موانع خودشناسى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
اخلاق در قرآن جلد 1
تفسیرهاى هفتگانه براى حدیث مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُعبادت و نیایش روح را پرورش مى دهد

نخستین گام براى درمان بیماریهاى جسمى شناخت بیماریهاست; به همین دلیل، امروز که از طریق آزمایشهاى مختلف مى توان به وجود بیماریهاى گوناگون و کمّ و کیف آنها آگاه شد راه درمان آسانتر است، با پرتونگارى و عکس بردارى از شکستگى استخوانها، طبیب جرّاح قدرت مى یابد که دقیقاً به سراغ محل آسیب دیده برود و به درمان آن بپردازد; و با تجزیه دقیق خون و ترشّحات بدن از وجود هرگونه عامل بیمارى آگاه مى شود.

در بیماریهاى روحى و آلودگیهاى اخلاقى نیز مطلب دقیقاً همین گونه است.

تا به کمک طبیبان مسیحا دم اخلاق و راهنماییهاى سودمند رهروان این راه، ریشه هاى رذائل اخلاقى را در خود نشناسیم چگونه مى توان بر درمان آن دست یافت!

ولى بسیارى از مردم را مى بینیم که علائم بیماریهاى جسمانى خطرناک را نادیده مى گیرند چرا که حبّ ذات به آنها اجازه نمى دهد به بیمارى مهمّى در خود اعتراف کنند; این گریز از واقعیّت غالباً بسیار گران تمام مى شود و انسان زمانى مجبور به اعتراف مى شود که گاه کار از کار گذشته و کار درمان مشکل یا غیر ممکن شده است!

در بیماریهاى اخلاقى نیز مطلب همین گونه است; غالباً خود خواهى و حبّ ذات مانع از شناخت صفات رذیله و پذیرفتن عیوب اخلاقى خویش و اعتراف به آن است. بسیار دیده شده که گروهى از مردم در برابر صفات نکوهیده خود در مقام توجیه برمى آیند و خود را فارغ و پیراسته از عیوب و نقائص معرّفى مى کنند و با این توجیهات نادرست راه درک واقعیّتها را بر خود مى بندند.

خود شناسى و اعتراف به عیوب خویش شجاعت و شهامت و عزم راسخ و اراده آهنین لازم دارد، وگرنه انسان سعى خواهد کرد بر عیوب خویش سرپوش نهد و اگر عیبى از پرده برون افتاد با تردستى آن را براى همه حتّى خودش توجیه نماید!

آرى! گاه آشنایى با عیوب خویش وحشتناک است و بسیارى از مردم حاضر نیستند تن به این وحشت بدهند; همان گونه که حاضر نیستند به بیمارى وحشتناک جسمى خود اعتراف کنند ولى این گریز از واقعیّت بسیار گران تمام مى شود و انسان باید بهاى سنگینى را در برابر آن بپردازد!

به هر حال، مانع اصلى خود شناسى حجاب و پرده حبّ ذات و خود خواهى و خود برتر بینى است، و تا این پرده ها کنار نرود خودشناسى ممکن نیست; و تا انسان خود شناسى نکند و به نقاط ضعف خویش آگاه نگردد، راه تهذیب اخلاق به روى او بسته خواهد بود.

هشدارهایى که در این زمینه از سوى پیشوایان بزرگ اسلام داده شده گواه زنده این مدّعاست.

در خبرى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «اِذا اَرادَ اللّهُ بِعَبْد خَیْراً فَقـَّهَهُ فِى الدِّینِ وَ زَهَّدَهُ فِى الدُّنیا وَ بَصَّرَهُ عُیُوبَهُ; هنگامى که خدا اراده نیکى درباره بنده اى کند او را در امور دین آگاه و در امور دنیا زاهد و نسبت به عیوبش آگاه مى سازد!»(1)

حضرت على(علیه السلام) در گفتار کوتاه و پر معنى دیگرى مى فرماید: «جَهْلُ الْمَرْءِ بِعُیُوبِهِ مِنْ اَکْبَرِ ذُنُوبِهِ; ناآگاهى انسان نسبت به عیوبش از بزرگترین گناهان اوست.»(2)

اکنون این سؤال پیش مى آید که چگونه انسان مى تواند حجاب خود خواهى را بدَرَد و به عیوب خویش آشنا شود؟

مرحوم فیض کاشانى در این زمینه بحث مفید و راهگشایى دارد; مى گوید، براى پى بردن به عیوب خویش چهار راه است:

نخست این که: به سراغ استادى برود که آگاه از عیوب نفس است و بر خفایا و آفات اخلاقى آگاهى دارد، او را حاکم بر نفس خویش سازد و از ارشادات او بهره گیرد، و این در زمان ما کم است!

دوم این که: دوست راستگوى آگاه با ایمانى جستجو کند و او را مراقب خویش سازد تا احوال و افعال او را مورد بررسى دقیق قرار دهد; هرگاه اخلاق و افعال ناپسند و عیوب پنهان و آشکارى از او ببیند به او اطّلاع دهد، همان گونه که بعضى از بزرگان دین مى فرمودند: «رَحِمَ اللّهُ امْرَءً اَهْدى اِلَىَّ عُیُوبى; خدا رحمت کند کسى که عیوب مرا به من هدیه کند.»(3) (تعبیر به هدیه تعبیر جالبى است که دلیل بر اهمّیّت فوق العاده این مطلب است) ... ولى این گونه افراد نیز کم اند زیرا دوستان غالباً مداهنه و مجامله مى کنند، و بعضى بعکس به خاطر حسد عیوب را بیش از اندازه بزرگ مى سازند. به داوود طائى(4)گفتند: چرا از مردم کناره گیرى کردى و با آنها آمیزش ندارى؟ گفت: من چه کنم با کسانى که گناهان مرا از من پنهان مى کنند!

آرى! افراد دیندار شدیداً علاقه داشتند که با استفاده از نصیحت دیگران از عیوبشان آگاه شوند; ولى امروز کار ما به جایى رسیده که منفورترین افراد نزد ما کسانى هستند که ما را نصیحت مى کنند و از عیوبمان آگاهمان مى سازند; نه تنها از تذکّرات آنها خوشحال نمى شویم، بلکه به مقابله با آنان بر مى خیزیم و مى گوییم: تو خود نیز داراى این عیوبى، و چنین و چنان کردى، کینه او را به دل مى گیریم، و از نصایح او محروم مى مانیم!

طریق سوم آن است که: انسان عیوبش را از زبان دشمنانش بشنود، چرا که دشمنان با دقّت تمام مراقب لغزشها و عیوب انسانند; به همین دلیل، گاهى انسان از دشمن کینه توزش بیش از دوست متملّق و چاپلوسش بهره مى گیرد.

طریق چهارم این است که: انسان با مردم معاشرت کند، آنچه را از صفات آنها نکوهیده مى بیند در مورد خودش نیز بررسى کند که آیا او نیز داراى این صفات نکوهیده هست یا نیست؟ زیرا مؤمن آیینه و مرآت مؤمن است، و مى تواند عیوب خویش را با مشاهده عیوب دیگران ببیند. به عیسى بن مریم(علیه السلام) گفتند چه کسى تو را ادب آموخت؟ گفت کسى مرا ادب نیاموخت ولى من جهل جاهل را دیدم و در نظر ناپسند آمد و از آن دورى نمودم. (داستان معروف لقمان را که به او گفتند ادب را از که آموختى گفت از بى ادبان تعبیر دیگرى از این مطلب است.)(5)

* * *


1. نهج الفصاحه، صفحه 26 ـ شبیه همین معنى از امام صادق(علیه السلام) در اصول کافى، جلد 2، صفحه 130 آمده است.

2. بحارالانوار، جلد 74، صفحه 419.

3. این حدیث در کتاب «تحف العقول» در کلمات قصار امام صادق(علیه السلام) به این صورت نقل شده: اَحَبُّ اِخْوانى اِلَىَّ مِنْ اَهْدَى اِلَىَّ عُیُوبىِ (محبوبترین برادران دینى نزد من کسى است که عیوب مرا به من هدیه کند.)

4. داود بن نصیر طائى را از بزرگان فقها و زهّاد و عبّاد قرن دوم هجرى شمرده اند و همطراز با ابراهیم ادهم و فضیل دانسته اند; (لغتنامه دهخدا).

5. محجّة البیضاء، جلد 5، صفحه 112 تا 114 (باتلخیص).

تفسیرهاى هفتگانه براى حدیث مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُعبادت و نیایش روح را پرورش مى دهد
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma