جزئى از یک نقشه وسیع و کلّى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
اسرار عقب ماندگی شرق
«غربیها» حق دارند این حقایق تاریخى را انکار کنند، همچنین دانشگاههاى فرانسه و آمریکا در اصرار خود بر این که همه چیز ریشه لاتینى دارد! ذیحق مى باشند.

زیرا غرب امروز با تمام قوا مى کوشد که بر ویرانه هاى «استعمار سیاسى» از دست رفته خود یک «استعمار فکرى نوین» بسازد و حکومت خود را بر شرق تا قرنها ـ آن چنان که آرزو دارد ـ ادامه دهد.

آنها مى خواهند منابع گوناگون اوّلیه پر ارزش شرق را به نازلترین قیمت خریدارى کنند، و مصنوعات کم ارزش خود را به گران ترین قیمت به آنها بفروشند و به آقایى بى دلیل خود ادامه دهند.

غربیها در راه تحکیم پایه هاى این استعمار فکرى اصرار دارند به مردم شرق چنین حالى کنند که تا جهان بوده است و خدا خدایى مى کرده، غرب «پیشرو» و شرق «دنباله رو» بوده است، و این جزء قوانین لایتغیر عالم آفرینش است و مردم شرق موظّفند به آن احترام بگذارند!

بدیهى است با چنین وضعى، سیاستمداران کهنه کار امروز غرب، و دانشمندان متعصّب، و خاورشناسان کم مایه و یا مغرض آنها، نمى خواهند بپذیرند که اساس و زیر بناى تمدّن امروز آنها را افکار دانشمندان شرقى تشکیل داده اند، و اگر موفقیّتى در صنایع گوناگون نصیب آنها شده بیش از همه مدیون نهضت علمى مسلمانان هستند.

انکار این واقعیات گوشه اى از آن نقشه وسیع و کلّى استعمار فکرى است.

امروز مسئولین دستگاههاى تبلیغاتى غرب، بر خلاف آنچه خوش باورها مى پندارند، کوشش دارند حس تحقیر خاصّى نسبت به شرق و افکار شرقى در مردم غرب برانگیزانند و شرقیها را به صورت افراد نیمه وحشى معرفى نمایند.

کسانى که سالیان دراز در محیط اروپا زندگى داشته، و ناظر جلسات سخنرانى و یا فیلمهاى تبلیغاتى و مطبوعات و سایر تظاهرات فکرى آنها بوده اند به این حقیقت تلخ معترفند، و ما به خواست خدا در بحثهاى آینده اسناد زنده اى براى این موضوع ارائه خواهیم داد.

آیا موقع آن نرسیده است که شرق به پاخیزد، و با یک نهضت همه جانبه پیوندهاى پوسیده اقتصادى که او را به صورت یک عضو وابسته و طفیلى نسبت به غرب در مى آورد قطع کند و زندگانى مستقل و پرافتخار خود را آغاز نماید؟!

در این میان تنها چیزى که «مایه دلخوشى» ماست، و وجدان ما را آرامش مختصرى مى بخشد این است که.

اوّلا نقش دانشمندن ما در پى ریزى جنبش علمى غرب از نظر تاریخ روشنتر از آن است که با این گونه تبلیغات غلط و سفسطه ها و اعمال تعصبها بتوان بر آن پرده پوشى کرد.

ثانیاً هنوز در میان دانشمندان غربى افرادى پیدا مى شوند که با بى نظرى واقع بینى این مسأله را تعقیب نموده، و حقایق را به طور عریان بازگو مى کنند، اجازه بدهید نمونه اى از آن را براى تکمیل گفته هاى خود در این جا بیاوریم:

دکتر میرهوف در یادداشتهاى خود درباره پیشرفت مسلمانان در «طب و پزشکى» مى نویسد:

 

«در جنگهاى صلیبى، مسلمین به پزشکان اروپایى مى خندیدند! زیرا معلومات آنها را بسیار «پست و ابتدایى» مى دانستند، سپس تصریح مى کند که: مسیحیها کتابهاى «ابن سینا»، «جابر»، «حسن بن هیثم» و «رازى» را به لاتینى ترجمه کردند که اکنون ترجمه هاى آنها در دست است، اگر چه مترجمین آنها معلوم نیست، و در قرن شانزدهم کتابهاى «ابن رشد» و «ابن سینا» در ایتالیا ترجمه شد و این کتابها در دانشگاههاى ایتالیا و فرانسه تدریس مى گردید».

سپس این جلمه تاریخى را اضافه مى کند:

«خلاصه به این وسیله علوم شرق مانند باران رحمت بر خاک خشک اروپا بارید، و آن را حاصل خیز ساخت و کم کم اروپاییها با علوم شرق آشنا شدند ...»!

مستر «بارون کارول دوو» در یادداشتهاى خود درباره «اخترشناسى» و ریاضیات مسلمانان مى نویسد:

مسلمانان موفقیتهاى بزرگى در علوم گوناگون به دست آوردند.

آنها استعمال اعداد را به مردم آموختند ...

آنان جبر و مقابله را به صورت علم صحیحى در آوردند و آن را ترقّى دادند، سپس اساس «هندسه تحلیلى» را به جا گذاشتند.

بدون شک آنها مخترع مثلثات سطحى و کروى بودند که در حقیقت در یونان وجود نداشت».

سپس چنین اضافه مى کند:

«در دورانى که دنیاى مسیحى مغرب با بربریت در جنگ وجدال بود اعراب (مسلمانان) همچنان سرگرم مطالعه علوم بودند و در معنویات زندگى مى کوشیدند».(1)

و هم او درباره «عمر خیام» (دانشمندى که ما تنها او را به رباعیات مشکوکى که درباره مىو میخانه به او نسبت داده اند مى شناسیم)، مى نویسد:

«کتاب جبر و مقابله وى از آثار «درجه اوّل» مى باشد، و مطالعه آن نشان مى دهد که در این امر گوى سبقت را از یونانیان ربوده و پیشرفتهاى قابل ملاحظه اى کرده است».

 

او در اواخر یادداشتهاى خود درباره فعالیتهاى دانشمندان اسلام در نجوم و اخترشناسى مخصوصاً کوششهاى ارزنده و بى سابقه خواجه نصیر الدین طوسى و تأسیس رصدخانه مراغه و دقت ابزار و آلات نجومى که در آن رصدخانه به کار رفته بود، و اکتشافات گوناگونى که در این علم نصیب آنها گردید به تفصیل سخن مى راند و تصریح مى کند که: «آلات نجومى که در مراغه ساخته مى شد فوق العاده قابل تحسین بود».

حتى «پرفسور سانتیلانا» استاد دانشگاه رم در پایان یادداشتهاى خود درباره قانون و اجتماع مسلمانان مى نویسد:

«آنچه ما به طور مسلم از قانون عرب (مسلمانان) اقتباس نموده ایم عبارت از طرز تشکیل مؤسسات قانونى، مانند شرکتهاى سهامى محدود، و گذشته از این، بعضى از نکات فنى بازرگانى است.

از طرف دیگر شکى نیست که معیار و میزان عالى اخلاقى مسلمانان که در بعضى از قوانین آنها مستقر است به وضع مطلوبى در نشو و نماى عقاید و قوانین فعلى ما مؤثر بوده، و هنوز هم تأثیر آن در ما باقى است، و ارزش آن دائماً در خاطرها مى باشد».

 

در این جا بحث خود را با آخرین جمله اى که «میرهوف» در یادداشتهاى خود نوشته پایان داده و ارزیابى بیشتر درباره چگونگى تأثیر و پذیرش و استقبال غرب از «میراث اسلام» و «افکار دانشمندان مشرق زمین» به بعد موکول مى کنیم، او مى گوید:«علوم عرب (مسلمانان) مانند ماه تابانى، تاریک ترین شبهاى اروپاى قرون وسطى را منوّر ساخت و چون علوم جدید ظاهر گشت ماه بى رنگ شد، ولى همان ماه بود که ما را در شبهاى تار هدایت کرد تا به این جا رسانید و مى توانیم بگوییم که هنوز هم تابش آن باماست».(2)

در هر حال بیان فهرست علوم و دانشهایى را که از شرق به غرب انتقال یافته و آثار سودمند و پر ارزش دانشمندان ما که لاتینى ترجمه شده و سالها در دانشگاههاى اروپا تدریس مى گردید. در خور کتابهاى متعدّدى است که خوشبختانه تاکنون قسمتى از آن به وسیله خود غربیها تألیف و انتشار یافته است.
1. میراث اسلام، ص 293.
2. میراث اسلام، ص 134.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma