گام چهارم: محاسبه

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
اخلاق در قرآن جلد 1
گام سوم: مراقبهگام پنجم: معاتبه و معاقبه (سرزنش کردن و کیفر دادن)

چهارمین گامى که علماى اخلاق براى رهروان این راه ذکر کرده اند، محاسبه است; و منظور این است که هر کس در پایان هر سال یا ماه و هفته و یا در پایان هر روز به محاسبه کارهاى خویشتن بپردازد، و عملکرد خود را در زمینه خوبیها و بدیها، اطاعت و عصیان، خدا پرستى و هوا پرستى دقیقاً مورد محاسبه قرار دهد، و درست مانند تاجر موشکاف و دقیقى که همه روز یا هر هفته و هر ماه و هر سال به حسابرسى تجارتخانه خود مى پردازد و سود و زیان خویش را از دفاتر تجارى بیرون مى کشد و ترازنامه و بیلان تنظیم مى کند، به یک محاسبه الهى و معنوى دست زند و همین کار را در مورد اعمال و اخلاق خویش انجام دهد.

روشن است محاسبه چه در امر دین باشد یا دنیا یکى از دو فایده مهم را دارد: اگر صورتحساب، سود کلانى را نشان دهد، دلیل بر صحّت عمل و درستى راه و لزوم تعقیب آن است; و هر گاه زیان مهمّى را نشان دهد دلیل بر وجود بحران و خطر و احتمالاً افراد مغرض و دزد و خائن و یا خطا کار و ناآگاه در تجارتخانه اوست که باید هر چه زودتر براى اصلاح آن وضع کوشید.

در این زمینه نیز در منابع اسلامى اعم از آیات و روایات اشارات پر معنایى دیده مى شود.

آیات زیادى از قرآن خبر از وجود نظم و حساب در مجموعه جهان آفرینش مى دهد، و انسانها را به دقّت و اندیشه در این نظم و حساب دعوت مى کند; از جمله، مى فرماید:

«وَ اَلسَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمیزانَ ـ اَنْ لاتَطْغَوا فى الْمیزانِ; آسمان را برافراشت و میزان و قانون در آن گذاشت، تا در میزان طغیان نکنید (و از مسیر عدالت و حساب منحرف نشوید)!»   (الرّحمن، آیات 7 و 8).

در جاى دیگر مى خوانیم: «وَ کُلُّ شَىْء عَنُدَهُ بِمِقْدار; و هر چیز نزد او (خدا) مقدار معینى (حساب روشنى) دارد..»    (سوره رعد، آیه 8).

و نیز مى فرماید: «وَ اِنْ مِنْ شَىْء اِلاّ عِنْدَنا خَزائـِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ اِلاّ بِقَدَر مَعْلُوْم; و خزائن همه چیز فقط نزد ما است و ما جز به اندازه معیّن آن را نازل نمى کنیم.»   (سوره حجر، آیه 21)

از سوى دیگر قرآن مجید در آیات متعدّدى از حساب دقیق روز قیامت خبر داده است; از جمله، از زبان لقمان حکیم خطاب به فرزندش چنین نقل مى کند: « یا بُنَىَّ اِنَّها اِنْ تَکُ مِثْقالَ حَبَّة مِنْ خَرْدَل فَتَکُنْ فى صَخْرَة اَو فِى السَّمواتِ اَو فِى الاَْرْضِ یَأتِ بِهَا اللّهُ اِنَّ اللّهَ لَطیفٌ خَبیرٌ; پسرم! اگر به اندازه سنگینى دانه خردلى (کار نیک یا بد) باشد و در دل سنگى یا در (گوشه اى) از آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت براى حساب) مى آورد; خداوند دقیق و آگاه است!»    (سوره لقمان، آیه 16).

و نیز مى فـرماید: « وَ اِنْ تُبْدُوا ما فى اَنْفُسِکُمْ اَو تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللّهُ; اگر آنچه را در دل دارید آشکار کنید یا پنهان نمایید، خداوند شما را بر طبق آن محاسبه مى کند.»    (سوره بقره، آیه 284).

این مسأله بقدرى مهم است که یکى از نامهاى روز قیامت، «یوم الحساب» است: «اِنَّ الَّـذینَ یَضِلـُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ لَهُـمْ عَذابٌ شَدیدٌ بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ; کسانـى کـه از راه خدا منحرف مى شوند، به خاطر فراموش کـردن روز حساب عـذاب شدیدى دارنـد!»     (سوره ص، آیه 26)

مسأله حساب در قیامت بقدرى روشن و آشکار است که انسان را در آنجا حسابرس خودش مى سازند، و به او گفته مى شود: «اِقْرَءْ کِتابَکَ کَفى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسیباً; (در آن روز به انسان گفته مى شود) نامه اعمالت را بخوان، کافى است که امروز خود حسابگر خود باشى!»    (سوره اسراء، آیه 14).

با این حال و با توجّه به این شرایط که همه چیز در دنیا و آخرت داراى حساب است، چگونه انسان مى تواند از حساب خویش در این جهان غافل بماند; او که باید فردا به حساب خود برسد چه بهتر که در این دنیا ناظر بر حساب خویش باشد; او که مى داند همه چیز در این جهان حساب و کتابى دارد چرا خود را از حساب و کتاب دور دارد؟!

بنابراین، مجموعه آیات فوق و مانند آن این پیام مهم را براى همه انسانها دارد که هرگز محاسبه را فراموش نکنید، و اگر مى خواهید بار شما فردا سبک باشد، در این جهان به حساب خویش برسید، پیش از آن که در آن جهان به حساب شما برسند.

 

در روایات اسلامى، مسأله از این هم گسترده تر است; از جمله:

1 ـ درحدیث معروف رسول خدا(صلى الله علیه وآله)مى خوانیم:«حاسِبُوا اَنْفُسَکُمْ قَبْلَ اَنْ تُحاسَبُوا وَ زِنُوها قَبْلَ اَنْ تُوزَنُوا وَ تَجَهّزُوا لِلْعَرْضِ الاَْکْبَرِ;خویشتن را محاسبه کنید پیش از آن که به حساب شما برسند و خویش را وزن کنید قبل از آن که شما را وزن کنند! (و ارزش خود را تعیین کنید پیش از آن که ارزش شما را تعیین نمایند) و آماده شوید براى عرضه بزرگ (روز قیامت)!»(1)

2 ـ در حدیث دیگر از همان حضرت خطاب به ابوذر مى خوانیم: « یا اَباذَرْ حاسِبْ نَفْسَکَ قَبْلَ اَنْ تُحاسَبَ فاِنَّهُ اَهْوَنُ لِحِسابِکَ غَدَاً وَزِنْ نَفْسَکَ قَبْلَ اَنْ تُوزَنَ ...; اى ابوذر! به حساب خویش برس، پیش از آن که به حساب تو برسند، چرا که این کار براى حساب فرداى قیامت تو آسانتر است، و خود را وزن کن پیش از آن که تو را وزن کنند!»(2)

3 ـ در حدیثى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: « ما اَحَقَّ لِلاِْنسانِ اَنْ تَکُونَ لَهُ ساعَةٌ لایَشْغَلُهُ شاغِلٌ یُحاسِبُ فِیْها نَفْسَهُ، فَیَنْظُرَ فیمَا اکْتَسَبَ لَها وَ عَلَیْها فى لَیْلِها وَ نَهارِها; چقدر شایسته است که انسان ساعتى براى خود داشته باشد، که هیچ چیز او را به خود مشغول نسازد و در این ساعت، محاسبه خویش کند و بنگرد چه کارى به سود خود انجام داده و چه کارى به زیان خود، در آن شب و در آن روز.»(3)

در این حدیث بوضوح مسأله محاسبه در هر روز، آن هم در ساعتى که فراغت بطور کامل حاصل باشد، آمده است; و این امر از شایسته ترین اموربراى انسان شمرده شده است.

4 ـ همین معنى درحدیث امام صادق(علیه السلام) به شکل دیگرى آمده است، مى فرماید:«حَقٌّ عَلى کُلِّ مُسْلِم یَعْرِفُنا، اَنْ یُعْرِضَ عَمَلَهُ فى کُلِّ یَوْم وَ لَیْلَة عَلى نَفْسِهِ، فَیَکوُنُ مُحاسِبَ نَفْسِهِ، فَاِن رَأى حَسَنَةً اسْتَزادَ مِنْها وَ اِنْ رأى سَیِّـئَةً اِستَغْـفَرَ مِنْها لِئَلاّ یُخْزى یَوْمَ الْقِیامَةِ; بر هر مسلمانى که معرفت ما را دارد لازم است که اعمال خود را در هر روز و شب، بر خویشتن عرضه بدارد، و حسابگر نفس خود باشد; اگر حسنه اى مشاهده کرد براى افزودن آن کوشش کند، و اگر سیّئه اى ملاحظه نمود از آن استغفار نماید، مبادا روز قیامت رسوا گردد!»(4)

5 ـ همین معنى از امام کاظم(علیه السلام) به گونه دیگرى روایت شده است; فرمود: «یاهِشامُ لَیْسَ مِنّا مَنْ لَمْ یُحاسَبْ نَفْسَهُ فى کُلِّ یَومِ فَاِنْ عَمِلَ حَسَنَةً اسْتَزادَ مِنْهُ وَ اِنْ عَمِلَ سَیِّئاً اِسْتَغْـفَرَ اللّهَ مِنْهُ وَ تابَ; کسى که هر روز به حساب خویش نرسد از ما نیست، اگر کار خوبى انجام داده از خدا توفیق فزونى طلبد (و خدا را بر آن سپاس گوید)و اگر عمل بدى انجام داده استغفار کند و به سوى خدا برگردد و توبه کند!»(5)

روایات در این زمینه فراوان است، علاقه مندان مى توانند براى توضیح بیشتر به مستدرک الوسائل، کتاب الجهاد، ابواب الجهاد النّفس، مراجعه نمایند(6).

این روایات بخوبى نشان مى دهد که مسأله محاسبه نفس در اسلام از اهمّیّت والائى برخوردار است، و کسانى که اهل محاسبه نفس نیستند، از پیروان راستین ائمّه اهل بیت(علیهم السلام) محسوب نمى شوند!

در این روایات به فلسفه و حکمت این کار نیز بروشنى اشاره شده است که این کار مى تواند مایه فزونى حسنات، و جلوگیرى از سیّئات و جبران آنها گردد، و از سقوط انسان در گرداب هلاکت و غرق شدن در دریاى غفلت و بى خبرى جلوگیرى کند.

راستى چرا ما با امور مادّى و معنوى حدّاقل یکسان برخورد نکنیم؟! امور مادّى ما حساب و کتاب و دفترروزنامه و دفتر انبار و دفتر کل و دفاتر دیگر دارد،ولى براى امور معنوى حتّى حاضر به یک حساب به اصطلاح سرانگشتى نیز نباشیم، در حالى که امور معنوى به درجات بالاتر و والاتر است و اصولاً قابل مقایسه با امور مادى نیست! به همین دلیل، در حدیث پر معنایى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «لایَکُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتّى یُحاسِبَ نَفْسَهُ اَشَدَّ مِنْ مُحاسَبَةِ الشَّریـکِ شَریْـکَهُ، وَ السَیِّدِ عَبْدَهُ ; انسان هرگز اهل ایمان نخواهد شد مگر این که در حسابرسى خویش سختگیر باشد; حتّى سختگیرتر از حساب شریک نسبت به شریکش و مولى نسبت به غلامش!»(7)

 

این موضوع به اندازه اى مهم است که حتّى جمعى از بزرگان کتابهائى در موضوع «محاسبة النّفس» نوشته اند، از جمله محاسبة النّفس مرحوم سیّد بن طاووس حلّى (متوفّاى سنه 664 هـ . ق) و محاسبه النّفس مرحوم کفعى (از علماى قرن نهم هجرى) و محاسبة النّفس فى اصلاح عمل الیوم و الاعتذار من الامس مرحوم حاج میرزا على حائـرى مرعشـى (متوفّاى 1344 هـ . ق ) و محاسبه النّفس سید على مرعشى
(متوفّاى 1080 هـ . ق) است.(8)

در اینجا اشاره به چند نکته لازم به نظر مى رسد:

1 ـ در این که چگونه باید نفس را «محاسبه» کرد و خویشتن را پاى حساب حاضر نمود و مورد باز خواست قرار داد; بهترین طریق همان است که در حدیثى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) نقل شده که بعد از نقل حدیث پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) که فرمود: «اَکْیَسُ الکَیِّسینَ مَنْ حاسَبَ نَفْسَهُ; عاقل ترین مردم کسى است که به محاسبه خویش پردازد» مردى از آن حضرت پرسید «یا اَمیرَالْمُؤمِنینَ وَ کَیْفَ یُحاسِبُ الرَّجُلُ نَفْسَهَ; اى امیرمؤمنان! انسان چگونه نفس خویش را محاسبه کند؟»

امام ضمن بیان مشروحى چنین فرمود:

«هنگامى که صبح را به شام مى رساند، نفس خویش را مخاطب ساخته چنین گوید: اى نفس! امروز بر تو گذشت و تا ابد باز نمى گردد،و خداوند از تو درباره آن سؤال مى کند که در چه راه آن را سپرى کردى؟ چه عملى در آن انجام دادى؟ آیا به یاد خدا بودى، و حمد او را به جا آوردى؟ آیا حق برادر مؤمن را ادا کردى؟ آیا غم و اندوهى از دل او زدودى؟ و در غیاب او زن و فرزندش را حفظ کردى؟ آیا حقّ بازماندگانش را بعد از مرگ او ادا کردى؟ آیا با استفاده از آبروى خویش، جلو غیبت برادر مؤمن را گرفتى؟ آیا مسلمانى را یارى نمودى؟ راستى چه کار (مثبتى) امروز انجام دادى؟!

سپس آنچه را که انجام داده به یاد مى آورد، اگر به خاطرش آمد که عمل خیرى از او سر زده، حمد خداوند متعال و تکبیر او را به خاطر توفیقى که به او عنایت کرده به جا مى آورد، و اگر معصیت و تقصیرى به خاطرش آمد، از خداوند متعال آمرزش مى طلبد و تصمیم برترک آن در آینده مى گیرد، و آثار آن را از نفس خویش با تجدید صلوات بر محمّد و آل پاکش، و عرضه بیعت با امیرمؤمنان(علیه السلام) برخویشتن و قبول آن و اعاده لعن بر دشمنان و مانعان از حقوقش، محو مى کند; هنگامى که این محاسبه (جامع و کامل) را انجام داد، خداوند مى فرماید: «من به خاطر دوستى تو با دوستانم و دشمنیت با دشمنانم (و محاسبه جامعى که با نفس خویش داشتى) در مورد گناهانت به تو سختگیرى نمى کنم و تو را مشمول عفو خود خواهم ساخت!»(9)

آرى این است بهترین طرز محاسبه نفس!

2 ـ آثار محاسبه نفس چیست؟ از آنچه در بحثهاى گذشته آمد، پاسخ این سؤال روشن مى شود، ولى بسیار بجاست، از تعبیراتى که در احادیث اسلامى آمده است در اینجا بهره گیرى کنیم:

در حدیثى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم: «مَنْ حاسَبَ نَفْسَهُ وَقَفَ عَلى عُیُوبِهِ وَ اَحاطَ بِذُنُوبِهِ، وَ اِسْتَقالَ الذُّنُوبَ وَ اَصْلَحَ الْعُیُوبَ; کسى که محاسبه نفس خویشتن کند، بر عیوب خویش واقف مى شود، و از گناهانش با خبر مى گردد (و به دنبال آن) از گناه توبه مى کند، و عیوب را اصلاح مى نماید»(10)

و نیز از همان امام(علیه السلام) مى خوانیم: «مَنْ حاسَبَ نَفْسَهُ سَعَدَ; کسى که به محاسبه خویشتن پردازد، سعادتمند مى شود.»(11)

و باز در حدیث دیگرى از همان حضرت مى خوانیم: «ثَمَرَةُ الْمحاسَبَةِ صَلاحُ الْنَّفْسِ; میوه درخت محاسبه اصلاح نفس است.»(12)

بعضى از بزرگان علم اخلاق در توضیح حقیقت محاسبه، چنین گفته اند که مانند محاسبه با شریک است که درباره سرمایه و سود و زیان بیندیشد، اگر سودى حاصل شده، سهم خود را از شریک بگیرد و تشکّر کند و اگر خسرانى حاصل گشته او را ضامن بشمرد و وادار به جبران در آینده کند.

 

 

سرمایه مهمّ انسان یعنى عمر که در اختیار نفس اوست نیز همین گونه است; سود آن کارهاى خیر، و خسران آن گناهان است; و موسم تجارت تمام طول روز، و شریک او در معامله، نفس امّاره است.

نخست درباره فرائض مطالبه کند، اگر انجام یافته خدا را شکر گوید، و خویشتن را به ادامه این راه ترغیب کند، و اگر فریضه اى از دست رفته، قضاى آن را مطالبه کند، و اگر انجام یافته ولى بطورى ناقص بوده، وادار به جبران از طریق نوافل کند، و اگر معصیتى مرتکب شده، او را باز خواست کند و جبران آن را بطلبد; درست همان گونه که تاجر با شریکش محاسبه مى کند،که حتّى جزئى ترین امور، و کمترین مبلغ را در حساب فرو گذارى نمى کند، تا در معامله مغبون نگردد; بخصوص که انسان در برابر نفس امّاره قرار گرفته که خدعه گر است و نیرنگباز، و مکّار و افسونگر ...!

در واقع کارى را که فرشتگان الهى در قیامت با او انجام مى دهند او در دنیا با خویشتن انجام دهد; و حتّى به هنگام محاسبه، افکارى که در مغز او خطور کرده، و قیام و قعود و خوردن آشامیدن و خواب و سکوت را مورد محاسبه قرار دهد، و مثلاً سؤال کند چرا فلانجا ساکت شدى؟ و چرا در فلان مورد تکلّم نمودى ... (و سزاوار است انسان محاسبه نفس خویشتن را روز به روز، و ساعت به ساعت انجام دهد وگرنه رشته کار از دست او بیرون مى رود); هرگاه انسان براى هر معصیتى که در طول عمر انجام مى دهد، سنگى در حیاط خانه خود بیندازد، بزودى حیاط خانه او پر مى شود; عیب کار اینجاست که انسان در حفظ و حساب معاصى سهل انگارى مى کند ولى دو فرشته اى که مأمور حفظ اعمال او هستند همه را ثبت و ضبط مى کنند; و بالاتر از همه، خداوند همه را احصاء مى فرماید; همان گونه که قرآن مى گوید: «اَحْصاهُ اللّهُ وَ نَسُوهُ; خداوند حساب آنها را نگه داشته و آنان فراموشش کرده اند!»    (سوره مجادله، آیه 6)(13)

به عنوان حسن ختام، این بحث را با حدیثى درباره چگونگى حساب روز قیامت که از آن مى توان روش محاسبه دنیا را فرا گرفت پایان مى دهیم:

رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «لا تَزُولُ قَدَما عَبْد یَوْمَ الْقِیامَةِ حَتّى یُسْئَلَ عَنْ اَرْبَع: عَنْ عُمَرِهِ فى ما اَفْناهُ وَ عَنْ شَبابِهِ فى ما اَبْـلاهُ، وَ عَنْ مالِهِ مِنْ اَیْنَ اکْتَسَبَهُ وَ فى ما اَنْفَقَهُ وَعَنْ حُبِّنا اَهْلَ الْبَیْتِ; در روز قیامت هیچ انسانى قدم از قدم بر نمى دارد تا از چهار چیز سؤال شود: از عمرش که در چه راهى آن را سپرى نموده، و از جوانى اش که در چه راهى آن را کهنه کرده، و از مالش که از کجا به دست آورده و در چه راهى مصرف نموده، و از محبّت ما اهل بیت(علیهم السلام) (که آیا حقّ آن را ادا کرده یا نه.)»(14)

* * *


1. بحارالانوار، جلد 67، صفحه 73.

2. امالى طوسى، (طبق نقل میزان الحکمه، جلد 1، صفحه 619).

3. مستدرک الوسائل، جلد 12، صفحه 154.

4. تحف العقول، صفحه 221.

5. مستدرک الوسائل، جلد 12، صفحه 153.

6. مستدرک الوسائل، جلد 12، صفحه 152 تا 156 ـ همین معنى در اصول کافى، جلد2، باب محاسبة العمل، صفحه 453، حدیث 2، آمده است.

7. محاسبه النّفس سید بن طاووس، صفحه 14 ـ بحارالانوار، جلد 67، صفحه 72، حدیث 22.

8. الذّریعه، جلد20.

9. بحارالانوار، جلد 89، صفحه 250.

10. غرر الحکم.

11. مستدرک، جلد 12، صفحه 154.

12. غرر الحکم.

13. محجّة البیضاء، جلد 8، صفحه 167 (باتلخیص)

14. خصال صدوق، صفحه 253.

گام سوم: مراقبهگام پنجم: معاتبه و معاقبه (سرزنش کردن و کیفر دادن)
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma