پیوند حسّ مذهبى با احساسات اصیل دیگر:

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیدایش مذاهب
قراین اصالت حسّ مذهبى:عشق به نظام:

با این که مطالعات مختلف، اصالت این احساسات چهارگانه را ثابت مى کند، در عین حال نوعى پیوند و تأثیر متقابل در میان آنها مشاهده مى شود.

به عنوان مثال «حسّ مذهبى» با «حسّ نیکى» رابطه بسیار نزدیکى دارد و پشتوانه اى براى آن محسوب مى شود و مى تواند به آن رونق بخشد و دایره نفوذ و تأثیر آن را گسترش دهد.

به گفته «ویل دورانت» جامعه ها، به ندرت مقرّرات اخلاقى خود را به صورت واضح بر بنیان روشن منافع اقتصادى و سیاسىِ اجتماع استوار ساخته اند، چرا که فرد بنابر طبیعت خود به طور معمول حاضر نیست که منافع شخصى خود را تابع منافع اجتماع قرار دهد، یا به قواعد خشک و خسته کننده اى گردن نهد، که سرپیچى از آنها به ظاهر هیچ گونه مجازاتى را در پى ندارد، به همین جهت براى آن که براى اجتماع پاسبانى نامرئى ایجاد کند و تمایلات اجتماعى را در مقابل تمایلات افراد بر انگیزد و حسّ خوف و رجا را در میان توده تحریک کند، از دین استفاده کرده است ... به این ترتیب که دین هاله مقدّس برگِرد مقرّرات اخلاقى ایجاد مى کند.(1)

همچنین «حسّ راستى» که سرچشمه پیدایش علوم است، ممکن است از طریق شناخت اسرار جهان به حسّ مذهبى کمک کند. حسّ مذهبى نیز مى تواند از طریق ایمان به مبدأ علم و قدرتى که تمام ذرّات این جهان را بر طبق حکمت و حساب آفریده است، دانشمندان علوم طبیعى را به دقّت و اندیشه بیشتر در پدیده هاى این جهان دعوت کند، بنابراین هر یک از این احساسات با دیگرى تأثیر متقابل دارد.

آیا بُعد مذهبى سرچشمه سایر ابعاد روح انسانى است؟

پس از آن که دانستیم روح انسان، ابعاد مختلفى دارد، که یکى از آنها بعد مذهبى است و یا به تعبیر دیگر در ضمیر نا آگاه آدمى، سرچشمه هاى جوشانى وجود دارد که روانشناسان اخیر به اصالتِ چهار قسمت از آنها اعتراف کرده اند، اکنون این سخن پیش مى آید که آیا احساسات سه گانه دیگر، یعنى حسّ «راستى»، «نیکى» و «زیبایى» در تحلیل نهایى، چهره اى از همان حسّ مذهبى به مفهوم وسیع کلمه نیستند؟

در ترجمه و اقتباسى که از مقاله محقّقانه «تانه گى» شده چنین مى خوانیم:

«همان طور که یکى از مزایاى عصر حاضر این است که در عالم طبیعت بُعد چهارمى به نام زمان یا «جایگاه» کشف شده که از سه بُعد فضایى مشخّص و در عین حال جامع آن سه بُعد است، همچنین در این عصر به موازات سه مفهوم «زیبایى»، «نیکویى» و «راستى»، مقوله چهارم «قدسى» یا «یزدانى» که در حقیقت بعد چهارم روح انسانى است دوباره کشف گردید، در این مقام نیز این بُعد چهارم روحى که از سه مفهوم دیگر مجزّاست، ممکن است منشأ تولید سه بُعد دیگر بوده باشد».(2)

در سخنان «انیشتین» نیز جمله اى هماهنگ با این سخن مى یابیم آن جا که مى گوید:

«زیباترین و عمیق ترین احساسى که ممکن است به ما دست دهد، حسّ عرفانى است، او است که تخم همه علوم واقعى را در دلها مى نشاند. کسى که از این حس بى خبر است، کسى که دیگر نمى تواند دستخوش حیرت شود و یا به حالت بهت زدگى در آید، گویى مرده است».(3)

«گلبرت» نویسنده کتاب «مهاجرت افکار»، تحت عنوان دین و هنر چنین مى نویسد:

«دین یکى از اساسى ترین منابع احساس هنرى و ابتکار به شمار مى رود، چنان که هنر نیز یکى از بهترین وسیله هاى ابراز کیفیّت تفکّر دینى است و در سراسر جهان ـ از معابد چین گرفته تا مجسّمه هاى مکزیکـ هنرمندان، عالى ترین و بهترین نمونه هاى فنّى و هنرى را براى بزرگداشت خدایان به وجود آورده اند»(4).


1. مشرق زمین گاهواره تمدّن، ویل دورانت، ص 86 و 87.

2. حسّ مذهبى، ترجمه و اقتباس مهندس بیانى، چاپ دوّم، ص 39.

3. همان، ص 80.

4. نقل از ترجمه کتاب مزبور به زبان عربى تحت عنوان «هجرة الافکار» ترجمه شفیق اسعد فریق، ص 39 ـ 69.

 

قراین اصالت حسّ مذهبى:عشق به نظام:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma