فصل چهل و یکم: احکام دفاع و جهاد   

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
استفتائات جلد 1
3ـ حد قذف4ـ حدّ شرب خمر

سؤال 1161 ـ آیا در تقسیم متعارف کافر به ذمّى و حربى که غیر ذمّى را حربى مى دانند، مى توان به همه احکام آن ملتزم شد که کفّارى که در حکومت جمهورى اسلامى هستند، ذمّى و بقیّه در هر کجاى دنیا که باشند حربى باشند و همه اقدامات درباره کافر حربى درباره آنان جایز باشد، یا حربى اختصاص دارد به حالت محاربه و در غیر حالت جنگ، قسم سوّمى داریم که نه ذمّى و نه حربى است و جان و مال و عرض آنان که در جنگ نیستند محترم است؟

جواب: کافر، قسم سوّم و چهارمى نیز دارد و قسم سوّم آن کافر «معاهد» است و بسیارى از دول امروز که با ما روابط سیاسى دارند و با ما در حال جنگ نیستند مصداق آن محسوب مى شوند و مادام که به نحوى از انحا با مسلمین وارد محاربه نشوند همه چیز آنها وجان و مالشان محترم است، زیرا طبق تعهّداتى که از طریق روابط سیاسىو قوانین پذیرفته شده بین المللى با آنان داریم داخل در معاهد هستند. در ضمن باید توجّه داشت که کافر معاهد بر خلاف آنچه بعضى گفته اند زمان محدودى ندارد و شامل اهل کتاب و غیر اهل کتاب نیز مى شود. این نکته نیز قابل توجّه است که اهل کتاب در صورتى به عنوان کافر ذمّى شناخته مى شوند که در داخل کشورهاى اسلامى زندگى کنند، ولى اهل کتابى که در داخل کشور خودشان زندگى مى کنند آنها فقط جزء معاهد مى توانند باشند و پیمان ذمّه در مورد آنها مفهوم ندارد (مگر این که کشورى خود را در پناه کشور اسلامى قرار دهد) زیرا در احکام ذمّه قرائن زیادى وجود دارد که نشان مى دهد مربوط به اقلیّتهاى داخل کشورهاى اسلامى است.

قسم چهارم، کفّارى هستند که نه جزء کفّار ذمّى مى باشند و نه معاهد و نه حربى و در واقع در بى طرفى کامل نسبت به مسلمین به سر مى برند که مى توان آنها را کفّار بى طرف نامید که در دو آیه از قرآن به وضع آنها اشاره شده است، در سوره ممتحنه آیه 8 مى فرماید: (لاَیَنْهَاکُمُ اللّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِى الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إلَیْهِمْ إنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ) و سوره نساء آیه 90 بعد از اشاره به کفّار حربى مى فرماید: (اِلاَّ الَّذِینَ یَصِلُونَ إِلَى قَوْمِ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُمْ میِثَاقٌ أَوْ جَاءُوکُمْ مَاحَصِرَتْ صُدُورُهْم أَنْ یُقَاتِلُوکُمْ أَوْ یُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ ..... فَإِنِ اعْتَزَلُوکُمْ فَلَمْ یُقَاتِلُوکُمْ وَ ألْقَوا إِلَیْکُمْ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ عَلَیْهِمْ سَبِیلاً).

بنابر این که مراد از «القاى سلم» پیش گرفتن راه مسالمت آمیز باشد نه برقرارى پیمان صلح، زیرا تعبیر به القاى سلم تناسب با همین معنا دارد و آیه بعد نیز شاهد بر این مطلب است، به هر حال کافر بى طرف هم، جان و مال و ناموسش محفوظ است شرح بیشتر در مورد اقسام چهارگانه کافر نیاز به بحث مبسوط ترى دارد.

سؤال 1162 ـ آیا فقیه مبسوط الید مى تواند حکم به جهاد ابتدایى کند؟

جواب: باید طبق فتواى خودش عمل کند چون تقلید براى مجتهد حرام است.

سؤال 1163 ـ آیا کشتن کسى که به انسان حمله مى کند و یا سارقى که به منزل انسان آمده است جایز است؟

جواب: در صورتى که راهى جز کشتن او نباشد جایز است و خون او هدر است.

سؤال 1164 ـ مسأله اى براى من هنگام اشغال کویت توسط لشکر متجاوز عراق اتفاق افتاد لطفاً جواب این مسأله را بفرمایید ـ داستان از این قرار است که روز هشتم اشغال کویت وقتى که به خانه برگشتم یکى از سربازان عراقى را در خانه، در کنار برادر کوچکم دیدم از او سؤال کردم این شخص کیست؟ گفت: یکى از سربازان عراقى است که مردم کویت را مى کشند، ولى من به حرف او اعتنایى نکردم و به اطاق رفته به نماز ایستادم. در این هنگام آن سرباز با اسلحه گرم او را زد به طورى که خون از بدن او جارى شد ولى هنوز به زمین نیفتاده بود که من از ترس جان خود و خانواده آماده دفاع شدم و به او حمله کردم، از نظر شرعى این دفاع چگونه بوده است؟

جواب: اگر آن سرباز مهاجم قصد جان یا مال شما یا فرزندانتان را داشته، دفاع با هر وسیله اى جایز بوده است وخون او هدر است.

سؤال 1165 ـ اگر یک طایفه از شیعیان بر طایفه دیگر حمله مسلحانه نماید بطورى که خوف جان، مال و ناموس عدّه اى در آن باشد، آیا بر طایفه دیگر دفاع واجب است؟

جواب: آنها حق دارند از خود دفاع کنند ولى باید نهایت کوشش را براى جلوگیرى از این گونه درگیریها به عمل آورند تا کار به خونریزى نکشد.

سؤال 1166 ـ با توجّه به مسأله فوق اگر افراد یا مسئولین یکى از جناحها (در حالى که اسلحه با خود حمل نمى کرده و قاتل کسى هم نبوده) توسّط جناح دیگر ترور گردد حکم قاتل و مقتول چیست؟

جواب: هر کس، مؤمنى را عمداً به قتل برساند حکم او قصاص است ولى قصاص باید به وسیله حاکم شرع یا نماینده او انجام شود.

سؤال 1167 ـ پس از بیرون رفتن استعمار انگلستان از شبه قاره هند و تقسیم آن به ایالت مسلمان نشین جامو و کشمیر، بر خلاف مقرّرات تقسیم و خواست مسلمانان، این منطقه در نتیجه زورگویى و لشکرکشى زیر سلطه هند درآمد. مسلمانان براى حفظ مذهب، فرهنگ، ناموس و آزادى خود علیه متجاوز، قیام کرده اند و در این مبارزه به بدترین مصائب از جمله قتل عام، شکنجه، اسارت و غارت و حتى... گرفتار شده اند، آیا کشته شدگان مسلمانان در این مبارزه شهیدند و این حرکت جهاد محسوب مى شود؟

جواب: مادام که براى دفاع از جان و مال و ناموس مسلمین و اساس اسلام و مذهب اهل بیت(علیهم السلام) تلاش مى کنند عمل آنها جهاد است و آنها که دراین راه کشته مى شوند شهیدند، امّا باید سعى کنند از مجتهد یانماینده مجتهدى دستور بگیرند.

سؤال 1168 ـ اگر روشن شود که کالاهاى اسرائیلى را به نام کشورهاى دیگر مثل ترکیّه و قبرس و یا سایر کشورها، به کشورهاى اسلامى وارد مى کنند تا خریداران متوجّه نشوند که این کالاها اسرائیلى است چون مى دانند که اگر مسلمانان بدانند اسرائیلى است نمى خرند، حکم این فریب دادن مسلمانان چیست؟

جواب: در این فرض خرید این کالاها جایز نیست و جایز نیست که مسلمانان را فریب دهند و مسلمانان باید از هر کارى که باعث تقویت دشمن مى شود بپرهیزند.

سؤال 1169 ـ آیا براى آژانسهاى مسافرتى، جایز است که تورهاى مسافرتى به اسرائیل ترتیب دهند؟

جواب: برگزارى این تورهاى مسافرتى از اسباب تقویت دشمنان اسلام و تضعیف مسلمین است و این کار برهیچ مسلمانى جایز نیست.

سؤال 1170 ـ اگر آژانسهاى مسافرتى مرتکب چنین کارى بشوند آیا براى مسلمانان جایز است که از این آژانسها براى سفر به اسرائیل بلیط تهیه کنند؟

جواب: مانند جواب سابق است.

سؤال 1171 ـ بسیارى از بهائیهاى مقیم جمهورى اسلامى ایران اظهار مى دارند که ما تابع قوانین عمومى ایران بوده و هیچ تخلّفى را مرتکب نشده ایم لیکن متحمّل تضییع حقوق هستیم، آیا اصولا بهائیها، به خصوص بهائیهاى مقیم ایران اهل ذمّه محسوب مى شوند؟

جواب: مى دانیم مسأله بهائیگرى در شرایط کنونى تنها یک مسأله مذهبى نیست بلکه بیشتر جنبه سیاسى دارد و قرائن فراوانى در دست است که آنها به نفع بیگانگان فعالیّت مى کنند و دفاع شدید مجالس قانونگذارى بعضى از کشورهاى غربى از آنها از جمله این قرائن است. بنابراین در چنین شرایطى نمى توان با آنها به عنوان گروهى که مى خواهند در این مملکت زندگى مسالمت آمیز داشته باشند نگاه کرد و آنها در واقع محارب هستند.

سؤال 1172 ـ آیا جایز است که مسلمانى، کشورهاى غیراسلامى را وطن خود قرار دهد؟ آیا این تعرّب بعدالهجره نیست؟

جواب: اگر از کفر و فساد در امان است اشکال ندارد و این مصداق تعرّب بعد الهجره نیست، به خصوص این که بتواند کم کم با قول و فعل خود در آن جا مبلّغ اسلام باشد.

سؤال 1173 ـ آیا سفر به کشورهاى کفر و فساد براى ادامه تحصیل با احتمال ضعف دین خود یا همسر یا یکى از فرزندان، یا بى اعتنایى در بعضى از فرایض یا متأثر شدن به اخلاق و عادات آنها، جایز است؟

جواب: در فرض مسأله خالى از اشکال نیست.

سؤال 1174 ـ آیا پناهنده شدن به کشورهاى کفر به خاطر این که کارى در وطن خود گیر نمى آورد جایز است؟

جواب: اگر ضرورتى ایجاب کند و متأثر به آداب حرام آنها نشود، اشکالى ندارد.

سؤال 1175 ـ آیا سفر به کشورهاى غیرمسلمان براى گذراندن تعطیلات واستراحت و اطّلاع برفرهنگ آن کشورها، با احتمال وقوع در حرام یا ضعف اعتقادات خود یا همسر یا فرزندان یا متأثر شدن از اخلاق مردم آن مملکت جایز است؟

سؤال 1176 ـ آیا جایز است که مسلمان به بلاد کفر و فساد مهاجرت کند و در آن جا کار کند و تخصّص و فنّ خود را در اختیار کفّار قرار دهد؟

جواب: مغزهاى متفکّر مسلمین و افراد متخصّص آنها، باید در خدمت کشورهاى اسلامى باشند ولى در موارد ضرورى اگر باعث تقویت کفّار و ضعف مسلمانان نشوند و متأثّر به آداب حرام آنها نگردند اشکالى ندارد و اگر بتوانند با قول و فعل خود مبلّغ اسلام در آن مناطق باشند کار خوبى خواهد بود.

سؤال 1177 ـ آیا زن حقّ مخالفت با شوهرش را دارد که به بلاد کفر نرود؟

جواب: اگر رفتن به آن جا به دین و اعتقاد و اخلاقش ضربه مى زند، مخالفت او جایز است.

سؤال 1178 ـ آیا فرزند مى تواند در رفتن به بلاد کفر با پدر و مادرش مخالفت کند؟

جواب: مانند جواب سابق است.

سؤال 1179 ـ آیا مبلّغ دینى در صورتى که احتمال ضعف دین همسر و فرزندانش را بدهد مى تواند براى تبلیغ به بلاد کفر سفر کند؟

جواب: مجرّد احتمال کافى نیست مگر این که احتمال قوى باشد و در این گونه مسائل که مربوط به تبلیغ اسلام است نباید وسوسه به خرج داد.

سؤال 1180 ـ آیا مسلمان مى تواند با فرض احتمال ضعف دین خود یا خانواده اش، براى معالجه طولانى به بلاد کفر مسافرت کند؟

جواب: از جواب سابق روشن شد.

3ـ حد قذف4ـ حدّ شرب خمر
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma