سوء ظن و بدبینى گذشته از زیانهاى اجتماعى از نظر فردى نیز زیانهاى فراوان و غیر قابل جبرانى دارد که در اینجا به چند قسمت مهم آن اشاره مى شود :
1 ـ بدبینى سرچشمه ناراحتى روح و عذاب جسم و اضطرابو نگرانى خاطر است . افراد بدبین غالباً ناراحتند و بر اساس توهماتى که درباره اشخاص و حوادث دارند فوق العاده رنج مى برند . آنها از معاشرت با افراد که یکى از وسایل عادى و مؤثر نشاط روحى است گریزانند زیرا کلمات یا کارهاى مردم را ـ مثلا ـ گوشه ها و نیشهایى براى خود فرض مى کنند !
از « درد دل کردن » که وسیله مفیدى براى تخفیف آلام و ناراحتیهاست مى ترسند ، زیرا فکر مى کنند ممکن است موجب افشاى اسرار آنها و یا مشکلات دیگرى گردد ! و به همین دلیل غالباً افسرده ، بى نشاط و غمگین هستند و تدریجاً بصورت یک موجود معطل و بى فایده درمى آیند .
اگر این حال « بدبینى » در انسان تشدید شود ، وضع وخیمى به خود خواهد گرفت ، کار به جایى مى رسد که انسان از همه چیز و همه کس مى ترسد و وحشت مى کند ، همه حوادث را به زیان خود مى بیند ، کارهاى عادى افراد را نقشه هایى بر ضد خود مى پندارد و همه را مصمم بر نابودى یا آزار خود تصور مى کند .
بدیهى است این حالت را باید جزو بیماریهاى روانى و خارج از علم اخلاق محسوب داشت .
اصولا تمام انحرافهاى اخلاقى تا زمانى که از حدود عادى تجاوز ننموده ، مربوط به علم اخلاق است و تنها مربیان اخلاقى باید به درمان آن برخیزند ; ولى هنگامى که از صورت معمولى ـ که در غالب مردم ممکن است یافت شود ـ خارج شد ، در این حالت صورت « بیمارى » به خود مى گیرد و از موضوع علم اخلاق بیرون مى رود . حسدهاى افراطى ، تکبرهاى افراطى ، کینه توزیهاى افراطى ، خودنماییهاى افراطى و مانند اینها همه داخل در این قسمت مى باشند .
جالب توجه اینکه در سوره منافقون ضمن بیان حالات منافقین ، موضوع سوءظن و بدبینى را یکى از صفات آنها شمرده و مى فرماید : آنها چنان گرفتار سوءظن هستند که :
( . . . یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَة عَلَیْهِمْ )(1)
هر فریادى از هر جا بلند شود بر ضدّ خود مى پندارند .
و یکى از عذابهاى دنیوى آنها همین است .
البته این نوع سوء ظن براى افراد نادرست طبیعى است زیرا آنها روى اصل « مقایسه به خود » تصور مى کنند دیگران از وضع آنان باخبرند و در مقام مجازات و انتقام از آنها مى باشند و لذا دائماً مى ترسند .
ضرب المثل معروف « اَلْمُرِیبُ خائِف » یا « اَلْخائِنُ خائِف ; افراد خائن مى ترسند » نیز از همین جا سرچشمه گرفته است .
2 ـ بدبینى درباره « خلق » گاهى منتهى به بدبینى و سوءظن درباره « خالق » مى شود و به اساس اعتقادات دینى انسان نیز سرایت مى کند . گاهى در « عدالت خدا » و گاهى در « قدرت خدا » تردید مى کند !
ممکن است در دعوت پیامبران الهى نیز تردید کند و در اعماق قلب خود دعوت آنها را یک نوع صحنه سازى براى حکومت بر مردم و جلب توده عوام تصور کند ، اگرچه ممکن است ظاهراً معتقد به اصول دینى باشد .
عدم تسلیم بسیارى از تبهکاران و منافقان در برابر دعوت انبیاء نیز ممکن است از همین جا ناشى شده باشد .
3 ـ افراد بدبین از صفاى روح غالباً بى بهره اند زیرا همیشه در دل خود مشغول غیبت افراد دیگرند ، و به همین ملاحظه بعضى از علماى اخلاق سوءظن را به عنوان « غیبت با قلب » عنوان نموده اند .
این بود قسمى از زیانهاى فردى سوءظن و بدبینى .
1 . سوره منافقون ( 63 ) آیه 4 .