آیا تهذیب نفس و بدست آوردن فضائل اخلاقى در اجتماع ، بهتر ممکن است یا در گوشه گیرى و انزوا ؟ این سؤالى است که بسیارى از خود مى کنند .
عده اى معتقدند انسان هرچه منزوى تر باشد از نظر اخلاقى سالمتر خواهد بود ، زیرا بسیارى از انحرافات و رذائل اخلاقى و یا اکثر آنها هنگام برخورد با دیگران بروز مى کند . حسد ، تکبر ، دروغ ، غیبت ، بهتان ، ریا و کینه توزى و امثال اینها همه بر اثر آمیزش با دیگران دامنگیر انسان مى شود ; کسى که با مردم سر و کار ندارد نه غیبت مى کند و نه غیبت مى شنود ; نه به کسى حسد مىورزد و نه محسود دیگران مى گردد ; نه مبتلا به ریاکارى مى شود و نه دروغ و نه کینه توزى و سوءظن پیدا مى کند .
طرفداران انزوا و گوشه گیرى که در میان آنها بعضى از علماى اخلاق و جمعى از زهّاد و عبّاد معروف دیده مى شوند علاوه بر دلیل فوق دلائل دیگرى هم بر فضیلت این عمل و تأثیر آن در بهبود اخلاق دارند .
آنها مى گویند : انسان هنگام گوشه گیرى بهتر مى تواند عبادت خدا کند و با حضور قلب به درگاهش مناجات و راز و نیاز نماید ; بهتر مى تواند در اسرار آفرینش و در رشته هاى مختلف علوم تفکر و اندیشه کند و حقایق را از غیر آن تشخیص دهد ; حبّ و بغضها و تشاجرها و جدال و مرائها که مانع از درک حقایق و واقعیات است در حال انزوا کمتر وجود دارد و لذا بسیارى از متفکران بزرگ در گوشه گیرى و انزوا بسر مى بردند .
علاوه بر این هنگام معاشرت و آمیزش با مردم ، انسان غالباً با صحنه هایى روبه رو مى گردد که براى او وظایف سنگینى ایجاد مى نماید و بسیار مى شود که انسان در انجام آن وظایف کوتاهى کرده و در نتیجه منحرف مى گردد ، مثلا موقع معاشرت و زندگى در اجتماع غالباً با منکرات و خلافکاریها و ترک معروفهایى روبه رو مى شویم که وظیفه امر به معروف و نهى از منکر ایجاب مى کند به مبارزه برخیزیم ، در حالى که اطمینان نداریم همیشه وظیفه خود را در این قسمت انجام دهیم پس چه بهتر که انزوا را اختیار کرده و از زیر بار این مسؤولیتها رهایى یابیم !
از همه اینها گذشته در آیات و روایاتى مدح عزلت و گوشه گیرى دیده مى شود ، به عنوان نمونه به چند آیه و روایت زیر توجه مى کنیم .
1 ـ ) فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَما یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ وَهَبْنا لَهُ اِسْحقَ وَیَعْقُوبَ وَ کُلاًّ جَعَلْنا نَبِیّاً ((1)
هنگامى که از آنان و آنچه غیر خدا مى پرستیدند کناره گیرى کرد ، ما اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم و هریک را پیامبرى ( بزرگ ) قرار دادیم .
این آیه دلالت دارد که موهبت فرزندانى که پیامبر باشند به ابراهیم هنگام عزلت و کناره گیرى بوده است .
2 ـ ) وَ اِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَما یَعْبُدُونَ اِلاَّاللهَ فَأْوُوا اِلَى الْکَهْفِ یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ ((2)
و ( به آنها گفتیم : ) هنگامى که از آنان و آنچه جز خدا مى پرستند کناره گیرى کردید ، به غار پناه برید ، که پروردگارتان ( سایه ) رحمتش را بر شما مى گستراند .
این آیه نیز دلالت دارد که اصحاب کهف پس از انزوا و گوشه گیرى از اجتماع ، مشمول لطف الهى شدند .
3 ـ « قِیلَ لِرَسُولِ اللهِ (صلى الله علیه وآله وسلم) : اَیُّ النّاسِ اَفْضَلُ ؟ قالَ : مُؤْمِنٌ مُجاهِدٌ بِنَفْسِهِ وَفِی سَبِیلِ اللهِ تَعالى . قِیلَ : ثُمَّ مَنْ ؟ قالَ : رَجُلٌ مُعْتَزِلٌ فِی شِعْب مِنَ الشِّعابِ یَعْبُدُ رَبَّهُ وَیَدَعُ النّاسَ فِی شَرِّهِ »(3)
به رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) عرض کردند : چه کسى از همه مردم بالاتر است ؟ فرمود : فرد باایمانى که با مال و جان خود در راه خدا جهاد مى کند . پرسیدند : پس از او چه کسى افضل است ؟ فرمود : کسى که در درّه کوهى از مردم کناره گیرى کرده خدا را پرستش مى کند و مردم از شرّ او درامانند ! .
این روایت نیز مقام انزوا و عزلت را بعد از مقام جهاد قرار داده و ستوده است .
4 ـ در مصباح الشریعه از امام صادق (علیه السلام) نیز نقل شده که فرمود :
« صاحِبُ الْعُزْلَةِ مُتَحَصِّنُ بِحِصْنِ اللهِ وَمُحْتَرِسٌ بِحَراسَتِهِ فَیا طُوبى لِمَنْ تَفَرَّدَ بِهِ سِرّاً وَعَلانِیَةً »(4)
گوشه گیران در قلعه الهى و تحت حفاظت پروردگار مى باشند ، خوشا به حال آنها که در آشکار و نهان با خدایند .
1 . سوره مریم ( 19 ) آیه 49 .
2 . سوره کهف ( 18 ) آیه 16 .
3 . فیض کاشانى ، محجة البیضاء 4 / 9 . راوى حدیث ابوسعید خدرى است و در حواشى احیاء العلوم آمده : « این حدیث متفق علیه است » .
4 . مجلسى ، بحار الانوار 70 / 110 .