چگونگى تأثیر «عمل» در «اخلاق» در روایات اسلامى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
اخلاق در قرآن جلد 1
نتیجه:7 ـ رابطه «اخلاق» و «تغذیه»

آنچه در بالا در آیات فوق در مورد رابطه عمل و اخلاق منعکس بود، در روایات اسلامى نیز بوضوح دیده مى شود، از جمله:

1 ـ در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «ما مِنْ عَبْد اِلاّ وَ فى قَلْبِهِ نُکْتَةٌ بَیْضاء فَاِذا اَذْنَبَ ذَنْباً خَرَجَ فِى النُّکْتَةِ نُکْتَةٌ سَوْداءٌ فَاِنْ تابَ ذَهَبَ ذلِکَ السَّوادُ، وَ اِنْ تَمادَى فِى الذُّنُوبِ زادَ ذلِکَ السَّوادُ حتَّى یُغَطِّى الْبَیاَضَ، فَاِذا غَطَّى الْبَیاضَ لَمْ یَرْجِعْ صاحِبُهُ اِلى خَیْر اَبَداً، وَ هُوَ قَوْلُ اللّهِ عزَّوَجَلَّ: کَلاّ بَلْ رانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ; هیچ بنده اى نیست مگر این که در قلب او نقطه روشنى است (که حقایق را با آن درک مى کند و او را به سوى سعادت و فضیلت فرا مى خواند) هنگامى که گناهى مرتکب مى شود، در آن نقطه روشن، نقطه سیاهى پیدا مى شود; اگر توبه کند، آن نقطه سیاه برطرف مى گردد; و اگر به گناهان خویش ادامه دهد، پیوسته آن سیاهى رو به فزونى مى رود تا تمام نقطه روشن را بپوشاند; هنگامى که نقطه روشن پوشیده شد، آن شخص هرگز به سوى خیر و نیکى بر نمى گردد; و این همان است که خداوند عزّوجل فرموده: چنین نیست که آنها مى پندارند، بلکه اعمالشان همچون زنگارى بر دلهایشان نشسته است!»(1)

این روایت بخوبى نشان مى دهد که تراکم گناهان، سبب پیدایش رذائل و دور ماندن از فضائل است، تا آنجا که روح بکلّى تاریک مى شود و پلهاى پشت سر ویران مى گردد، و راه بازگشت وجود نخواهد داشت!

2 ـ در وصیّتنامه معروف امیرمؤمنان على(علیه السلام) به فرزند رشیدش امام حسن(علیه السلام)مى خوانیم: «اِنَّ الْخَیْرَ عادَةٌ; نیکى عادت است!»(2)

همین مضمون در کنز العمّال از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که فرمود: «اَلْخَیْرُ عادَةٌ وَ الشَّرُّ لَجاجَةٌ; نیکى عادت است و شر لجاجت است!»(3)

باز همین معنى به شکل دیگرى در سخنان امام سجّاد علىّ بن الحسین(علیه السلام) دیده مى شود، فرمود: «اُحِبُّ لِمَنْ عَوَّدَ مِنْکُمْ نَفْسَهُ عادَةً مِنَ الْخَیْرِ اَنْ یَدُومَ عَلَیْها ; دوست دارم کسى که از شما عادت نیکى را پذیرفته است آن را پیوسته ادامه دهد!»(4)

از این روایات مى توان استفاده کرد که تکرار عمل اعم از نیک و بد سبب مى شود که حالتى در نفس به عنوان عادت به نیکى یا بدى پیدا شود; یا به تعبیر دیگر، خلق و خوى خاصّى از آن شکل گیرد و همان خلق و خوى در آینده مبدأ اعمال مشابه مى شود; در نتیجه، هم اعمال نیک و بد، در ایجاد اخلاق نیک و بد اثر مى گذارد و هم اخلاق نیک و بد در ایجاد اعمال نیک و بد مؤثّر است (تأثیر متقابل).

3 ـ در حدیث دیگرى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) در همان وصیّتنامه معروف امام حسن(علیه السلام) مى خوانیم: «وَ عَوِّدْ نَفْسَکَ التَّصَبُّرَ عَلَى الْمَکْروُهِ، وَ نِعْمَ الْخُلُقُ اَلتَّصَبُّرُ فِى الْحَقِّ; خود را به شکیبایى در برابر ناملایمات عادت ده! و چه نیک است شکیبایى در طریق حق!»(5)

در اینجا نیز به روشنى رابطه «عادت» که زاییده تکرار عمل است با خلق و خوى شکیبایى و صبر دیده مى شود.

4 ـ در بسیارى از روایات توبه آمده است که باید در توبه از گناه، تعجیل کرد و از «تسویف» یعنى به عقب انداختن آن پرهیز نمود (مبادا آثار گناه در دل بماند و با گذشت زمان تبدیل به یک خلق و خو شود; در حدیثى از امام جواد(علیه السلام) مى خوانیم: «تأخیرُ التَّوبَةِ اِغْتِرارٌ، وَ طُولُ التَّسْوِیفِ حَیْرَةٌ ... وَ الاِصْرارُ عَلَى الذَّنبِ اَمْنٌ لِمَکْرِ اللّهِ; تأخیر توبه موجب غرور و غفلت، و امروز و فردا کردن سبب حیرت، و اصرار بر گناه موجب بى اعتنایى به مجازات الهى است.»(6)

تعبیر جالب دیگرى در حدیث نبوى که در زمینه توبه وارد شده است، دیده مى شود، مى فرماید: « مَنْ تاب، تابَ اللّهُ عَلَیهِ وَ اُمِرَتْ جَوارِحُهُ انْ تَسْتُرَ عَلَیهِ، وَ بِقاعُ الاَرْضِ اَنْ تَکتُمَ عَلَیهِ وَ اُنْسِیَتِ الْحَفَظَةُ ما کانَتْ تَکْتُبُ عَلَیْهِ; کسى که توبه کند و به سوى خدا باز گردد، خداوند به سوى او باز مى گردد; و به اعضاء و جوارح او دستور داده مى شود که گناه را مکتوم دارند و به نقاط مختلف زمین (که بر آن گناه کرده) نیز همین دستور داده مى شود، و فرشتگان نویسنده اعمال، آنچه را نوشته بودند به فراموشى مى سپرند.»(7)

این تعبیر نشان مى دهد که توبه، آثار گناه را مى شوید و صفا و قداست اخلاقى نخستین را با مى گرداند.

همین معنى بطور آشکارتر در حدیث علوى آمده است، مى فرماید: «اَلتَّوبَةُ تُطَهِّرُ القُلُوبَ وَ تَغْسِلُ الذُّنُوبَ; توبه قلبها را پاک مى کند و گناهان را مى شوید!»(8)

این تعبیر نیز بخوبى نشان مى دهد که گناه آثارى بر قلب مى گذارد که تدریجاً به صورت خلق و خوى باطنى در مى آید و توبه این آثار را مى شوید و اجازه نمى دهد تشکیل خلق و خوى دهد.

تعبیر به «طهور» بودن «توبه» در روایات متعدّد دیگر نیز آمده است که همه حاکى از رابطه گناه و تشکیل حالات زشت درونى است.(9)

در مناجاتهاى پانزده گانه معروف و بسیار پرمعناى امام علىّ بن الحسین(علیه السلام)، در مناجات اوّل که مناجات توبه کنندگان است، چنین آمده است: «وَاَماتَ قَلْبِى عَظِیمُ جِنایَتى فَاَحْیِهِ بِتَوْبَة مِنْکَ یا اَمَلى وَ بُغْیَتى ; خداوندا! جنایت بزرگ من موجب مرگ قلبم شده و از تو مى خواهم که با توبه آن را زنده کنى اى امید و آرزوى من!»(10)

آرى! گناه روح و جان انسان را آلوده تر مى کند و بر اثر تکرار چنان مى شود که گویى مرده است; و توبه موجب حیات دل و نشاط جان مى شود!

بنابراین، پویندگان راه فضیلت و سیر و سلوک الى اللّه، براى تحکیم پایه هاى فضائل اخلاقى باید دقیقاً مراقب آثار مثبت و منفى اعمال نیک و بد در روح و جان خود باشند و بدانند هیچ عملى نیست مگر این که در دل و جان اثر مى گذارد; اگر اعمال پاک و نیک است، روح را به رنگ خود در مى آورد و اگر زشت و آلوده و ناپاک است، آلودگى را به درون روح و جان و اخلاق مى کشاند.

* * *


1. اصول کافى، جلد 2، صفحه 273، حدیث 20 .

2. بحار الانوار، جلد 74، صفحه 232.

3. کنز العمّال، حدیث 28722.

4. بحارالانوار، جلد 46، صفحه 99.

5. نهج البلاغه، نامه 31.

6. بحار، جلد 6، صفحه 30.

7. کنزالعمّال، حدیث 10، صفحه 79.

8. غرر الحکم، شماره 3837.

9. بحار، جلد 69،صفحه 121 و جلد 91، صفحه 133.

10. بحار، جلد 91، صفحه 142.

نتیجه:7 ـ رابطه «اخلاق» و «تغذیه»
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma