5 اخلاق و آزادى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
اخلاق در قرآن جلد 1
نکتهاعتقاد به جبر و مسائل ضدّ اخلاقى

در این که آیا اخلاق، آزادى انسان را محدود مى کند و این محدودیّت به سود یا زیان اوست؟ بحثهاى زیادى شده است، که به اعتقاد ما بسیارى از این بحثها ناشى از تفسیرهاى نادرستى است که براى معنى آزادى شده و مى شود، از جمله:

1 ـ گاه گفته مى شود: اخلاق از آن نظر که انسان را محدود مى کند مانع پرورش استعدادها است!

2 ـ و گاه گفته مى شود: اخلاق غرائز را سرکوب مى نماید تا سعادت واقعى فرد محقّق گردد، در حالى که اگر این غرائز لازم نبود، خدا آن را خلق نمى کرد!

3 ـ و گاه مى گویند: برنامه هاى اخلاقى با فلسفه اصالة اللّذّة مخالف است و مى دانیم هدف آفرینش همان «لذّت» است که انسان باید به آن برسد!

4 ـ و گاه در نقطه عکس آن گفته مى شود: اساساً بشر آزاد نیست و همیشه تحت عوامل جبرى گوناگونى قرار دارد; بنابراین، نوبتى به توصیه هاى اخلاقى نمى رسد!

5 ـ و بالاخره گاه مى گویند: بناى اخلاق دینى روى اطاعت فرمان خدا به خاطر ترس یا طمع است، و اینها جنبه ضدّ اخلاقى دارد!

این سخنان ضدّ و نقیض، از یک سو نشان مى دهد که ارزیابى صحیحى درباره اصل مفهوم آزادى نشده و از سوى دیگر، اخلاق دینى بویژه اخلاق اسلامى و پشتوانه هاى آن بخوبى مورد دقّت قرار نگرفته است.

به همین دلیل، باید نخست به سراغ مسأله آزادى برویم.

چرا انسان آزادى را با تمام وجودش مى طلبد؟ و چرا انسان باید آزاد باشد؟ اساساً آزادى چه نقشى در پرورش روح و جسم دارد؟ و در یک کلمه «فلسفه آزادى چیست»؟

پاسخ همه این سؤالات بطور خلاصه این است که: در درون وجود انسان، استعدادها و شایستگیها و نیروهاى بالقوّه اى نهفته شده که بدون آزادى هرگز شکوفا نمى شود، به همان دلیل که انسان خواهان شکوفایى استعدادها و تکامل است خواهان آزادى که وسیله نیل به آن است مى باشد.

ولى آیا این آزادى که باعث شکوفایى استعدادهاى خلاّق است آزادى بى قید و شرط است یا آزادى هدایت شده و توأم با برنامه ریزى؟

این مطلب را با ذکر یکى دو مثال مى توان توضیح داد:

باغبانى را فرض کنید که براى پرورش انواع گلها و میوه ها دامن همّت به کمر زده است، بذر افشانده، نهال غرس کرده و درختان را به موقع آبیارى مى کند، بدیهى است اگر این درخت در فضاى آزاد نباشد و از هوا و نور آفتاب و دانه هاى باران استفاده نکند و یا ریشه هاى آن در اعماق خاک آزادانه پیشرفت ننماید و با سنگ و موانع دیگر رو به رو شود هرگز نه گلى نصیب باغبان مى شود و نه میوه اى; بنابراین، آزادى ریشه ها و ساقه ها و شاخ و برگها براى شکوفا شدن استعدادهایشان ضرورى است.

امّا گاه ممکن است این درخت شاخه هاى اضافى نامناسبى پیدا کند، و یا از مسیر رشد واقعى منحرف و کج و معوج شود، باغبان قیچى باغبانى را به دست مى گیرد و بدون هیچ ملاحظه و ترحّمى شاخه هاى اضافى را که تنها فایده اش گرفتن نیروى درخت و تضعیف آن است قطع مى کند. هیچ کس نمى تواند به این باغبان اعتراض کند که چرا درخت را آزاد نگذاردى که هرگونه مى خواهد شاخ و برگ بیاورد.

و نیز درخت کج و معوج را با چوب صاف و مستقیم محکم مى بندد تا صاف شود و هیچ آدم عاقلى نمى تواند به او ایراد بگیرد چرا درخت را در بند کردى و جلو او را گرفتى; زیرا او در جواب مى گوید: درخت را باید آزاد گذاشت تا میوه هاى شیرین گلهاى زیبا دهد، نه آزادى در طریق انحراف و به هدر دادن نیروها!

در مورد انسان نیز همینطور است، او داراى استعدادهاى فوق العاده مهمّى است که اگر درست رهبرى شود، به بالاترین درجات تکامل مادّى و معنوى مى رسد، او آزاد است از استعدادهاى خلاّقش در این راه استفاده کند، ولى آزاد نیست که آنها را به هدر دهد، و در مسیرهاى کج و معوج نابود کند.

آنها که آزادى را به معنى عامّى که شامل هرگونه بى بندوبارى مى شود تفسیر کرده اند، در حقیقت معنى آزادى را نفهمیده اند، آزادى یعنى آزاد بودن در به کارگیرى نیروها در مسیرهایى که انسان را به هدفهاى والاترى (خواه مادّى یا معنوى) مى رساند.

در مثالى دیگر، آزاد بودن عبور از جادّه هاى کوچک و بزرگ براى رسیدن به مقصدهاى معلوم، هرگز مفهومش هرجومرج در رانندگى و بى اعتنایى به تمام مقرّرات آن نیست.

هیچ آدم عاقلى نمى گوید مقیّد بودن رانندگان به رعایت این مقرّرات مانند توقّف پشت چراغ قرمز، رعایت جادّه هاى یک طرفه، عبور از دست راست و مانند اینها، مخالف آزادى رانندگى است، و موجب محدودیّت رانندگان است، همه به چنین سخنى مى خندند و مى گویند آزادى باید در چارچوب مقرّراتى باشد که انسان را به مقصد برساند نه این که باعث اتلاف اموال و قتل و جرح نفوس و مانند آن شود و انسان هرگز به مقصد نرسد.

اساساً بسیارى از این آزادیهاى کاذب، نوعى اسارت قطعى است.

جوانى که از آزادى خود سوء استفاده کرده و گرفتار موادّ مخدر و اعتیادهاى کشنده دیگر شده است، در واقع اسیر است و با اعمالش حکم اسارت خود را امضا مى کند. آزادیهاى توأم با رعایت موازین اخلاقى به انسان آزادى واقعى مى دهد و از اسارت او در چنگال هوى و هوسهاى کشنده رهایى مى بخشد و چه جالب است در اینجا کلام مولى على(علیه السلام) که مى فرماید: «اِنَّ تَقْوَى اللّهِ مِفْتاحُ سَداد، وَذَخِیرَةُ مَعاد، وَعِتْقٌ مِنْ کُلِّ مَلَکَة، وَنَجاةٌ مِنْ کُلِّ هَلَکَة; تقواى الهى کلید گشایش هر درى است و ذخیره رستاخیز و سبب آزادى از هرگونه بردگى (شیطان) و نجات از هرگونه هلاکت!»(1)

از تحلیل فوق و مثالهاى بالا آزادى واقعى از آزادیهاى کاذب یا به تعبیر صحیحتر اسارتهایى تحت نام آزادى، شناخته مى شود; و جلو سوءِ استفاده از این مفهوم مقدّس را مى توان گرفت; و هیچ گاه کسى نمى تواند به بهانه این که اخلاق، انسان را محدود مى کند، ارزشهاى اخلاقى را زیر سؤال ببرد.

همچنین پاسخ کسانى که مى گویند اخلاق غرائز را سرکوب مى کند، در حالى که اگر این غرائز لازم نبود خدا آن را خلق نمى کرد، روشن مى شود.

غرائز آدمى همچون دانه هاى حیاتبخش باران است که از آسمان نازل مى شود، بى شک اگر لازم و مفید نبود خدا آن را از آسمان نازل نمى کرد، ولى این به آن مفهوم نیست که ما اجازه دهیم قطره هاى باران دست به دست هم دهند و سیلابى ویرانگر به وجود آورند، بلکه عقل و درایت مى گوید باید سدّى در مقابل آن کشید و دریچه ها و کانالها و نهرهایى به وجود آورد و این موهبت الهى را طبق برنامه و حساب به مزارع و باغها هدایت کرد غرائز آدمى نیز مانند این دانه هاى حیاتبخش باران است که اگر تحت برنامه و کنترل در مسیرهاى سازنده درنیاید مبدّل به سیلابى ویرانگر مى شود که همه چیز انسان را بر باد خواهد داد.

از آنچه در بالا آمد مى توان این نتیجه را به روشنى گرفت که اخلاق نه انسان را محدود مى کند و نه مانع پرورش انسانها است و نه غرائز خداداد را سرکوب مى نماید، بلکه کار اخلاق بهره گیرى از آزادى انسان در مسیر سعادت و رهبرى غرائز براى رسیدن به کمال مطلوب است.

با توجّه به این تفسیر که به نظر ما تفسیر صحیح آزادى است پاسخ بسیارى از سخنان مخالفان اخلاق روشن مى شود و نیازى به توضیح نیست.

* * *


1. نهج البلاغه، خطبه 230.

نکتهاعتقاد به جبر و مسائل ضدّ اخلاقى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma