چرا غربیها نمى توانند بدون مستعمره زندگى کنند؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
اسرار عقب ماندگی شرق
هنگامى که شهرهاى مهم و پایتختهاى اروپا را از نزدیک مى بینیم غرق اعجاب و تحسین مى شویم ولى اگر درست دقّت کنیم خواهیم دید کشورهایى ویران شده تا این شهرها آباد و آزاد گردیده است، و در واقع آنها آبادى و آزادى خویش را مدیون ویرانى ممالک شرقى هستند!

اکنون باید دید چرا و به چه دلیل اقتصاد کنونى غرب یک چنین پدیده شوم و غیر انسانى را همواره به دنبال دارد؟

دلیل آن روشن است: اساس اقتصاد ناسالم و تمدّن صنعتى و ماشینى غرب بر توسعه هر چه بیشتر صنایع سبک و سنگین قرار داد و شعار اصلى این توسعه، «تولید بیشتر در زمان کوتاهتر و با هزینه کمتر» مى باشد.

ممکن است این موضوع ذاتاً اشکالى نداشته باشد ولى مهم این جاست که توسعه صنعتى غرب، هرگز در مقیاس احتیاجات داخلى خود این کشورها صورت نمى گیرد، بلکه قسمت مهمى از این «مصنوعات» الزاماً باید در خارج مصرف گردد.

همچنین «مواد خامى» که براى این فرآورده هاى صنعتى ضرورت دارد نمى تواند منحصراً از منابع داخلى تأمین گردد، بلکه باید قسمت مهمّى از آن از خارج تهیه شود.

بناراین مسأله «بازاریابى» از یک طرف، و به دست آوردن «منابع موادّ خام» از طرف دیگر ایجاب مى کند که توجّه به کشورهاى خارج، یعنى کشورهایى که قدرت جذب بیشترى براى فرآورده هاى صنعتى، و سخاوت زیادترى در راه بذل منابع داخلى خود دارند، شود، البته این دو قسمت در صورتى کامل خواهد بود که جنبه «انحصارى» داشته باشد و مجموع این جهات تنها در «مستعمرات» یافت مى شود.

به عبارت دیگر پایه اقتصاد ناسالم کنونى غرب روى «توسعه هر چه بیشتر صادرات»، و «تقلیل هر چه بیشتر واردات» گذاشته شد، یعنى اگر آن روز حجم صادرات و واردت آنها مساوى گردد مسلّماً دستگاههاى اقتصادى آنها فوراً فلج خواهد شد و بحران شدیدى سراسر این کشورها را فرا خواهد گرفت.

همان طور که اگر یک روز منابع موادّ خام کشورهاى شرقى (آسیائى و آفریقائى) به روى آنها بسته شود بسیارى از کارخانه هاى آنها از کار خواهد افتاد.

تنها یک نگاه به شهرهاى بزرگ ممالک شرقى و «میلیونها وسائل نقلیه گران قیمت» که در خیابانهاى آنها موج مى زند کافى است که بدانیم چه سرمایه هاى سرسام آورى همه ساله از شرق به غرب منتقل مى گرد.

تازه این ها همه یک رقم از «صادرات غرب به شرق» را تشکیل مى دهد!

موضوع صادرات «اسلحه» یکى دیگر از اقلام مهم صادراتى غرب است.

در مقاله اى که یکى از مفسران سیاسى با استفاده از منابع خارجى درباره این رقم عجیب نوشته بود چند جمله کوتاه و پر معنا به چشم مى خورد که براى پى بردن به اهمیّت موضوع مطالعه همانها کافى است، او نوشته بود:

از سال 1950 به بعد دولت آمریکا معادل 000/000/000/37 دلار اسلحه به خارج فروخت!، 14 کشور در حال توسعه! تاکنون اعتبارات 5 تا 7 ساله براى تهیه سلاح با ربح 3 تا 5 واحد مى گرفتند، ولى امروز بانک صادرات آمریکا «تسهیلات خاصى»! براى آنها قائل شده، روسها نیز اعتبارات «بدون ربح» و «طولانى» و قیمت هاى غیر قابل رقابت» عرضه مى کنند!، قیمت یک هواپیماى میراژ فرانسوى نیز 3 میلیون دلار است»!(1)

 

بنابراین چه جاى تعجّب، اگر غرب روز به روز فربه تر و شرق روز به روز لاغرتر گردد؟ اینها ثروتهایى را که باید همچون خون در عروق اقتصادشان جریان یابد با سخاوت هر چه تمامتر به غرب مى دهند!، و همین سیستم اقتصادى ناسالم غربى است که ایجاد مى کند همیشه کشورهاى آسیایى و آفریقایى را به صورت عضو وابسته اقتصادى خویش نگهدارند.
1. تهران مصور، شماره 1249.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma