواهى 4 ـ ایمان به گفتار خود
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma